به نام خدا
💥عنوان رمان💥
عنوان نشانگر محتوای رمان است که ممکن است یک واژهای، دو واژهای و سه واژهای یا جمله باشد.
رمان شما دو واژهای هست هدیه+ نحس.
هدیه سیدرصد کلیشهای هست اما جذابیت کافی برای انتخاب توسط خواننده رو داره. نحس پنجاه درصد کلیشهای هست و جذابیت کافی رو نداره. در کل اسم رمانتون هشتاد درصد کلیشهای بوده و با اینکه با ژانر، جلد، خلاصه و مقدمه همخوانی داره اما جذابیت کافی برای انتخاب رو نداره.
بهتره اسم رو تغییر بدید.
💥خلاصهی رمان💥
خلاصه باید بیشتر از سه خط و کمتر از نه خط باشه خواننده با خوندن خلاصه تصمیم میگیره رمان را بخونه یا از اون بگذره.
خلاصهی شما یازده خط بود زیبا و جذاب نوشته شده و مجهولاتی در خود جای داده که کنجکاوی خواننده رو قلقلک میده کلیشهای نبود و با اسم، ژانر، مقدمه و محتوا همخوانی داشت. بهتره خلاصه رو کمتر کنید.
💥ژانر رمان💥
ژانر رمان ترسناک هست که با مقدمه خلاصه عنوان و محتوا همخوانی داره.
اتفاقات عجیبی مثل خوردن توپ قرمزی که شبیه دماغ دلقک بود یا تغییر شکل دلقک ژانر ترسناک رو از همین ابتدا به نمایش گذاشته بود.
💥جلد رمان💥
جلد رمان فردی رو نشون میده که یه لیوان چای به فرد دیگری میده اما سایهاش سایهی یه دلقک شیطانیه. جلد با خلاصه و مقدمه و محتوا همینطور ژانرها همخوانی داره جلد زیباست و قرمز بودنش اون رو ترسناکتر و جذابتر کرده.
💥مقدمهی رمان💥
مقدمه ممکن است شعر، نثر یا نوشتهای از خود نویسنده یا نویسندهای دیگر باشد.
مقدمه نوشتهای از خود نویسندهست که بسیار زیبا و جذاب نوشته شده، کلیشهای در آن بکار نرفته و جذابیت کافی رو برای خواننده داره. همینطور با جلد، خلاصه، اسم و محتوا همخوانی داره و خواننده با خوندن محتوای مقدمه میتونه جو ترس و وحشت رو حس کنه.
💥آغاز رمان💥
شروع داستان در مورد دختریه که با ترس و وحشت دنبال برادرشه و فکر میکنه برادرش داره اون رو میترسونه، دختره وارد زیر زمین خونه میشه که جنازهیه برادرشو میبینه. حس آمیزی در ابتدا عالی بود توصیفات هم خوب بود اما بیشتر از حد بود و باعث دلزدگی میشد. شروع کلیشهای نبود و جذابیت کافی برای ادامهی خوندن رو داشت با ژانر و خلاصه و مقدمه مرتبط بود. بهتره توصیفات رو کمی کاهش بدید.
💥میانهی رمان💥
اتفاقاتی که در میانه افتاد مثل رفتن مادر سمانه و رضا که شروع حرکات و اتفاقات ترسناک بود ومرگ رضا و ازدواج سمانه قشنگ بود اما کمی کلیشه در خودش جای داده برای همین جذابیت کافی رو نداشت حس آمیزی و توصیفات بعضی جاها بیش از حد و بعضی جاها خیلی کم بود. اما با جلد خلاصه و مقدمه و عنوان همخوانی داشت. اوج داستان از نظر من مرگ رضا و شاید ازدواج سمانه بود که جالب بودن اما بهتره بیشتر روی موضوعش کار بشه مخصوصا مرگ رضا.
اما محتوای رمان یا میانه با ژلنرها، جلد، خلاصه و مقدمه و همینطور اسم همخوانی داشت.
💥لحن و بافت💥
سه لحن و بافت وجود دارد:
دیالوگها و مونولوگها محاورهای
دیالوگها و مونولوگها ادبی
دیالوگها ادبی و مونولوگها محاورهای و ما شما از این نوع بود که در طول داستان به خوبی رعایت شده.
💥سیر رمان💥
سه سیر وجود دارد:
کند
متعادل
تند که مال شما از این نوع بود اصولا توی رمان و فیلمهای ترسناک این مدلی، اول یه جرقهی ترس توی وجود خواننده یا بیننده میزنن اما اوج یا ماجرای اصلی از نصف داستان به بعد شروع میشه. اما شما با سرعت زیاد پیش رفتید درمورد عشق سمانه به دلقکها گفتید و همون لحظه دلقک تغییر شکل میده و شروع به ترسوندن اونا میکنه.
💥دیالوگها و مونولوگها💥
هشتاد درصد رمان مونولوگ و بیست درصد دیالوگ بود که خوبه اما بهتره کمی مقدار مونولوگها رو کاهش بدید چون توصیف و حس آمیزی بیش از حد باعث افزایش مونولوگ و دلزدگی شده.
