جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.
  • بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود. https://t.me/iromanbook

نقد شورا نقد شورا | منتزع

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته نقد شورا توسط Tara Motlagh با نام نقد شورا | منتزع ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 129 بازدید, 4 پاسخ و 1 بار واکنش داشته است
نام دسته نقد شورا
نام موضوع نقد شورا | منتزع
نویسنده موضوع Tara Motlagh
تاریخ شروع
پاسخ‌ها 0
بازدیدها 0
اولین پسند نوشته 0
آخرین ارسال توسط آرشیت
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.
موضوع نویسنده

Tara Motlagh

سطح
6
 
مدیر تالار نقد
پرسنل مدیریت
مدیر تالار نقد
منتقد کتاب انجمن
مخاطب رمان برتر
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده انجمن
عضو تیم تعیین سطح کتاب
Dec
7,527
44,444
مدال‌ها
7
نام اثر: منتزع| به معنای جداشده
نویسنده: خانم.میم « فاطمه محمدی»
ژانر: عاشقانه، تراژدی، معمایی

خلاصه:
همه چیز از آن کوچه‌ی تنگ و تاریک شروع شد، هنگامی که از میان زوزه‌ی سگ‌های خیابانی نجاتش داد... دلش را به او باخت بدون آن‌که بداند او کیست و اهل کجاست؟!
زمانی به خودش آمد که از خواب تزویر و حیله‌ی زندگی بیدار شده بود؛ اما دیگر کار از کار گذشته بود... .
روی آوار زندگیِ مخروبه‌اش نشسته و آنچه پیش آمده‌ بود را بار دیگر با خود دوره می‌کرد و تازیانه‌‌های مصیبتش را به جان می‌خرید.

لینک اثر
 
موضوع نویسنده

Tara Motlagh

سطح
6
 
مدیر تالار نقد
پرسنل مدیریت
مدیر تالار نقد
منتقد کتاب انجمن
مخاطب رمان برتر
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده انجمن
عضو تیم تعیین سطح کتاب
Dec
7,527
44,444
مدال‌ها
7

Notes_240517_235637_16b.jpg



بسم الله الرحمن الرحیم‌
نویسنده عزیز ضمن درود و عرض وقت‌بخیری خدمت شما: @خانم.میم

سپاس‌گذاریم بابت اعتماد شما از نقد آثار خود در انجمن رمان بوک
منتقد رمان شما: @آرشیت

*لطفا تا قبل از قرار‌گیری نقد توسط منتقد در این تایپک چیزی ارسال نکنید!
*همچنین پس از ارسال نقد این تاپیک به مدت دو روز باز خواهد بود تا شما نظر خود را نسبت به نقد اعلام نمایید!
*در صورتی که از نقد خود ناراضی بودید یا شکایتی از تالار نقد داشتید، می‌توانید شکایت خود را در تاپیک زیر ثبت کنید تا مورد بررسی قرار گیرد!

🔷️تایپک جامع انتقادات، پیشنهادات و شکایات

به امید موفقیت روز افزون شما
مدیریت تالار نقد:
@Tara Motlagh
@آرشیت

 
آخرین ویرایش:

آرشیت

سطح
0
 
کاربر رمان‌بوک
کاربر رمان‌بوک
Feb
3,262
6,982
مدال‌ها
2
عنوان:
منتزع، از یک واژه تشکیل شده است. که معنای برکنده شده، برکنده، از جای برکشیده، جدا شده و ... است. این عنوان کلمه‌ی نوعی به حساب می‌آید و از کلیشه برخوردار نیست و همینطور جذابیت خوب و کافی را برای جذب خواننده دارد.
عنوان با ژانر تراژدی در ارتباط است ولی هیچ ارتباطی با ژانر عاشقانه و معمایی در خود ندارد.
همینطور با خلاصه ارتباط چندانی ندارد ولی در مقدمه و داستان به خوبی جای گرفته است.

ژانر:
ژانر های انتخابی نویسنده به ترتیب عاشقانه، تراژدی و معمایی است. ژانر عاشقانه که ژانر اصلی نیز به حساب می‌آید در سیر داستان به خوبی دیده می‌شود و به عشق شخصیت اصلی لئو و راشل اشاره دارد.
همین‌طور ژانر تراژدی در جای‌به‌جای داستان به خوبی قراره گرفته و از ابتدا آغاز می‌شود. ژانر تراژدی به پایانی غم‌انگیز منتهی می‌شود و از آنجایی که داستان به اتمام رسیده، ما باید شاهد پایانی غم‌انگیز و مرگ شخصیت‌ها باشیم که خوشبختانه هستیم و این ژانر کاملا انتخابی درستی‌ست.
ولی ژانر معمایی بسیار نقش کمرنگی دارد و تنها به نبودن راشل و لئویی که از آن خبر نداشت اشاره کرده بود و آنقدر نقش پررنگی در داستان ندارد‌ و اگه نویسنده جایز دانست می‌تواند این ژانر انتخابی را حذف کند.

