جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.
  • بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود. https://t.me/iromanbook

نقد شورا نقد شورا | هنارس

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته نقد شورا توسط Tara Motlagh با نام نقد شورا | هنارس ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 187 بازدید, 5 پاسخ و 2 بار واکنش داشته است
نام دسته نقد شورا
نام موضوع نقد شورا | هنارس
نویسنده موضوع Tara Motlagh
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط ;as
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.
موضوع نویسنده

Tara Motlagh

سطح
6
 
مدیر تالار نقد
پرسنل مدیریت
مدیر تالار نقد
منتقد کتاب انجمن
مخاطب رمان برتر
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده انجمن
عضو تیم تعیین سطح کتاب
Dec
7,527
44,489
مدال‌ها
7
نام رمان: هِنارَس
ژانر: عاشقانه، اجتماعی، درام
نویسنده: عسل

خلاصه:
دستان‌مان گره‌هایی باز نشدنی دور بدن‌هایمان بودند، طوری یک‌دیگر را پس از غم در آغوش می‌گرفتیم که زمان به خود لعنت می‌فرستاد که چرا در این صحنه نمی‌تواند متوقف شود ولی قطعا در درون من همان‌جا همه چیز متوقف شده و برایم تصویر شیرین آن لحظه همواره در حال نمایش است. ای هنارس! روزهای جدایی به تو تا ابد و یک روز محتاجم!

لینک اثر
 
موضوع نویسنده

Tara Motlagh

سطح
6
 
مدیر تالار نقد
پرسنل مدیریت
مدیر تالار نقد
منتقد کتاب انجمن
مخاطب رمان برتر
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده انجمن
عضو تیم تعیین سطح کتاب
Dec
7,527
44,489
مدال‌ها
7
Notes_240517_235637_16b.jpg



بسم الله الرحمن الرحیم‌
نویسنده عزیز ضمن درود و عرض وقت‌بخیری خدمت شما: @افران✿

سپاس‌گذاریم بابت اعتماد شما از نقد آثار خود در انجمن رمان بوک
منتقد رمان شما: @Tara Motlagh
*لطفا تا قبل از قرار‌گیری نقد توسط منتقد در این تایپک چیزی ارسال نکنید!
*همچنین پس از ارسال نقد این تاپیک به مدت دو روز باز خواهد بود تا شما نظر خود را نسبت به نقد اعلام نمایید!
*در صورتی که از نقد خود ناراضی بودید یا شکایتی از تالار نقد داشتید، می‌توانید شکایت خود را در تاپیک زیر ثبت کنید تا مورد بررسی قرار گیرد!
🔷️تایپک جامع انتقادات، پیشنهادات و شکایات
به امید موفقیت روز افزون شما
مدیریت تالار نقد:
@Tara Motlagh
@آرشیت
 
موضوع نویسنده

Tara Motlagh

سطح
6
 
مدیر تالار نقد
پرسنل مدیریت
مدیر تالار نقد
منتقد کتاب انجمن
مخاطب رمان برتر
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده انجمن
عضو تیم تعیین سطح کتاب
Dec
7,527
44,489
مدال‌ها
7
به نام خالق قلم
عنوان: هنارس
نوشته: @افران✿

عنوان:

هنارس، واژه‌ای‌ست که هم در زبان لری و هم در زبان لک آمده است. هنارس در زبان لری به معنی فریادرس و در زبان لک به معنای فاصله‌ای که صدا به آنجا برسد، است. به نظر می‌رسد که معنی اول بیشتر با محتوا و سیر رمان ارتباط داشته باشد. تک کلمه‌ای که هیچ کلیشه‌ای ندارد، زیبا و خوش آهنگ است و از جذابیت خوبی برای مخاطب برخوردار است. عنوان با ژانرهای انتخابی یعنی عاشقانه، اجتماعی و درام، خلاصه، مقدمه و میانه ارتباط خوبی دارد.