💥شخصیتپردازی💥
دو نوع شخصیت پردازی وجود دارد:
شخصیت پردازی بیرونی که خصوصیات ظاهری شخصیت را خلق کرده که در رمانتون به چشم میخورد مثل اونجایی که سمانه تصویر برادرشو میکشه چشمای عسلی و... اما فقط همین و هیچ اشارهای به خصوصيات ظاهری سمانه و مادرش نشده بود.
شخصیتپردازی درونی که خصوصیات اخلاقی، رفتاری و احساسات را خلق میکند تا حدودی خوب بود اما کم به چشم میخورد مثل علاقهی رضا به یه دختره یا علاقهی سمانه به دلقکها و عروسکهای رنگی.
💥توصیفات💥
توصیفات زیاد باعث دلزدگی و توصیفات کم باعث سردرگمی خواننده میشه توصیفات به چند دسته تقسیم میشن:
توصیف مکان عالی بود و در رمانتون به چشم میخورد.
توصیف زمان در رمانتون وجود نداشت جزء همون ابتدا که یه اشاره کردید.
توصیف حالات در رمانتون به چشم میخورد و خوب بود.
توصیف احساس عالی بود مثل حس دختره که وارد زیرزمین میشه
توصیف صدا و آوا خوب بود مثل صدای تقتق یا هوهوی باد.
توصیف ظاهر خیلی کمی به چشم میخورد.
💥زاویهی دید💥
دو نوع زاویهی دید وجود دارد:
اول شخص
سوم شخص که زاویه دید رمان شما از این نوع بود اما از وسط داستان زاویه دید تغییر میکنه و اول شخص میشه بعد دوباره دوم شخص میشه و باز اول شخص میشه که این اصلا جالب نیست.
💥کشمکش و تعلیق💥
اولین دلیلی که ما یه داستان رو دنبال میکنیم کشمکشهای اون هست اینکه شخصیت با چه اتفاقاتی روبهرو میشه چه حسی دارن چطور از بسش برمیان. نویسنده با نوشتن کشمکش و تعلیق شخصیتهای خودشو مورد چالش قرار میده.
خوب بزرگترین کشمکش رمان ورود دلقک شیطانی بود. این کشمکش، کشمکش و تعلیق بیرونی هم حساب میشه تهدیدهای دلقک، تنهایی اونا و زندانی شدنشون تو خونه نمونهای از این تعلیقها بود
کشمکش درونی هم در رمانتون به چشم میخورد مثل احساس ترس دختره درحالی که با خودش میگه توهمه و همینطور برادرش...
اما متاسفانه کشمکشهای رمانتون کمی کلیشهای و بسیار ساده بود و جذابیت کافی برای خوندن رو نداشت.
💥ایده و پیرنگ💥
پیرنگ اسکلت رمان یا ایدهی خام هست که نویسنده با شاخ و برگدادن اون رو تبدیل به یک رمان زیبا میکنه و به چهار دسته تقسم میشه:
ایده خوب و پردازش خوب، ایدهی بد و پردازش بد، ایده خوب و پردازش بد، ایدهی بد و پردازش خوب.
ایده و پیرنگ رمانتون بسته است، دلقکی که پا به خونهای میزاره و روح شیطانی درون دلقک افراد خونه رو مورد آزار و اذیت قرار میده، اما چرا؟ آیا اینا توهم دخترهست؟ آیا واقعا روحی در عروسک وجود داره؟ چه عاقبتی در انتظار اون خانواده است؟ اینها معماهای داستانه.
عزیزم ایدهی رمانتون خوب بود و پردازش هم تقریبا خوب بود اما یه اشکال بزرگ داشت اینکه مثلا اگر یه اتفاقی که بیوفته شما اتفاقاتی که در آینده قراره بیوفته هم فاش میکنید اینکه مثلا پسره تو پارتهای ابتدایی صدای تهدیدی میشنوه و بعد راوی میگه: رضا نمیدانست که خود به دام دلقک میافتد.
خوب نوشتن اینچیزها که و یادآوری که توی هر پارت کردی داستان رو فاش میکنه.
💥ایرادات نگارشی💥
عزیزم فعل باید در انتهای جمله قرار بگیره
شروع کرد به پوست کردن سیب زمینیها🔴
شروع به پوست کردن سیب زمینیها کرد🟢
بردار اش.🔴 برادرش🟢 چون برادراش اشتباه خونده میشه
آنرا 🔴 آن را🟢
تیکه🔴 تکیه🟢
💥ضعفها💥
اسم رمان
شروع رمان
و...
💥نکات قوت💥
خلاصه
مقدمه
و...
سخنی از منتقد🌸
دوستان عزیز ایدهی رمانتون زیباست اما نیاز به پرداش خوبی داره که متاسفانه ضعیف عمل کردید و این به خاطر سه نفره نوشته چون یکی زیاد توصیف میکنه، یکی خیلی ساده و روان مینویسه و یکی موضوعات جدید اضافه میکنه بهتره هماهنگ باشید.
عزیزان امیدوارم از نقدم ناراحت نشید و براتون آموزنده باشه