جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.
  • بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود. https://t.me/iromanbook

نقد شورا نقد شورا | مالاگاسی

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته نقد شورا توسط -پریزاد- با نام نقد شورا | مالاگاسی ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 147 بازدید, 3 پاسخ و 0 بار واکنش داشته است
نام دسته نقد شورا
نام موضوع نقد شورا | مالاگاسی
نویسنده موضوع -پریزاد-
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط Afeljor
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.
موضوع نویسنده

-پریزاد-

سطح
6
 
کاربر رمان‌بوک
کاربر رمان‌بوک
Sep
3,815
13,269
مدال‌ها
12
نام رمان : مالاگاسی.
نام نویسنده : معصومه بخشی (آفل جور )
ژانر : معمایی، اجتماعی، جنایی
عضو گپ نظارت: (۳)S.O.W
خلاصه : پرونده‌ی مالاگاسی، بعد از چندین سال که همه‌ی افسرها فکر می‌کردند با مرگ الیاس بزرگ بسته شده؛ باز با گم شدن بیماران تیمارستانی و افسرده‌های شهر، پلیس‌ها به بن‌بست خوردند!
اما در این میان پلیس جوانی با الهامات و زیرکی خود به دنبال سرنخ‌ها کشیده شد، او با پیدا کردن دختری که با توهمات خودش دست و پنجه نرم می‌کرد اولین رشته‌ی سرنخ‌اش را به دست گرفت.
توهمات دختر ناشی از دیدن مجرمان و کشته یا گم شدن دوستان‌اش بود! حالا سرکار امین کیانی درگیر بر بازیِ سیاه، و اختلالات اخلاقی دختر شد. چرا که سایه‌ی خلافکار شهر پشت آن دختر، پنهان گشته بود... .
 
موضوع نویسنده

-پریزاد-

سطح
6
 
کاربر رمان‌بوک
کاربر رمان‌بوک
Sep
3,815
13,269
مدال‌ها
12
IMG_۲۰۲۳۰۹۱۰_۱۹۵۴۰۸ (2) (1) (1) (1).jpg
بسم‌ الله‌ الرحمن‌ الرحیم

نویسنده عزیز ضمن درود و عرض وقت‌بخیری خدمت شما: @Afeljor

سپاس‌گذاریم بابت اعتماد شما از نقد آثار خود در انجمن رمان بوک

منتقد رمان شما: @آوا...

*لطفا تا قبل از قرار‌گیری نقد توسط منتقد در این تایپک چیزی ارسال نکنید!

*همچنین پس از ارسال نقد این تاپیک به مدت دو روز باز خواهد بود تا شما نظر خود را نسبت به نقد اعلام نمایید!

*در صورتی که از نقد خود ناراضی بودید یا شکایتی از تالار نقد داشتید، می‌توانید شکایت خود را در تاپیک زیر ثبت کنید تا مورد بررسی قرار گیرد!
🔷️تایپک جامع انتقادات، پیشنهادات و شکایات

به امید موفقیت روز افزون شما
|کادر مدیریت تالار نقد|
 

آوا...

سطح
3
 
کاربر محروم شده
کاربر محروم شده
Nov
1,144
4,698
مدال‌ها
8
به نام سر آغاز آنچه که کلمات را به هم پیوسته دلنشین‌ترین متن کرده.

نقد رمان مالاگاسی 🌱📕

*عنوان رمان
عنوان انتخاب شده ‹‹مالاگاسی›› است که از تک کلمه‌ای تشکیل شده و می‌توان گفت که عنوان کلیشه ندارد و جذب کافی را برای خواننده‌ی اثر داشته.
البته که معنی خود کلمه مالاگاسی ربطی به داستان و روند رمان ندارد اما با توجه به ایده و خلاقیت نویسنده که نام پرونده‌ای در روند رمان را مالاگاسی نام گذاری کرده است، ایده خلاقانه‌ای به شمار می‌رود؛ به خصوص این‌که عنوان رمان به خوبی در خلاصه روایت می‌شود.


