♤ به نام خدا♤
عنوان رمان: فراموشی+ پری
عنوان رمان: عنوان رمان از دو بخش تشکیل شده است و از نوع واژهی استاندارد است اما ۵۰درصد دارای کلیشهست.
فراموشی ۵۰درصد کلیشه و پری دارای کلیشه نیست و نیاز نیست که عنوان را تغییر دهید. عنوان با ژانر عاشقانه مرتبط نیست ولی ارتباطی با ژانر عاشقانه دارد. همچنین عنوان با جلد و بدنه مرتبط نیست. اما با خلاصه مرتبط است.
ژانرها: ژانرهای انتخابی عاشقانه است ژانر عاشقانه در رمان دیده میشود و ژانر انتخابی درست است. همچنین اتفاقات عاشقانهای در رمان دیده میشود که با ژانر انتخابی مرتبط است.
خلاصه: خلاصه اندازهی مناسبی دارد و میتوان گفت که هفت خط است، خلاصه مناسب است و سیر اتفاقات رمان را به خواننده لو نمیدهد.
جلد: رمان دارای جلد است اما جلد هیچ تصویر عاشقانهای را به بند نمیکشد، میتوان گفت جلد با ژانر انتخابی مرتبط نیست و هیچ ارتباطی ندارد. پس پیشنهاد میشود که جلد رمان را تعویض کنید و جلدی انتخاب کنید که هم با ژانر مرتبط باشد و هم تصویری عاشقانه را به بند بکشد.
آغاز رمان: آغاز رمان دارای کلیشهی زیادی است آغاز رمان اینطور بود که پریسا در حال دیدن فیلم عاشقانهای بود که مهرنوش دلباختهی سیاوش شده بود و سعی داشت سیاوش رو بکشه.
برادر پریسا که نام او فرزاد بود وارد اتاقش میشود و به صحبت راجب این فیلم میپردازند.
بعد از آن وارد جمع دوستانهای میشود که این جمع خانوادگی و آشنای اوست...
مقدمه: رمان دارای مقدمه نیست، مقدمه در رمان خیلی واجب است پس پیشنهاد میشود مقدمهای که دور از کلیشه باشد به رمان اضافه شود.
میانه: میانه دارای کلیشه زیادی است و اطلاعات را به صورت آرامآرام به خواننده منتقل نمیکند. نقطهی اوج رمان را میتوان به آنجا که پریسا متوجه میشود مهیسان باعث جدایی وصلت و ازدواج او با سام شده است و میفهمد که امیر به او علاقه دارد و دختر داییاش که نام او الیناست رفتارش با پریسا فقط نقش بازی کردن بوده است و وقتی نقابش را از روی صورتش برمیدارد پریسا متوجه میشود که الینا در عوض با او بد بوده است و در عوض طرف مهیسان بوده.
لحن و بافت: لحن دیالوگها و مونولوگها هر دو به صورت محاورهای است.
سیر رمان: سیر رمان و اتفاقات پشت سر هم و پی در پی رخ داده است، که این امر باعث میشود تا خواننده جذب رمان نشود و همچین خسته شود. پس پیشنهاد میشود باری دیگر رمان در اسرع وقت ویرایش شود و اتفاقات به آرامی و سرعت کم رخ دهد. اتفاقات پی در پی و پشت سر هم باعث میشود خواننده خسته شود. اینکه خیلی اتفاقی وارد گذشتهی مهیسان شد و رفتارها و کردارهایش را خیلی بیجهت و بیموقع توصیف کرد؛ به هم خوردن نامزدی پریسا و سام را خیلی زود به خواننده منتقل کرد، و در ادامه علاقهی امیر را به زبان خودش به خواننده انتقال داد و فهماند، و اینکه خیلی زود به خواننده این موضوع را که دختر دایی پریسا که نام او الینا بود از پریسا چندان خوشش نمیآید و رابطهی چندان خوشایندی با او ندارد به بند کشیده شد.
دیالوگها و مونولوگها: تناسب میان دیالوگها و مونولوگها به خوبی رعایت نشده است، میتوان گفت رمان بیشتر دارای دیالوگ بود و مونولوگ کمی در رمان دیده میشد که این باعث خسته شدن خواننده میشود.
