نقد حرفهای
رمان شیفتگی به رسم هور
●1. اجزا و عناصر:
1. موضوع یا ایدهی اولیه:
ایده : هیوا بهخاطر کسب رضایت بزرگترش، در جواب خواستههای اون فرد، همان کاری را میکند که ازش خواسته شده بعد از اینکه متوجه نیرنگ همسرش میشود، راهش عوض میشود و... .
موضوع و ایده، با عنوان رمان ارتباط دارند.
کلیشه ایده اثر 60 درصد است؛ ایدهی اثر، ایدهای کلیشهای است و شامل تمام اجزای رمان نیز میشد.
2. درون مایه:
اثر، طبق دو ژانر انتخابی نویسنده، یاسها، ناامیدیها، عواطف، روشنگریها، شکستها و... را نشان میدهد که بعضی در دسته عواطف منفی و بعضی دیگر در دسته عواطف مثبت، قرار دارند.
3. پیرنگ:
پیرنگ، ایده، زاویهی دید و... نشان میدهند هدف کلی اثر، نبرد برای رسیدن به شادی و همچنین ایجاد حس حقطلبی است، خوانندگان مشخصی را در برمیگیرد.
4. کشمکشها:
در متن رمان، به کشمکشها، توجه شده بود.
در متن اثر، شاهد کشمکش انسان با انسان و انسان با سرنوشت هستیم.
5. شخصیت پردازی:
در متن رمان، شخصیت قالی وجود نداشت و توصیفات کلیشهای نیستند و توصیفات شخصیتها، غیرمستقیم نوشته شدهاند.
در سراسر متن اثر، شخصیتهایی با خلق و خوی متفاوت وجود داشتند که شخصیت پردازی اثر را مطبوع کرده است.
6. فضا سازی:
فضا سازیها در متن اثر، غیرمستقیم بودند؛ اما به فضا سازی، توجه کافی نشده است و مکان زمان به خوبی توصیف نشدهاند.
7. دیالوگها و مونولوگها:
دیالوگها ومونولوگها با هم متناسباند.
دیالوگها، توصیفات را به خوبی باز گو میکردند و طبیعی بودند.
دیالوگها و مونولوگها، اطلاعات کافی را به خواننده میدهند.
8. نوع لحن:
در متن اثر، مونولوگها ادبی و دیالوگها محاورهایاند که این طرز از نوشتار در طول اثر رعایت شده است.
9. زاویهدید:
زاویه دید پیاپی تغییر نکرده و باعث سردرگمی خواننده نشده است.
زاویه دید اثر، اول شخص است که در طول رمان، تغییر نکرده است.
10. حقیقت مانندی محتوا:
باورپذیری در مکان، شخصیتها و توصیفات مشکلی نداشت.
11. گرهگشایی:
در اثر، گرهگشایی مطلوبی وجود دارد و پیرنگ در اثر، ایجاد شده است.
***
●2.ملاک های اصلی نقد
۱_ نام رمان:
عنوان رمان، خواننده را به خواندن رمان جذب میکند و از کنجکاوکنندگی لازم بر خوردار است.
نام رمان، با محتوا ارتباط مشهودی دارد و با ایدهی رمان، مرتبط است. در نام رمان، هر دو ژانر مشاهده میشود؛ اما حدود ۷۰ درصد آن، مربوط به ژانرعاشقانه و ۳۰ درصد مربوط به ژانر تراژدی است.
۲_ ژانر:
در متن اثر، بیشتر ژانر تراژدی به چشم میآید و ژانر عاشقانه هم بر روی محتوا، سایه انداخته است.
هر دو ژانر انتخابی نویسنده، جزو ژانرهای اصلی هستند و بادقت انتخاب شدهاند. هر دو ژانر با محتوا ارتباط دارند و در متن اثر، دیده میشوند.
۳_ جلد رمان:
فونت و شکلچینش، با تصویر جلد همخوانی دارند. تصویر جلد با محتوای رمان و ژانرها و عنوان و… تاحدودی ارتباط دارد. توناژ رنگ جلد، با ژانرها،محتوا و عنوان ارتباط دارد و ذهن خواننده را تاحدودی با هدف جلد، آشنا میکند.
۴_ خلاصه:
در متن خلاصه، از پیچیدگیهای خاصی و آرایههای متفاوت، استفاده نشده است که همین امر، خلاصه را به نوشتهای ساده بدل کرده است. مقصود جملات در خلاصه، به خوبی نوشته شدهاند و متون دارای نظم هستند. خلاصه رمان، از کنجکاوکنندگی لازم برای جذب خواننده به ادامه خواندن اثر، برخوردار است. خلاصه رمان، جای پیشرفت دارد و میتواند ویرایش شود… .
۵_ مقدمه:
متن مقدمه، اندازهی مناسبی دارد و طولانی یا به شدت کوتاه نیست. مقدمه با عنوان اثر، ژانرها، محتوای اثر و… مرتبط است. در مقدمه از واژههای ثقیلاستفاده نشده است و دایره لغات ادبی کوچکی را تشکیل میدهد.