*ژانر‌های رمان
ژانر‌های انتخابی داستان از معمایی، اجتماعی و جنایی تشکیل شده است.
ژانر جنایی و اجتماعی به خوبی برازنده‌ی خلاصه‌ی رمان است و پیشنهاد می‌شود نویسنده به عنوان ژانر اول، ژانر جنایی را قرار دهد. ( چون همان‌طور که خواننده از خلاصه و داستان رمان برداشت می‌کند، ژانر جنایی در اولویت قرار می‌گیرد)
در روند و میانه‌ رمان ژانر معمایی دیده می‌شود که از بابت انتخاب‌ ژانر‌ها می‌توان گفت نویسنده حرفه‌ای عمل کرده است.


*جلد رمان
جلد رمان، مردی کلاه پوش را نشان می‌دهد که حس و حال ژانر معمایی رمان را در خواننده برانگیخته می‌کند و به زیبایی طراحی شده است.
هر چند به نظر منِ منتقد، عنوان رمان اولین نکته‌ای است که خواننده را درگیر و بم یک داستان می‌کند، بنابراین باید بسیار شفاف و خواندنی به روی جلد طراحی شود.
در این مورد عنوان به روی جلد کمی تو هم و غیر خواندن طراحی شده است که ممکن است موجب گیج شدن خواننده در مرحله‌ی اول شود؛ از این بابت بهتر است جلد اثر( طرح عنوان)کمی ویرایش شود.


*خلاصه رمان

خلاصه‌ی رمان اندازه‌ی استانداردی نداشت، و از این بابت باید گفت که بهتر است نویسنده دو خطی از خلاصه را کم‌ کند تا به آن اندازه‌ی استاندارد برسد.
البته که با شیوه‌ی خلاقانه و جمله‌بندی ‌های درست و حرفه‌ای نویسنده، خلاصه‌ای جذاب را به قلم کشیده‌اند و موجب تاثیر گذاری خواننده شده است. ژانر‌های انتخابی در خلاصه رمان، به خوبی قابل لمس و همچنین عنوان هم در خلاصه دیده می‌شود.( همان‌طور که بالاتر اشاره کردم عنوان نام یک پرونده جنایی است)
باز هم تاکید می‌کنم ژانر جنایی، به عنوان ژانر اول جایگزین شود چون در خلاصه هم بیشتر از دیگر ژانرها قابل لمس است.
همچنین خلاصه اطلاعات کافی و به اندازه‌ای را به خوانندگان می‌رساند که موجب اشتیاق آن‌ها برای خواندن ادامه داستان می‌شود. مثل. ( اما در این میان پلیس جوانی با الهامات و زیرکی خود به دنبال سرنخ‌ها کشیده شد، او با پیدا کردن دختری که با توهمات خودش دست و پنجه نرم می‌کرد اولین رشته‌ی سرنخ‌اش را به دست گرفت.)
در این چند خط خواننده شاهد اطلاعات کافی و هیجان انگیزی از روند رمان و به خواندن تشویق می‌شود.


*مقدمه رمان
مقدمه از خودِ نویسنده بود و ساختار جمله بندی عالی بود و تعداد خطوط مناسب بود و زیاده گویی نشده بود.
در مقدمه باید از کلماتی مناسب. در این حال درصد کم کلیشه استفاده کرد تا خواننده را جذب کنند. و این نکته به خوبی رعایت شده بود.
تقریباً اندازه‌‌ای استاندارد داشت و به زیبایی از عنوان رمان استفاده شده بود.


*آغاز رمان
از توصیفات خلاقانه‌ای استفاده شده بود. مثل ) ( کام عمیقی از سیگار نیمه سوخته‌اش گرفت) یا ( خیره شدن به آدم‌های مسخ شده‌ای که میان دود و دم به یکدیگر همچون مار می‌پیچیدند چندان برایش جالب نبود)
روند آغاز داستان معمایی بود و به خوبی شخصیت پردازی شده بود؛ خواننده می‌توانست به خوبی با شرایط سختش همزاد پنداری کند.
توصیفات غیرمستقیم حرفه‌ای به کار گرفته شده بود.