ژانر:
ژانر انتخابی نویسنده عزیز عاشقانه، اجتماعی و درام است. براساس اولین انتخاب نویسنده، ژانر عاشقانه ژانر غالب رمان در نظر گرفته شده است که تا اینجای داستان هنوز به عاشقانه‌ای پرداخته نشده است. ژانر دوم اجتماعی‌ست که تا حدی می‌توان به اعتیاد کیوان و کتک زدن آوات، همچنین به گذشته آکام که کودک کار بوده و سختی‌هایی که کشیده اشاره کرد اما باید توجه داشته باشید که ژانر اجتماعی به داستان‌هایی تعلق می‌گیرد که محتوایشان به بررسی و نمایش پدیده‌های اجتماعی و آثار آن می‌پردازند. پس اگر قرار نیست در ادامه داستان چندان به این موارد پرداخته شود بهتر است ژانر اجتماعی را حذف کنید.
در رابطه با انتخاب ژانر درام هم می‌توانم بگویم چون هنوز عاشقانه‌ای اتفاق نیفتاده بهتر است ژانر درام به عنوان ژانر اول و غالب انتخاب شود اما این در صورتی‌‌ست که ژانر اجتماعی حذف شود اما اگر قرار است ژانر اجتماعی باقی بماند انتخاب درست‌تر این است که ژانر درام را حذف و ژانر اجتماعی را به عنوان ژانر اول بگذارید.

خلاصه:
خلاصه به زبان ادبی نوشته شده است، زیباست و جذابیت خوبی برای خواننده دارد اما بیشتر دلنوشته‌گونه است و جزئیات چندانی از محتوای داستان را در خود ندارد. بیشتر متناسب با ژانر عاشقانه است و شاید به نوعی بتوان ژانر درام را هم در آن شریک دانست اما اثری از ژانر اجتماعی در آن دیده نمی‌شود.
بهتر است نویسنده عزیز کمی از جزئیات داستان را به صورت مبهم در خلاصه خود بیاورد. جزئیاتی که لو دهنده سیر داستان نباشد و با ژانرهای انتخابی هماهنگ باشد.
حجم خلاصه در حد استاندارد (۳ تا ۹ خط) است. همچنین خلاصه با مقدمه و محتوای داستان ارتباط خوبی دارد.

جلد:
تصویر جلد، تصویری از یک دختر است که نیمی از چهره‌اش با آینه‌ای که تصویر چهره یک مرد جوان را نشان می‌دهد پوشانده شده است. آینه‌ای که انگار بخشی از یک آینه شکسته است. تصویر دختر رنگی و تصویر دستی که تکه شکسته آینه را در دست گرفته سیاه و سفید و تصویر مرد جوان هم سیاه و سفید است. تصویر به خوبی با ژانر عاشقانه و درام مرتبط است اما ارتباطی با ژانر اجتماعی ندارد.
جمله درج شده در بالای تصویر با عنوان، مقدمه، خلاصه و محتوای رمان مرتبط است اما تنها با ژانر عاشقانه در ارتباط است و همچنین می‌توان ژانر تراژدی را در آن مشاهده کرد. فونت به کار رفته زیباست و با تصویر هم‌خوانی خوبی دارد.
این‌که جلد تا چه حد با محتوا، عنوان، مقدمه و خلاصه در ارتباط است با توجه با اینکه داستان هنوز در مقدمه و شروع خود قرار دارد، مشخص نیست و بهتر است منتظر ادامه داستان بود.

مقدمه:
متنی‌ست به زبان ادبی که توسط خود نویسنده نوشته شده، کلیشه‌‌ای ندارد و کمی از حد استاندارد(۳تا۹ خط) بیشتر است که قابل چشم‌پوشی‌ست. مقدمه زیبا نوشته شده و جذابیت خوبی دارد و با ژانر غالب یعنی عاشقانه ارتباط بسیار خوبی دارد اما با ژانر درام و اجتماعی ارتباطی ندارد.
در مقدمه نویسنده از عاشقانه‌ها برای معشوق می‌گوید و زیبایی عشق و حتی غم‌انگیز بودنش و احساس حصری که به عاشق می‌دهد.
بهتر بود کمی از سیر داستان را به صورت مبهم و به همان زیبایی که جملات مقدمه را نوشته‌اید بنویسید. متنی که علاوه بر عاشقانه‌ها، ژانر درام و اجتماعی را هم در خود داشته باشد.