_۲. ایده رمان به صورت دقیق:
۱. بررسی ایده از جهت کلیشهای نبودن:
ایدهی کلی اثر، ایدهای کلیشهای است و تمایزی در آن دیده نمیشود. در متن رمان، الگوبرداری از رمانهای دیگر را مشاهده نمیکنیم و بعضی نقاط رمانمتفاوت نوشته شدهاند. وجهی که از شخصیتها به خواننده داده شده، وجهی کلیشهای و کسلکننده است.
_۳. توصیفات(کامل):
۱_ توصیفات مکان:
«خانهای ویلایی با نمای مرمر سفید و دربهای مشکی»
«میز چوب گردوی خوش ساخت و بزرگ انتهای اتاق»
«برج بزرگ و باشکوه سپید رنگ که نگینیست درخشان و زیبا در میانه این خیابان پر زرق و برق»
«دریست سفید رنگ و قدیمی که جای جایش پر از آثار زنگ زدگی است و دیواری آجری که تکیهگاه شاخههای یاس و گل کاغذیهای قرمز رنگ ونسترنهای صورتی است»
و… با اینحال به توصیف مکان در متن اثر، توجه کافی نشده است و میتوانست برای تصویرسازی بهتر خواننده، به اندازه کافی در متن رمان دیده شود.
۲_ توصیفات شخصیت و چهره کارکتر:
«دخترکی با موهای بلند خرمایی که در دو طرف سرش به زیبایی بافته شده و پیراهن لیمویی رنگ که به تن کوچکش خوش نشسته است.»
«بینیام سرخ و متورم است و چشمان به رنگ عسلم کاسهای از خون شدهاند.»
«مردیست لاغر اندام با قامتی متوسط که در پایان سالهای میانسالیاش، موهای تنکاش رو به سپیدی کامل است.»
«چشمان قهوهای تیرهاش میان خاکستری موهای پر پشتش میدرخشد.»
…
۳_ توصیفات احساسات:
«چشمان و دهانش از حیرت باز میمانند.»
«با آن چشمهای سیاه و گیرا که حالا پر از نگرانی و آشفتگیست»
«ترسیده خودم را عقب میکشم.»
…
۴_ توصیفات حالات:
«با دستی لرزان سوئیچ را میچرخانم و پایم را بر روی پدال گاز میفشارم و به سرعت حرکت میکنم.»
«نیشخندی زهراگین گوشه لبهایم مینشیند»
«دست روی سی*ن*هام میگذارم و ضربان پر قدرت قلبم را حس میکنم.»
…
۵_ توصیفات زمان:
در متن اثر، توصیف زمان وجود نداشت.
در تمام توصیفات جا دارد بهتر عمل شود.
●3.بررسی ساختار رمان:
۱. شروع:
رمان با تعقیب شخصیت امیر توسط هیوا و رفتن شخصیت هیوا به خانهای ویلایی شروع میشود
در شروع رمان، دو ژانر انتخابی دیده میشوند و مشهود هستند. شروع با عنوان رمان، ژانرها، محتوای اثر و… ارتباط دارد. شروع رمان، خواننده را بهخواندن ادامه رمان جذب میکند و از کنجکاوکنندگی لازم بر خوردار است.
اطلاعات در شروع رمان، به اندازه کافی داده شدهاند و خواننده را گیج نمیکنند.
۲. میانه:
اتفاقات میانه، شامل متوجه شدن شخصیت اردلان از تقریباً کل داستان و… میشود.
کشمکشها و تعلیقهای درون میانه، مناسب با ژانرها و متن رمان هستند. سیر رمان، متعادل است و اتفاقات پشت سر هم یا خیلی آرام، وارد رماننشدهاند. میانه، مرتبط با ژانرهای اثر، عنوان، خلاصه و… است.
۳. پایان:
رمان با بهتر شدن روابط خانوادگی و سپس مادر شدن هیوا و… به پایان میرسد.
پایان رمان، با دقت و سلیقه نوشته شده و خواننده را خسته نمیکند. پایان رمان، با هر دو ژانر رمان، مخصوصاً ژانر تراژدی، ارتباط دارد. پایان رمان، بانام رمان، مقدمه، خلاصه و… مرتبط است.
●4.نقد از نگاه یک خواننده
از نگاه یک خواننده، شاید کلیشهای بودن محتوای رمان، کمی خسته کننده باشد. با اینحال، سیر رمان و وقوع اتفاقات درون رمان، خواننده را به خواندن،تشویق میکنند.
●5. نقد از نگاه یک منتقد
خلاصه رمان، کمی کلیشهای است و میتواند ویرایش شود. توصیفات درون رمان، کمکی به تصویرسازی بهتر از متن رمان، نمیکنند.
●6. اشکالات نگارشی و قواعد درست نویسی و علائم نگارشی:
اشکالات نگارشی و… در متن رمان، دیده نمیشوند.
●7. سخن آخر منتقد:
«قلمتان ماندگار»