*میانه رمان
سرعت را در پرداختن و رد شدن از لحظات و نقطه اوج‌ها رعایت کردن به خصوص در میانه رمان بسیار مهم است و خوشبختانه نویسنده این موضوع را جدی گرفته ‌است و اضافه گویی در میانه دیده نمی‌شد و این موجب خوش خلقی خواننده می‌شود.
نویسنده با رعایت علائم نگارشی از پرش زمانی بی‌هدف و گیج شدن خواننده جلوگیری کرده است.
روند رمان متعادل پیش می‌رود؛ حوادث و اتفاقات به درستی و به موقع رخ می‌دهند و این جذابیت داستان را برای خواننده بیشتر می‌کند. نویسنده با قلم روانش به خوبی از پس نگارش وقایعی با ژانر معمایی و اجتماعی برآمده است. همچنین سیر داستان از کلیشه به دور است.


*لحن و بافت رمان
مونولوگ‌ها ادبی و دیالوگ‌ها محاوره هستند و این در همه جای متن داستان رعایت شده است. بین دیالوگ‌ها و مونولوگ‌ها تناسب خوبی وجود دارد.
حوصله سر نبوده و دیالوگ‌ها هم تاکید و هیجان کافی را برای باور پذیری خواننده داشتند.


*سیر رمان
متعادل بوده و خواننده به خوبی با شخصیت همراه شده و با نقطه اوج های مناسب و به جایی که نویسنده به قلم کشیده است، خواننده هم همزاد پنداری کرده و با هیجانات رمان همراه می‌شود.
مثل) ( حس شومی قلبش را احاطه کرده بود حسی که بوی مرگ را می‌داد.
در همان لحظه ناگهان صدای مهیب انفجار، تن زمین را لرزاند که خودروی پلیس چند متر آن طرف تر پرتاب شد. با تکان خوردن سخت ماشین عضلات بدنش منقبض شده و دستانش به روی سرش چتر گردیده بود. سیگنال‌های مغزش لحظه‌ای پسین به آتش و دود واکنش داد که چشمانش را باز کرد اما با دیدی تار و گوشی سوت و کور، خس- خس کنان ‌ دستش را روی پیشانی‌اش کشاند که با لمس کردن مایه‌ی لزج روی آن نفس به بند کشیده‌اش یکباره با بغض آزاد شد، به سختی با آن دستان بسته خودش را از ماشین وارونهٔ پلیس بیرون کشید. )


*دیالوگ و مونولوگ‌های رمان
با رعایت علائم نگارشی و جایگذاری آن‌ها به درستی در دیالوگ‌ها و مونولوگ‌های ادبی داستان، سطح کیفیت قلم بالا رفته است.
دیالوگ‌ها به جا گفته شده و هر کدام با معنا و و مفهومی‌ست و اضافه گویی نشده است و تناسب خوبی دارند.


*شخصیت پردازی
شخصیت‌های اصلی رمان و مونولوگ‌های گفته شده همگی برای خواننده جذب کافی را به همراه داشته است‌.
توصیف شخصیت‌ شامل شخصیت پردازی درونی یا رفتاری و همچنین بیرونی و ظاهری کم و بیش صورت گرفته است. به طور مثال) ( در همین حین چشمان بی‌فروغش قفل دو گوی آبی آشنایی که بی‌شک غریبه‌ای بیش نبود، شد. غربیه‌ای که تنها با یک نگاه گوش‌هایش را کر و دیدمانش را کور کرده بود. لحظه‌ای احساس کرد قدرت عظیمی بر قلبش چنگ زده و ارادهٔ کندن چشمانش را از او ربوده با تکان خوردن شانه‌اش از شوک بیرون آمد)
بهتر است توصیفات شخصیت‌های بیرونی برای دیگر شخصیت‌های رمان بیشتر گفته شود تا خواننده بتواند، قدرت تخیل و توصور خود را بهتر به روی رمان متمرکز کند