آغاز:
داستان از جایی شروع می‌شود که قهرمان زن داستان، آوات، به دست مردی به نام کیوان که به نظر می‌رسد همسرش باشد، کتک می‌خورد. آواتی که باردار است و پسر کوچکی به نام آهیر دارد. کیوان ابتدا ضربه‌ای با کمربند بر تن زن می‌زند و زن با دست‌هایش از فرزندی که در شکم دارد محافظت می‌کند و از سویی سعی دارد صدایش به گوش آهیر نرسد تا او نترسد. اما کیوان ضربات دیگر کمربند را بی‌خیال می‌شود و با لگد به شکم زن ضربه می‌زند و زمانی که حال زن بد می‌شود و درد و خون‌ریزی به سراغش می‌آید او را ترک می‌کند و می‌رود.
آغاز اگرچه کمی کلیشه دارد اما کلیشه‌ها همیشه و در همه داستان‌ها حضور دارند. آنچه مهم است رعایت نکاتی‌ست که می‌تواند کلیشه‌ها را به تصویری به یادماندنی تبدیل کند. آنچه در آغاز رمان مهم است توصیفات مناسب است که باعث فضاسازی درست آن می‌شود و همچنین پرداخت خوبی که بتواند ابهام و تعلیق ایجاد کند.
شما تا حدی در این امر موفق بوده‌اید اما توصیفات شما کافی نیست. در صحنه‌ای که فردی در عین ناجوانمردی زنی باردار را کتک می‌زند نیاز به توصیف احساسات و حالات شخصیت‌ها بسیار مهم است. از آنجا که زاویه دید شما اول شخص است و داستان از زبان زن روایت می‌شود از دو جنبه می‌توانید به توصیف احساسات بپردازید: ۱- توصیف احساسات زن که مورد ظلم قرار گرفته و کتک می‌خورد. از ترس و اضطرابی که از به خطر افتادن جان فرزندی که در شکم دارد و از طرفی ترس پسر کوچکش، آهیر. یعنی توصیف احساسات مادرانه‌ای که در چنین صحنه‌ای می‌تواند به خوبی خواننده را تحت تاثیر قرار دهد. ۲- توصیف احساسات زن نسبت به رفتار پر از خشم و ناجوانمردانه کیوان. همانطور که گفته شد به دلیل روایت از دیدگاه اول شخص امکان توصیف احساسات کیوان و یا آهیر وجود ندارد اما می‌توان این توصیف احساسات را با توصیف حالات شخصیت کیوان و آهیر به وجود آورد.
نویسنده عزیز باید دقت داشته باشد که منظور از توصیف دقیقا خود توصیف کردن است نه بیان احساس یا حالتی.
برای مثال: جمله "غمی که در چشمان درشت سیاه رنگش نشسته بود" که در توصیف غم لانه کرده در چشمان آهیر آمده به جای توصیف به بیان غم پرداخته است. غم یکی از حالاتی‌ست که می‌تواند نشانه‌هایی داشته باشد مثلا چشمانی که کمی خیس شده‌اند و یا چشمانی که دو‌دو می‌زنند و... . بهتر است علاوه بر غم ترس آهیر را هم توصیف کنید با نگاه خیره‌ای که به مادرش دارد، نگاهی که به خونی که فرش را سرخ کرده و... .
فقط توجه داشته باشید بیان حالات و احساسات توصیف به حساب نمی‌آیند.
توصیف آوا و مکان هم تا حدی در آغاز دیده می‌شود اگرچه به طور بالقوه می‌تواند بیشتر از این‌ها باشد. همچنین شخصیت‌پردازی بیرونی و درونی هم تا حدی شکل گرفته که برای آغاز کافی به نظر می‌رسد.
آغاز با تعلیق خوبی شروع می‌شود. سوال‌هایی در همان ابتدا برای خواننده پیش می‌آید. مثلا اینکه چرا زن با مردی ازدواج کرده که اعتیاد دارد یا کتک خوردن زن به چه دلیل است؟ و قرار است چه اتفاقی بیفتد؟ و در ادامه شاهد چه تغییرات مثبت یا منفی بود؟
آغاز با ژانر درام و اجتماعی ارتباط خوبی دارد و از سویی هم وقایع تراژیک و غم‌انگیز هستند. همچنین آغاز با محتوای داستان تناسب دارد.