اما به صورت یکدست و یکنواخت رعایت شده است پستهای دیالوگ تماماً محاورهای و مونولوگها هم همانند دیالوگها به صورت محاورهای نوشته شده است.
شخصیت پردازی: شخصیت پردازی کلیشهای است و به صورت مستقیم ذکر شده است و صفات اخلاقی، شخصیتها، با هم تناسب ندارند و توصیفات باید آنطور که ذکر شود، نشده است. پس پیشنهاد میشود شخصیت پردازی را به صورت غیرمستقیم بیان کنید.
توصیف مکان: توصیف مکان به صورت مستقیم و دارای اندازهی مناسب نیست، پس پیشنهاد میشود باری دیگر ویرایش شود.
توصیف احساسات: احساسات به خوبی توصیف و بیان نشده و از کلمات به اندازهی کافی استفاده نشده است پس پیشنهاد می شود توصیفات را به خوبی بیان و با کلمات بازی کنید.
زاویه دید: زاویه دید حالت اول شخص و دوم شخص دارد و تا پایان رمان این حالت چند مرتبه تغییر کرده است.
کشمکش و تعلیق: اتفاقات و تعلیق داستان از همان ابتدا و آغاز رمان شروع شده است اینکه آیا امکان دارد که حافظهی پریسا برگردد یا خیر؟
اینکه آیا این امکان وجود دارد که سام به زندگی پریسا بازگردد یا خیر؟ یا این امکان وجود دارد که امیر از روژان جدا شود و تصمیم به ازدواج با پریسا بگیرد یا خیر؟
ایده و پیرنگ: ایده دارای کلیشه است اما نمیتوان گفت که همهی نوشتهها دارای کلیشه میباشد پس میتوان گفت ایده و پیرنگ از نوع کلیشه و بد است ولی پردازشش تا حدودی خوب است؛ چون نویسنده ایدهی بد و کلیشه را انتخاب کرده است که ایدهی کلیشهای باعث میشود خواننده جذب رمان نشود، پس پیشنهاد میشود نویسنده ایدهی خود را تغییر دهد تا درصد کلیشه هم کمتر شود و در نتیجه رمان بهتر و خواننده جذب و مخاطب آن میشود. ایده برای این کلیشهایست چون پریسا مبتلا به بیماری آلزایمر(فراموشی) شده است. با بعضی از همکلاسیهایش و اقوام خصومت خاصی دارد.
گاهی نویسنده جوری رمان را نوشته بود که انگار پریسا فراموشی دارد و گاهی طوری نوشته بود که انگار پریسا تمام اتفاقات چه گذشته و چه حال را به یاد دارد. و این باعث گیجی خواننده هم میشود، همچنین به هم خوردن نامزدی و ازدواج پریسا و سام توسط مهیسان و عاشقانههای امیر نسبت به پریسا، این مواردها را که ذکر کردم همه در قالب کلیشهای بودند.
در کل رمان درصد کلیشه بودنش زیاد است.
ایرادات نگارشی: ایرادات نگارشی بسیار زیادی در رمان دیده میشد، که باید در اسرع وقت رمان از آغاز تا جایی که نوشته شده است ویرایش شود.
همچنین املای درست نویسی به درستی نوشته نشده است، نیم فاصلهها و کلمات تنویندار به درستی نوشته نشده است. پس پیشنهاد میشود باری دیگر نیم فاصلهها را ویرایش کنید و اکنون کلمات را به درستی بنویسید، علائم نگارشی را در دیالوگها و مونولوگها رعایت کنید.
نقاط قوت: قلم خوب، ایدهی نسبتاً خوب، شخصیت پردازی مناسب، انتخاب ژانر درست. خلاصهای زیبا و مناسب و دور از کلیشه،
نقاط ضعف: جلد رمان با ژانر مرتبط نیست، آغاز رمان دارای کلیشه، نداشتن مقدمه، رعایت نکردن علائم نگارشی و درست ننوشتن کلمات و...
شخصیت پردازی بد، ایدهی کلیشهای، شخصیت پردازی مستقیم.
سخن آخر منتقد با نویسندهی گرامی و خوش قلم: از اینکه رمانتون رو خوندم خیلی خوشحالم و اینکه منتظر اثرهای بعدی شما هستم. قلمتون ماندگار نویسندهی گرامی🌹
@FAEZEH_NAM