*کشمکش و تعلیق رمان
داستان اوج و فرود مناسبی دارد و همان‌طور که قبل‌تر گفتم نقطه‌ اوج های به جا و درستی نوشته شده است. کشمکش و تعلیق بیرونی به خوبی در سیر داستان اتفاق افتاده است. و همین اتفاقات و ماجراهایی که برای شخصیت‌های رمان پیش می‌آید، خواننده را برای خواندن ادامه رمان تشویق می‌کند.

کشمکش درونی با توجه به مونولوگ‌های داستان، خواننده با شخصیت و کشمکش‌هایش همراه میشد و از این نظر نویسنده نکات را به خوبی رعایت کرده بود. در کل کشمکش درونی و همچنین تعلیق هم در داستان وجود دارد و شخصیت‌های اصلی، مدام در افکارشان با اتفاقاتی که رخ می‌دهد، با دیده‌ها و شنیده‌هایشان درگیر می‌شوند. تعلیق، اولین دلیلی است که ما یک داستان را دنبال می کنیم و به نحوی جذبش می‌شویم. اولین چیزی که یک ذهن خواننده را به حرکت و خواندن ادامه‌ی داستان مجبور می‌کند، محرک‌هایی است که از محیط می‌گیرد. این که چه طور دفاع کند، چه طور حس کند، چه طور خودش را نجات بدهد و چه طور برای این محرک، جوابی پیدا کند.
تعلیق در اوایل آغاز رمان و همچنین خلاصه و مقدمه دیده می‌شود.


*توصیف مکان
به توصیفات مکان خیلی کم و معمولا ناکافی پرداخته شده است. به طور مثال: ( بی‌توجه به فریاد‌های او به سمت راهروی گوشهٔ سالن قدم برداشت. پیچ و خم‌های پیچ در پیچش را طی کرد تا به انتهای آن رسید.)
در این میان توصیف‌ صدا و آواها نسبتاً خوب بود. و پیشنهاد می‌شود؛ همان‌طور که نویسنده‌ در اوایل داستان فضا سازی را به خوبی رعایت کرده است در اخر هم این نکته را در نظر بگیرد.


*توصیف احساسات
توصیف احساسات در درجه اول خوب بود.
بهتر و بیشتر از توصیفات دیگر در متن داستان دیده میشد و این مسئله باز هم به نظر منِ منتقد بسیار مهم است که خواننده بتواند با روحیات و احساسات عوامل و شخصیت‌های رمان ارتباط بگیرد و همزاد پنداری کند و چه بسا در جایی از رمان با شخصیت رمان، حس کنجکاوی و خوشحالی و غم در خواننده هم بیدار شود.


*زاویه دید رمان
از دید سوم شخص گفته می‌شد و در تمامی پارت‌ها مونولوگ‌های ادبی رعایت شده بود و این در سیر داستان به خوبی رعایت شده است.
دیالوگ‌ها و زبان محاوره‌ای که بین شخصیت‌ها رد و بدل میشد به جذابیت و کیفیت سطح قلم نویسنده افزوده بود.


*ایده و پیرینگ رمان
ایده داستان، در مورد پرونده‌ای به نام مالاگاسی است که پیوند خوبی با عنوان، روند داستان و همچنین خلاصه و مقدمه برقرار کرده است.
و اما پلیس جوانی که با الهامات و زیرکی خود به دنبال سرنخ‌ها کشیده می‌شود و اتفاق‌های پیش رو و شخصیت دختر مقابلش که با توهمات خودش دست و پنجه نرم می‌کند، به خوبی خواننده را همراه می‌سازد.


*ایرادات نگارشی رمان
خوشبختانه نویسنده با قلم حرفه‌ای خود ایراد نگارشی جا نگذاشته بود و ما شاهد متن و رمانی خوب و با کیفیت بهتر بودیم.