جلد:
جلد داستان تصویر دختر و پسری است که با غم و اندور خود را در آغوش گرفتند و روبه‌رویشان قبرستان قرار دارد.
تصویر دختر مانند روح است و این جلو نشان می‌دهد که آن دختر مرده است و پسر سر قبر دختر آمده است.
فونت به کار رفته با جلد هم‌خوانی دارد و تکست بالای صفحه هم درست و به جا است‌.
جلد کاملا با ژانر عاشقانه و تراژدی در ارتباط است ولی هیچ ارتباطی با ژانر معمایی ندارد. همچنین جلد داستان با سیر داستان به خوبی در ارتباط است.

خلاصه:
خلاصه باید بین سه تا نه خط باشد که هشت خط بود و اندازه‌ی متناسبی دارد. خلاصه با ژانر عاشقانه و تراژدی ارتباط متناسبی دارد ولی با ژانر معمایی ارتباط بسیار کمی دارد. همچنین خلاصه کمی سیر داستان را لو می‌دهد.
و ارتباطی هم با عنوان ندارد. ولی از کلیشه برخوردار نیست و می‌تواند خواننده را جذب کند.

مقدمه:
مقدمه متنی ادبی است و به قلم زیبای خود نویسنده نگاشته شده است. مقدمه اندازه‌ی متناسبی دارد و بین سه تا نه خط است. همچنین در بین ژانرها تنها با ژانر معمایی ارتباطی ندارد.
همچنین مقدمه با سیر داستان و عنوان و خلاصه ارتباط دارد.
مقدمه کلیشه‌ای ندارد و می‌تواند خواننده را جذب کند.

اغاز:
آغاز پسری را نشان می‌دهد که در تخت تیمارستان اسیر شده و از آنجا گله می‌کند. سپس به دانشکده‌ای که پسرک قبلا در آنجا بوده فلش بک می‌خورد و شروع به بازگو کردن داستان می‌خورد.
آغاز کلیشه‌ای ندارد و جذابیت کافی برای جذب خواننده را دارد‌.
در آغاز توصیف احساسات به خوبی شکل گرفته بود. توصیف مکان نیز تنها برای اتاق پسرک که آن هم کمی جای کار دارد شکل گرفته بود و هیچ تصویری از دانشکده در ذهن به ارمغان نیاورده بود.
توصیف صدا در آغاز دیده نمی‌شود و باید اضافه شود.
شخصیت پردازی درونی کمی شکل گرفته بود ولی جای کار دارد ولی شخصیت پردازی بیرونی اصلأ دیده نمی‌شود.

سیر داستان:
سیر داستان به تندی پیش رفته است‌.
درست است که شخصیت‌‌ها در زمان مناسب وارد داستان می‌شدند ولی اتفاقات در داستان سریع پیش می‌آمد و سریع هم از آن رد میشد. برای مثال زمانی که لئو، راشل را دید. خیلی سریع این اتفاق افتاد و بعد از آن هم این سیر سریع ادامه داشت.
ولی داستان از رویدادهای جذابی برخوردار است و اگر نویسنده، سیر را کمی آهسته تر کند و از پرش مکانی و فلش بک کمتر استفاده کند، قطعا سیری متعادل خواهیم داشت.
سیر داستان با عنوان، مقدمه، خلاصه، ژانر(به غیر از ژانر معمایی که ارتباط کمی دارد) و جلد ارتباط دارد.

میانه:
داستان کمی اوج و فرودهای سریعی دارد اما به دور از کلیشه است‌.
اوج داستان دیدار لئو و راشل و یا ترک کردن لئو توسط راشل و آخرین اوج هم که مرگ راشل و لئو است.
نویسنده توانسته با قلم زیبای خود، وقایع رو به درستی بنویسد و در اینجا قلم قوی نویسنده تاثیر زیادی داشته است.
میانه نیز همانطور که گفته شد با ژانرها به غیر از معمایی در ارتباط است.

‌لحن و بافت:
دیالوگ‌ها محاوره‌ای و مونولوگ‌ها ادبی بود که این امر در همه‌ی پارت‌ها رعایت شده بود.
همچین در سیر داستان پرش لحن دیده نمی‌شود.

دیالوگ و مونولوگ:
تناسب بین دیالوگ و مونولوگ چندان رعایت نشده بود و بیشتر داستان مونولوگ محور بود.
در بعضی از جاها در دیالوگ‌ها و مونولوگ‌ها از علایم نگارشی درست استفاده نشده بود. ولی دیالوگ‌ها و مونولوگ‌ها تا به حدی اطلاعات کافی را به خواننده می‌دهند.

