به نام خالق قلم
عنوان: عمق وحشت
نوشته:
@امیراحمد
عنوان:
عمق وحشت، از دو واژه تشکیل شده است که کلمه عمق سی درصد و کلمه وحشت هم سی درصد کلیشه دارد و میتوان گفت عنوان درصد نسبتا بالایی از کلیشه را دارد با این حال ترکیب عنوان یعنی عمق وحشت جذابیت نسبی برای خواننده دارد. همچنین عنوان از نظر حجم مناسب است.
عنوان بیشتر با ژانر وحشت ارتباط دارد و با ژانرهای انتخابی نویسنده ارتباط چندانی ندارد. همچنین عنوان با خلاصه، مقدمه و سیر رمان هماهنگی خوبی دارد.
ژانر:
ژانرهای انتخابی فانتزی، علمی_تخیلی و تراژدی است. ژانر اصلی بر حسب اولویتبندی نویسنده، ژانر فانتزیست اما به نظر میرسد آنچه بر فضای داستان حمکمفرماست ژانر وحشت باشد. اگرچه ژانر فانتزی هم به دلیل وجود موجودات عجیب در داستان نقش دارد اما اگر این نقش در ادامه داستان هم در همین حد باقی خواهد ماند بهتر است به عنوان ژانر دوم انتخاب شود. در حال حاضر دو ژانر دیگر یعنی علمی_تخیلی و تراژدی در روند داستان حضور چندانی ندارند و نمیتوان دربارهشان صحبت کرد و باید منتظر ادامه داستان بود.
خلاصه:
خلاصه به زبان ادبی ساده نوشته شده و حجمش استاندارد و مناسب است. در خلاصه به ژانر تراژدی به خوبی اشاره شده است، ژانر علمی_تخیلی هم تا حدی در آن گنجانده شده اما ژانر فانتزی خیر. خلاصه جذابیت و ابهام کافی را برای جذب خواننده دارد و لو دهنده سیر داستان نیست. خلاصه اگرچه با عنوان ارتباط چندانی ندارد اما با مقدمه و سیر داستان ارتباط خوبی دارد.
جلد:
تصویر جلد، تصویری از دو مرد، یک زن و یک کودک است که در جادهای نسبتا تاریک و در مه فرو رفته با اسلحههایی که در دست دارند است. تصویر میتواند کمی ژانر تراژدی را در خود داشته باشد اما هیچ اثری از ژانر فانتزی و علمی_تخیلی در آن دیده نمیشود. تصویر بیشتر به ژانر وحشت و تریلر نزدیک است تا ژانرهای انتخابی. فونت به کار رفته بخشی از تصویر را مخدوش کرده. به نظر میرسد فونت باید کمی کوچکتر میبود تا تصویر بهتر به نظر برسد. جمله درج شده در بالای جلد هم از جذابیت خوبی برخوردار است اما آن هم به ژانر وحشت اشاره دارد نه ژانرهای انتخابی نویسنده عزیز.
مقدمه:
متنیست به زبان ادبی ساده که توسط خود نویسنده نوشته شده، کلیشهای ندارد و از اندازه استانداردی برخوردار است. جزئیاتی از سیر رمان را به صورت مبهم در خود دارد و جذابیت خوبی برای خواننده دارد. مقدمه اشارهای به ژانر تراژدی دارد اما باز هم بیشتر از آنکه ژانرهای فانتزی و علمی_تخیلی را در بر بگیرد با ژانر وحشت و تریلر هماهنگتر است.
مقدمه با عنوان، خلاصه و سیر داستان ارتباط خوبی دارد.
آغاز:
داستان از جایی در میان جنگل آغاز میشود که سه مرد با حجوم موجوداتی بیگانه، عجیب و ترسناک روبهرو شدهاند. کلبهای نظرشان را جلب میکند و آنها برای حفاظت خود به آن کلبه میروند.
آغاز به دور از کلیشه نوشته شده است و قلم خوب نویسنده جذابیت خوبی را در آن ایجاد کرده است. توصیفات مناسب و بهجا، شروع داستان را برای خواننده جذاب و ملموس ساخته است.