*نقاط ضعف رمان
جلد( طراحی و تایپ عنوان)، توصیف شخصیت‌های بیرونی، ژانرهای انتخابی( ژانر جنایی اول نوشته شود)


*نقاط قوت
عنوان، خلاصه، ایده و پیرنگ، مقدمه، اغازین و میانه و همچنین تاحدودی شخصیت پردازی و تعلیق.


سخن منتقد:
نویسنده عزیز به یاد داشته باشید که هیچ مشکل و رنجی بزرگ‌تر از نهفته نگه داشتن یک داستان ناگفته در درون خود نیست." پس هرطور شده به نوشتن ادامه دهید و قلم در دست بچرخانید برای نوشته‌های آینده.
پیشنهاد‌ها و بیان ایرادات ریز شما تنها برای پرتاب به سکوی بالا‌تر است برای پیشرفت و نه هیچ چیز دیگر.
رمان مالاگاسی چشم‌نواز با محتوای زیبایی‌ست امیدوارم تا اخر ادامه بدید :)❤️🦋
موفق باشید :) قلمت مانا🌹
 
  • گل
واکنش‌ها[ی پسندها]: Afeljor

Afeljor

سطح
1
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Aug
349
3,915
مدال‌ها
3
به نام سر آغاز آنچه که کلمات را به هم پیوسته دلنشین‌ترین متن کرده.

نقد رمان مالاگاسی 🌱📕

*عنوان رمان
عنوان انتخاب شده ‹‹مالاگاسی›› است که از تک کلمه‌ای تشکیل شده و می‌توان گفت که عنوان کلیشه ندارد و جذب کافی را برای خواننده‌ی اثر داشته.
البته که معنی خود کلمه مالاگاسی ربطی به داستان و روند رمان ندارد اما با توجه به ایده و خلاقیت نویسنده که نام پرونده‌ای در روند رمان را مالاگاسی نام گذاری کرده است، ایده خلاقانه‌ای به شمار می‌رود؛ به خصوص این‌که عنوان رمان به خوبی در خلاصه روایت می‌شود.


*ژانر‌های رمان
ژانر‌های انتخابی داستان از معمایی، اجتماعی و جنایی تشکیل شده است.
ژانر جنایی و اجتماعی به خوبی برازنده‌ی خلاصه‌ی رمان است و پیشنهاد می‌شود نویسنده به عنوان ژانر اول، ژانر جنایی را قرار دهد. ( چون همان‌طور که خواننده از خلاصه و داستان رمان برداشت می‌کند، ژانر جنایی در اولویت قرار می‌گیرد)
در روند و میانه‌ رمان ژانر معمایی دیده می‌شود که از بابت انتخاب‌ ژانر‌ها می‌توان گفت نویسنده حرفه‌ای عمل کرده است.


*جلد رمان
جلد رمان، مردی کلاه پوش را نشان می‌دهد که حس و حال ژانر معمایی رمان را در خواننده برانگیخته می‌کند و به زیبایی طراحی شده است.
هر چند به نظر منِ منتقد، عنوان رمان اولین نکته‌ای است که خواننده را درگیر و بم یک داستان می‌کند، بنابراین باید بسیار شفاف و خواندنی به روی جلد طراحی شود.
در این مورد عنوان به روی جلد کمی تو هم و غیر خواندن طراحی شده است که ممکن است موجب گیج شدن خواننده در مرحله‌ی اول شود؛ از این بابت بهتر است جلد اثر( طرح عنوان)کمی ویرایش شود.