شخصیت پردازی:
شخصیت پردازی درونی تا به حدی وجود داشت و ما تا حدی از اخلاقیات شخصیت‌های داستان اطلاعات داشتیم.
مثال:
«کوهی از قند در دل راشل آب می‌شد و او به سبب‌ ناز و شرم دخترانگی‌اش سکوت کرده و دلش قنج می‌رفت.»
که در اینجا به خجالتی بودن راشل اشاره شده بود.
ولی شخصیت پردازی بیرونی بسیار کم بود و تنها به رنگ مو و چشم اشاره شده بود. نویسنده‌ی عزیز باید وقت بیشتری را روی شخصیت پردازی بیرونی بگذارد.
مثال:
«می‌دانست لئو در برابر آن صورت ماه‌نگون و موهای خرمایی‌ و چشمان غزالش مرارت به خرج نمی‌دهد و دوام نمی‌آورد!»

توصیف مکان:
توصیف مکان نیز جای کار دارد و تنها بیشتر اتاق لئو در تیمارستانژ توصیف شده بود. و مکان‌های دیگری از جمله دانشکده، محلی که لئو و راشل همدیگر را دیدند، کافه و... توصیفات بسیار کمی را برخورددار بودند. به طوری که خواننده نمی‌توانست درک و موقعیت درستی از آنجا داشته باشد.
«دیوارهای سفید، امکان تنفس را از او گرفته و هجوم خاطرات پرده‌ی تاریکی را بر دیدگانش می‌کشیدند.
دهانش به مانند ماهی باز و بسته شده و عنکبوت غم بر پیکر حنجره‌اش تار بغض تنیده بود.»

توصیف اوا:
توصیف صدا به غیر از آغاز در دیگر جاهای داستان به خوبی شکل گرفته بود.
مثال:
«سمت درب ورودی رفته و با صدای‌ قیژی‌ آن را گشود و میز چرخ‌داری را به داخل اتاق کشاند و با لبخندی به پهنای صورت لئو را نظاره کرد.»

توصیف احساسات:
به خوبی در داستان به آن پرداخته شده است. توصیفات احساسات و هیجانات درونی مثل نفرت، ترس، استرس و... باعث جذابیت بیشتر رمان می‌شود. و همینطور باعث می‌شود خواننده بیشتر حس شخصیت رمان را درک کند به طوری که حتی آن حس به خودش هم منتقل شود.
مثال:
«مغزش سراسر سوال بود و بلاتکلیف میان خانه این سر و آن سر می‌رفت بر سر و رویش می‌زد و گریبان چاک می‌داد!
قلبش در تکاپو بود و کاری از دستش بر نمی‌آمد به گفته‌ی خودش به آنی آسمان و زمین بر سرش آوار شدند و قلبش در سی*ن*ه سنگینی کرد»

زاویه دید:
زاویه دید انتخابی نویسنده سوم شخص است که با توجه به ژانرهای انتخابی نویسنده کاملا انتخابی درستی است.
این زاویه دید، دست نویسنده را برای ایجاد کشمکش و تعلیق، توصیفات، شخصیت پردازی و... باز می‌کند.
و خواننده می‌تواند از شرایط بقیه‌ی شخصیت‌های داستان آگاه شود.

ایده و پیرنگ:
ایده راجب به پسری است که روزی که دارد از دانشکده با خوابگاه بر می‌گردد صدای کمک دختری را می‌شنود و برای کمک به او می‌رود. دختر را از دست سگ‌ ها نجات می‌دهد و وقتی چهره‌ی او را می‌بیند عاشقش می‌شود.
در یکی از روزها او را می‌بیند و تعقیبش می‌کند و محل کار او را پیدا می‌کند و هر روز به آنجا می‌رود. یک دلیلی باعث می‌شود که آنها به جایی بروند و پسر عشقش را به او اعتراف می‌کند و دختر هم می‌پذیرد.
ولی برای دلیلی که زیاد هم واضح نبود دختر او را ترک می‌کند و پسر به تیمارستان می‌رود. پس از سال ها دختر به دیدار او می‌رود که باعث می‌شود ماشینی به او بزند و می‌میرد. وقتی پسر که نامش لئو است این موضوع را می‌فهمد، او هم جانش را از دست می‌دهد.
ایده‌ی انتخابی نویسنده، ایده‌ی بسیار جالبی به نظر می‌رسد. و با اضافه کردن توصیفات و شخصیت پردازی بیشتر حتما داستان جذابی داریم‌.