آغاز با ژانر فانتزی و وحشت مرتبط است و شاید بتوان ژانر علمی_تخیلی را هم در آن مشاهده کرد اگر توضیحات بیشتری درباره این موجودات و علت حضورشان وجود میداشت که احتمالا در ادامه داستان شاهد آن خواهیم بود. آغاز با محتوای داستان ارتباط بسیار خوبی دارد.
میانه:
داستان اوج و فرودهای مناسبی دارد، به دور از کلیشه است و متعادل جلو میرود.
اوج داستان تا اینجا که داستان نوشته شده مربوط به لحظهایست که موجودات عجیبالخلقه به کلبهای که آنها در آن پناه گرفتهاند حمله میکنند در حالیکه زن حاضر نیست خطر کند و به آن سه مرد اجازه دهد که اسلحههای خود را بردارند.
قلم زیبای نویسنده عزیز نقطه عطف داستان است. فضاسازی مناسب و توصیفات خوب و بهجا سیر داستان و اتفاقات را باورپذیر و جذاب کرده است.
میانه تا اینجا با ژانر وحشت و فانتزی در ارتباط است اما ژانرهای دیگر هنوز در آن به چشم نمیخورند.
سیر رمان:
سیر رمان متعادل است و داستان سریع یا آهسته پیش نمیرود. شخصیتها در جای خود قرار گرفتهاند و به موقع وارد فضای داستان میشوند و به نقش خود میپردازند.
مونولوگها و دیالوگها:
تناسب بین دیالوگها و مونولوگها به خوبی رعایت شده است.
در دیالوگها و مونولوگها از علائم نگارشی مناسب با حالت و نوع بیان جمله استفاده شده است که به درک و فهم بهتر آنها کمک میکند. دیالوگ شخصیتها از همدیگر متمایزند و دیالوگها و مونولوگها اطلاعات کافی را به خواننده میدهند.
لحن و بافت:
لحن داستان درحالت مونولوگهای ادبی و دیالوگهای محاورهای است و این امر در همه پارتها رعایت شده است. و پرش لحن در آنها دیده نمیشود.
شخصیت پردازی:
به توصیف شخصیت که شامل شخصیت پردازی درونی یا رفتاری و همچنین بیرونی و ظاهریست گفته میشود. شخصیت پردازی درونی به خوبی صورت گرفته است. آنقدر که میتوان شخصیتها را از هم تفکیک کرد و برایشان خصوصیات خاصی قائل شد.
"لوله هفتتیرش را خشمگینانه به طرف لوکاس میگیرد، چند قدم به عقب میرود و با لحن سرد و سرشار از تنفر و بیاعتمادی میگوید"
در اینجا شاهد توصیف خونسردی و در عین حال خشم زن هستیم. هرچند به نظر میرسد میتوانست توصیفی ملموستر داشته باشد اما توصیف فوق هم نسبتا کافیست.
در توصیف شخصیت بیرونی هم خوب عمل شده است. مثلا: "زنی با لباس صورتی و شلوارجین آبیرنگ کهنه و مندرس، پوتینهای نظامی سیاهرنگ و موهای بور که به حالت دُم اسبی از پشت با بند کوتاهی محکم بسته شده است همراه با صورتی زخمی و اخمو و چشمانی آبی رنگ نگاهش بر روی ما قفل شده است، او در مقابلمان میایستد"
توصیفی نسبتا کامل که درباره زنی که در کلبه میبینند داده شده است و این توصیفات در سیر داستان به مرور کاملتر هم میشوند و به سر و صورت زخمی زن اشاره میگردد. همین یکی از نقاط قوت قلم نویسنده عزیز است. اینکه توصیفات قدم به قدم در اختیار خواننده قرار میگیرد تکنیک خوبی برای جذب خواننده است.
توصیفات:
توصیفات مکان میشود گفت به خوبی اتفاق افتاده است و توصیفات به تدریج در اختیار خواننده قرار میگیرد.
"نگاهم را از هر دوی آنها میدزدم و به محیط مقابلم میاندازم، درختهای بلند، خشکیده و خزه مانند کاج، سراسر محیط اطراف را تسخیر کرده است. خزهها علاوه بر درختها، بیشتر بدنه جادهها و تیرهای چراغبرق شکسته شده را پوشاندهاند. دانههای ریز و درشت باران با سرعت در حال باریدن است."