*خلاصه رمان

خلاصه‌ی رمان اندازه‌ی استانداردی نداشت، و از این بابت باید گفت که بهتر است نویسنده دو خطی از خلاصه را کم‌ کند تا به آن اندازه‌ی استاندارد برسد.
البته که با شیوه‌ی خلاقانه و جمله‌بندی ‌های درست و حرفه‌ای نویسنده، خلاصه‌ای جذاب را به قلم کشیده‌اند و موجب تاثیر گذاری خواننده شده است. ژانر‌های انتخابی در خلاصه رمان، به خوبی قابل لمس و همچنین عنوان هم در خلاصه دیده می‌شود.( همان‌طور که بالاتر اشاره کردم عنوان نام یک پرونده جنایی است)
باز هم تاکید می‌کنم ژانر جنایی، به عنوان ژانر اول جایگزین شود چون در خلاصه هم بیشتر از دیگر ژانرها قابل لمس است.
همچنین خلاصه اطلاعات کافی و به اندازه‌ای را به خوانندگان می‌رساند که موجب اشتیاق آن‌ها برای خواندن ادامه داستان می‌شود. مثل. ( اما در این میان پلیس جوانی با الهامات و زیرکی خود به دنبال سرنخ‌ها کشیده شد، او با پیدا کردن دختری که با توهمات خودش دست و پنجه نرم می‌کرد اولین رشته‌ی سرنخ‌اش را به دست گرفت.)
در این چند خط خواننده شاهد اطلاعات کافی و هیجان انگیزی از روند رمان و به خواندن تشویق می‌شود.


*مقدمه رمان
مقدمه از خودِ نویسنده بود و ساختار جمله بندی عالی بود و تعداد خطوط مناسب بود و زیاده گویی نشده بود.
در مقدمه باید از کلماتی مناسب. در این حال درصد کم کلیشه استفاده کرد تا خواننده را جذب کنند. و این نکته به خوبی رعایت شده بود.
تقریباً اندازه‌‌ای استاندارد داشت و به زیبایی از عنوان رمان استفاده شده بود.


*آغاز رمان
از توصیفات خلاقانه‌ای استفاده شده بود. مثل ) ( کام عمیقی از سیگار نیمه سوخته‌اش گرفت) یا ( خیره شدن به آدم‌های مسخ شده‌ای که میان دود و دم به یکدیگر همچون مار می‌پیچیدند چندان برایش جالب نبود)
روند آغاز داستان معمایی بود و به خوبی شخصیت پردازی شده بود؛ خواننده می‌توانست به خوبی با شرایط سختش همزاد پنداری کند.
توصیفات غیرمستقیم حرفه‌ای به کار گرفته شده بود.


*میانه رمان
سرعت را در پرداختن و رد شدن از لحظات و نقطه اوج‌ها رعایت کردن به خصوص در میانه رمان بسیار مهم است و خوشبختانه نویسنده این موضوع را جدی گرفته ‌است و اضافه گویی در میانه دیده نمی‌شد و این موجب خوش خلقی خواننده می‌شود.
نویسنده با رعایت علائم نگارشی از پرش زمانی بی‌هدف و گیج شدن خواننده جلوگیری کرده است.
روند رمان متعادل پیش می‌رود؛ حوادث و اتفاقات به درستی و به موقع رخ می‌دهند و این جذابیت داستان را برای خواننده بیشتر می‌کند. نویسنده با قلم روانش به خوبی از پس نگارش وقایعی با ژانر معمایی و اجتماعی برآمده است. همچنین سیر داستان از کلیشه به دور است.


*لحن و بافت رمان
مونولوگ‌ها ادبی و دیالوگ‌ها محاوره هستند و این در همه جای متن داستان رعایت شده است. بین دیالوگ‌ها و مونولوگ‌ها تناسب خوبی وجود دارد.
حوصله سر نبوده و دیالوگ‌ها هم تاکید و هیجان کافی را برای باور پذیری خواننده داشتند.