کشمکش و تعلیق:
کشمش و تعلیق درونی به اندازه و کاملا درست بود.
اینکه لئو از حال و احوال راشل اطلاعی نداشت و نمی‌دانست که او کجاست، کاملا ذهن نویسنده را درگیر می‌کرد.
ولی کشمکش و تعلیق بیرونی زیادی در داستان وجود نداشت و تنها به ماشینی که به راشل خورد و باعث مرگ او شد پرداخته شده بود.

موارد نگارشی:
ایرادات نگارشی از علایم نگارشی مانند تعجب ، سوال و... تا حدودی دیده می‌شود که باید ویرایش شود.
برای مثال در بعضی از جاها در پایان جملات از نقطه و یا... استفاده نکرده بودید.
مثال:
نمی‌توانست مهر سکوت بر لبانش‌ زند و حرف راشل را پیش نکشد◀️ نمی‌توانست مهر سکوت بر لبانش‌ زند و حرف راشل را پیش نکشد.
در بعضی از جاها نیز فاصله و نیم فاصله رعایت نشده بود:
خش خش◀️ خش‌خش
نا امید◀️ ناامید
می‌شه◀️ میشه
ذره ذره‌ی◀️ ذره‌ذره‌ی
نمیزد ◀️ نمی‌زد
پیرشود◀️ پیر شود
خجالت آور◀️ خجالت‌آور
و یا از تدوین استفاده نکرده بودید:
واقعا◀️ واقعاً
قطعا◀️ قطعاً

نقاط مثبت: عنوان، جلد، توصیف صدا و... .
نقاط ضعف: توصیف مکان، شخصیت پردازی بیرونی، سیر داستان و... .

سخن آخر منتقد:
فاطمه عزیز!
رمان شما بسیار زیبا بود و من از خوندنش لذت بردم.
امیدوارم شاهد پیشرفت و آثار بسیار بیشتری
از شما باشیم.
شما توانسته بودید احساساتتان را در قلمتان به خوبی ارمغان بیاورید.
قلمتون پایدار!
 

خانم.میم

سطح
0
 
کاربر رمان‌بوک
کاربر رمان‌بوک
Apr
63
793
مدال‌ها
2
سلام و عرض ادب
بابت زمانی که برای نقد داستانم گذاشتید از شما سپاسگزارم و امیدوارم از خوندن داستانم لذت برده باشید.

ضمن صحبتی که فرمودید باید عرض کنم که کاملا حق با شماست و از آن جایی که من این ایده را در ابتدا برای نوشتن رمان در نظر گرفته بودم و همان‌طور که که در جریان هستید در رمان فراغت بال بیشتری برای پردازش قوی‌تر هست و از آنجایی که به یکباره به داستان کوتاه تغییر پیدا کرد باید فشرده تر می‌شد و من به‌الاجبار سرعت سیر داستان را بیشتر کردم و خب به اقتضای همین موضوع از میزان توصیفات مکانی و دیگر توصیفات کاسته شد.
انشاالله در نوشتن داستان‌های بعدی حتما از نصایح ارزشمندتان بهره خواهم برد.

پ.ن: همینجوریش تعداد پست ها بیشتر از ۳۰ تا شد🥲☕🍫
 

آرشیت

سطح
0
 
کاربر رمان‌بوک
کاربر رمان‌بوک
Feb
3,262
6,982
مدال‌ها
2
سلام و عرض ادب
بابت زمانی که برای نقد داستانم گذاشتید از شما سپاسگزارم و امیدوارم از خوندن داستانم لذت برده باشید.

ضمن صحبتی که فرمودید باید عرض کنم که کاملا حق با شماست و از آن جایی که من این ایده را در ابتدا برای نوشتن رمان در نظر گرفته بودم و همان‌طور که که در جریان هستید در رمان فراغت بال بیشتری برای پردازش قوی‌تر هست و از آنجایی که به یکباره به داستان کوتاه تغییر پیدا کرد باید فشرده تر می‌شد و من به‌الاجبار سرعت سیر داستان را بیشتر کردم و خب به اقتضای همین موضوع از میزان توصیفات مکانی و دیگر توصیفات کاسته شد.
انشاالله در نوشتن داستان‌های بعدی حتما از نصایح ارزشمندتان بهره خواهم برد.

پ.ن: همینجوریش تعداد پست ها بیشتر از ۳۰ تا شد🥲☕🍫
بله، وقتی داستانتون رو خوندم فکرش رو می‌کردم که شاید اول رمان بوده و بعدا تغییرش دادین.
راجب به سیر داستان هم می‌تونید با اضافه کردن توصیفات متعادلش کنید.
منتظر آثارهای بیشتری ازتون هستیم.
موفق باشید🌹
 
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.
بالا پایین