توصیفی از مکانی که داستان در آن آغاز میشود و شرایط محیطی و جوی را به خوبی به تصویر میکشد.
توصیف صدا و آوا در سیر داستان به خوبی دیده میشود و به نظر میرسد با سیر پر فراز و فرود داستان تناسب خوبی دارد. برای مثال: توصیفی از صدای خشمگین هنری
"فریاد بلند، دورگه و خشنش من را از ادامه حرفم منصرف میکند"
توصیف احساسات و هیجانات خیلی خوب پرداخته شده است. توصیف هیجانات درونی شخصیتها مثل خشم، نگرانی، نفرت و... در سیر داستان تاثیر به سزایی دارد و خواننده را با شخصیتها آشنا و همراه میکند و این به خوبی در سیر داستان رعایت شده است. برای مثال:
"هنری در حالی که چشمانش بر روی لوله اسلحه هفتتیر قفل شده است بزاق دهانش را با نگرانی و شدت زیادی به پایین قورت میدهد و میگوید"
زاویه دید:
داستان توسط اول شخص تعریف میشود که تا اینجای داستان اسمش مشخص نشده. انتخاب نویسنده برای استفاده از اول شخص با توجه به ژانرهای انتخابی و سیر داستان کاملا مناسب و بهجا است و این انتخاب، دست نویسنده عزیز را برای ایجاد کشمکش و تعلیق مناسب به خوبی باز گذاشته است.
کشمکش و تعلیق:
داستان اوج و فرود مناسبی دارد و میتواند به خوبی ذهن خواننده را به خود مشغول کند.
کشمکش و تعلیق بیرونی بین شخصیت اصلی با بقیه شخصیتها و اتفاقاتی که در حال رخ دادن است و یا موجودات عجیبی که به آنها عمله میکنند به خوبی دیده میشود.
به کشمکش و تعلیق درونی هم به خوبی پرداخته شده است. راوی داستان مدام در افکار خود با نگرانیها، ترسها، خشم و... دست و پنجه نرم میکند.
ایده و پیرنگ:
ایده داستان، درباره اتفاقات عجیبیست که برای مرد شخصیت اول داستان و همراهانش میافتد. شهری که با برخورد موشکی ویران میشود و بعد حضور موجودات عجیبالخلقهای که به آنها حمله میکنند.
ایده کلیشه کمی دارد؛ اینکه اگر شهر، کشور و یا کره زمین مورد حجوم دشمن یا موجودات بیگانه قرار بگیرد همیشه موضوع داستانها و فیلمها بوده است اما سیر روایت داستان و قلم خوب نویسنده این کلیشه تحتالشعاع قرار میدهد و به روایت زیبایی از آن میپردازد که جذابیت بالایی دارد و خواننده را به خوبی به خود جذب میکند. آنقدر که میتوان پابهپای شخصیتها، حس و حال آنها را از وضعیتی که در آن گرفتار شدهاند به خوبی درک کرد.
ایرادات نگارشی:
ایرادات نگارشی چندان در متن وجود ندارند؛ علائم نگارشی در جای درست استفاده شدهاند. فاصلهها و نیمفاصلهها رعایت شدهاند. افعال در جای درست و متناسب با فاعلها انتخاب شدهاند.
تنها چند ایرادات املایی در متن دیده میشود:
واگون✖️ واگن✔️
زوار در رفته✖️ زهوار در رفته✔️
عفریطه✖️ عفریته✔️
جرئت✖️ جرات✔️
دندان قرچه✖️ دندان قروچه✔️
نقاط قوت:
خلاصه، مقدمه، میانه، ایده و پیرنگ، کشمکش و تعلیق و...
نقاط ضعف:
عنوان
سخن آخر با نویسنده
دوست گرامی، امیراحمد عزیز
از خوندن داستان شما بسیار لذت بردم. قلم توانای شما در نگارش این رمان بسیار زیبا و جذابه و به خوبی خواننده رو با خودش همراه میکنه. بابت چنین توانایی به شما تبریک میگم
برای شما دوست عزیزم آرزوی موفقیت میکنم، قلمت مانا🌹