*سیر رمان
متعادل بوده و خواننده به خوبی با شخصیت همراه شده و با نقطه اوج های مناسب و به جایی که نویسنده به قلم کشیده است، خواننده هم همزاد پنداری کرده و با هیجانات رمان همراه می‌شود.
مثل) ( حس شومی قلبش را احاطه کرده بود حسی که بوی مرگ را می‌داد.
در همان لحظه ناگهان صدای مهیب انفجار، تن زمین را لرزاند که خودروی پلیس چند متر آن طرف تر پرتاب شد. با تکان خوردن سخت ماشین عضلات بدنش منقبض شده و دستانش به روی سرش چتر گردیده بود. سیگنال‌های مغزش لحظه‌ای پسین به آتش و دود واکنش داد که چشمانش را باز کرد اما با دیدی تار و گوشی سوت و کور، خس- خس کنان ‌ دستش را روی پیشانی‌اش کشاند که با لمس کردن مایه‌ی لزج روی آن نفس به بند کشیده‌اش یکباره با بغض آزاد شد، به سختی با آن دستان بسته خودش را از ماشین وارونهٔ پلیس بیرون کشید. )


*دیالوگ و مونولوگ‌های رمان
با رعایت علائم نگارشی و جایگذاری آن‌ها به درستی در دیالوگ‌ها و مونولوگ‌های ادبی داستان، سطح کیفیت قلم بالا رفته است.
دیالوگ‌ها به جا گفته شده و هر کدام با معنا و و مفهومی‌ست و اضافه گویی نشده است و تناسب خوبی دارند.


*شخصیت پردازی
شخصیت‌های اصلی رمان و مونولوگ‌های گفته شده همگی برای خواننده جذب کافی را به همراه داشته است‌.
توصیف شخصیت‌ شامل شخصیت پردازی درونی یا رفتاری و همچنین بیرونی و ظاهری کم و بیش صورت گرفته است. به طور مثال) ( در همین حین چشمان بی‌فروغش قفل دو گوی آبی آشنایی که بی‌شک غریبه‌ای بیش نبود، شد. غربیه‌ای که تنها با یک نگاه گوش‌هایش را کر و دیدمانش را کور کرده بود. لحظه‌ای احساس کرد قدرت عظیمی بر قلبش چنگ زده و ارادهٔ کندن چشمانش را از او ربوده با تکان خوردن شانه‌اش از شوک بیرون آمد)
بهتر است توصیفات شخصیت‌های بیرونی برای دیگر شخصیت‌های رمان بیشتر گفته شود تا خواننده بتواند، قدرت تخیل و توصور خود را بهتر به روی رمان متمرکز کند


*کشمکش و تعلیق رمان
داستان اوج و فرود مناسبی دارد و همان‌طور که قبل‌تر گفتم نقطه‌ اوج های به جا و درستی نوشته شده است. کشمکش و تعلیق بیرونی به خوبی در سیر داستان اتفاق افتاده است. و همین اتفاقات و ماجراهایی که برای شخصیت‌های رمان پیش می‌آید، خواننده را برای خواندن ادامه رمان تشویق می‌کند.

کشمکش درونی با توجه به مونولوگ‌های داستان، خواننده با شخصیت و کشمکش‌هایش همراه میشد و از این نظر نویسنده نکات را به خوبی رعایت کرده بود. در کل کشمکش درونی و همچنین تعلیق هم در داستان وجود دارد و شخصیت‌های اصلی، مدام در افکارشان با اتفاقاتی که رخ می‌دهد، با دیده‌ها و شنیده‌هایشان درگیر می‌شوند. تعلیق، اولین دلیلی است که ما یک داستان را دنبال می کنیم و به نحوی جذبش می‌شویم. اولین چیزی که یک ذهن خواننده را به حرکت و خواندن ادامه‌ی داستان مجبور می‌کند، محرک‌هایی است که از محیط می‌گیرد. این که چه طور دفاع کند، چه طور حس کند، چه طور خودش را نجات بدهد و چه طور برای این محرک، جوابی پیدا کند.
تعلیق در اوایل آغاز رمان و همچنین خلاصه و مقدمه دیده می‌شود.


*توصیف مکان
به توصیفات مکان خیلی کم و معمولا ناکافی پرداخته شده است. به طور مثال: ( بی‌توجه به فریاد‌های او به سمت راهروی گوشهٔ سالن قدم برداشت. پیچ و خم‌های پیچ در پیچش را طی کرد تا به انتهای آن رسید.)
در این میان توصیف‌ صدا و آواها نسبتاً خوب بود. و پیشنهاد می‌شود؛ همان‌طور که نویسنده‌ در اوایل داستان فضا سازی را به خوبی رعایت کرده است در اخر هم این نکته را در نظر بگیرد.


*توصیف احساسات
توصیف احساسات در درجه اول خوب بود.
بهتر و بیشتر از توصیفات دیگر در متن داستان دیده میشد و این مسئله باز هم به نظر منِ منتقد بسیار مهم است که خواننده بتواند با روحیات و احساسات عوامل و شخصیت‌های رمان ارتباط بگیرد و همزاد پنداری کند و چه بسا در جایی از رمان با شخصیت رمان، حس کنجکاوی و خوشحالی و غم در خواننده هم بیدار شود.


*زاویه دید رمان
از دید سوم شخص گفته می‌شد و در تمامی پارت‌ها مونولوگ‌های ادبی رعایت شده بود و این در سیر داستان به خوبی رعایت شده است.
دیالوگ‌ها و زبان محاوره‌ای که بین شخصیت‌ها رد و بدل میشد به جذابیت و کیفیت سطح قلم نویسنده افزوده بود.


*ایده و پیرینگ رمان
ایده داستان، در مورد پرونده‌ای به نام مالاگاسی است که پیوند خوبی با عنوان، روند داستان و همچنین خلاصه و مقدمه برقرار کرده است.
و اما پلیس جوانی که با الهامات و زیرکی خود به دنبال سرنخ‌ها کشیده می‌شود و اتفاق‌های پیش رو و شخصیت دختر مقابلش که با توهمات خودش دست و پنجه نرم می‌کند، به خوبی خواننده را همراه می‌سازد.


*ایرادات نگارشی رمان
خوشبختانه نویسنده با قلم حرفه‌ای خود ایراد نگارشی جا نگذاشته بود و ما شاهد متن و رمانی خوب و با کیفیت بهتر بودیم.


*نقاط ضعف رمان
جلد( طراحی و تایپ عنوان)، توصیف شخصیت‌های بیرونی، ژانرهای انتخابی( ژانر جنایی اول نوشته شود)


*نقاط قوت
عنوان، خلاصه، ایده و پیرنگ، مقدمه، اغازین و میانه و همچنین تاحدودی شخصیت پردازی و تعلیق.


سخن منتقد:
نویسنده عزیز به یاد داشته باشید که هیچ مشکل و رنجی بزرگ‌تر از نهفته نگه داشتن یک داستان ناگفته در درون خود نیست." پس هرطور شده به نوشتن ادامه دهید و قلم در دست بچرخانید برای نوشته‌های آینده.
پیشنهاد‌ها و بیان ایرادات ریز شما تنها برای پرتاب به سکوی بالا‌تر است برای پیشرفت و نه هیچ چیز دیگر.
رمان مالاگاسی چشم‌نواز با محتوای زیبایی‌ست امیدوارم تا اخر ادامه بدید :)❤️🦋
موفق باشید :) قلمت مانا🌹
خسته نباشید جانم و متشکرم ازتون. خلاصه کوتاه کردم همچنین یک پیام نویسنده در خصوص نام نوشتم.

پ ن: گونه‌‌هایی از آفتاب پرست به نام مالاگاسی وجود دارند که بر اساس تغییر رنگ و ویژگی خاص این آفتاب پرست‌ها نام باند بر اساس استتار و شخصیت‌هایی دو رو به این نام تشابه یافته است.

این آفتاب پرست‌ها توی منطقه ماداگاسکار هستند که بهش میگن مالاگاسی
 
  • گل
واکنش‌ها[ی پسندها]: آوا...
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.
بالا پایین