میانه:
اوج و فرودهای زیادی در داستان وجود دارد. میانه با از دست دادن جنین آوات و مهمانی تولد مهدیس پیش می‌رود و فلش‌بک‌ها هم به خوبی و در جای درست استفاده شده‌اند.
اوج داستان تا این‌جا که نوشته شده مربوط به تصادف آکام با سامان است که منجر به بستری شدن آکام می‌شود. آکام به هوش می‌آید اما اثری از مهدیس که در ماشین کنار او نشسته بود و به دلیل نبستن کمربند ایمنی به داشبورد برخورد می‌کند نیست. حتی آکام نمی‌پرسد چه بلایی بر سر مهدیس آمده است و خواننده سردرگم می‌ماند که چه شد و چه اتفاقی برای مهدیس افتاد؟! بهتر است پیش از مرخص شدن آکام از بیمارستان این موضوع مشخص شود.
اوج دیگر مربوط به همان صحنه اول و کتک خوردن آوات است. ضرب و جرحی که باعث سقط جنین آوات می‌شود.
در هر دو اوج ذکر شده، توصیفات و کشمکش‌های درونی ناکافی هستند و این امر باعث می‌شود اوج خالی از هیجان و جذابیت لازم باشد.

سیر رمان:
سیر رمان کمی تند است و اتفاقات پشت سر هم رخ می‌دهند. دلیل این سیر تند استفاده نادرست از فضایی‌ست که مونولوگ‌ها در اختیار شما قرار می‌دهند برای مثال:
"از درون اتاق بیرون آمدم که یادم افتاد گوشیم را از روی تخت برنداشتم داخل اتاق برگشتم و گوشیم را از روی تخت خواب برداشتم. این بار با عجله‌ای زیاد از اتاق خارج شدم و با برداشتن سوئیچ مازراتی، از خانه‌ام بیرون زدم. در خانه را قفل کردم و دکمه آسانسور را فشردم. این بار شانسم خوب بود که آسانسور سریع آمد. در آسانسور باز شد و سوارش شدم. دکمه همکف را زدم به آهنگی که پخش می‌شد گوش سپردم. به همکف رسیدم و از آسانسور پیاده شدم، با چشم دنبال مازراتی سیاه رنگم گشتم. آن را پیدا کردم و به سمتش پا تند کردم و..."
مونولوگ‌ها جای مناسبی برای توصیفات و کشمکش‌های درونی‌ هستند، چیزی که در اثر شما چندان دیده نمی‌شود و در عوض به توضیح و بیان جزئیات رفتاری شخصیت‌ها پرداخته‌اید. این مقدار توضیح برای آن‌که بخواهید بگویید شخصیت داستان شما دارد برای رفتن به یک مهمانی حاضر می‌شود اشتباه بزرگی‌ست شما می‌توانستید تنها با توصیفی کوتاه و غیر مستقیم از ظاهر او که حاضر شده است و کمی کشمکش درونی از خستگی و سردردی که کلافه‌اش کرده هم به متن خود جذابیت بدهید و هم از اضافه‌گویی بپرهیزید.

مونولوگ‌ها و دیالوگ‌ها:
تناسب بین دیالوگ‌ها‌ و مونولوگ‌ها رعایت شده است و
در دیالوگ‌ها و مونولوگ‌ها از علائم نگارشی مناسب با حالت و نوع بیان جمله استفاده شده است که به درک و فهم بهتر آن‌ها کمک می‌کند.

لحن و بافت:
لحن‌ داستان درحالت مونولوگ‌های ادبی و دیالوگ‌های محاوره‌ای‌ست و این امر در همه پارت‌ها رعایت شده است و پرش لحن در آن‌ها دیده نمی‌شود. تنها چند مورد قابل ذکر است که بهتر است ویرایش شوند.
"برات لبخند زدم"✖️ در نوشته‌ای که لحن ادبی دارد استفاده از کلمات محاوره اشتباه است بهتر است به جای "برات" از "برایت" استفاده کنید
سوختن✖️ که باید سوختند نوشته شود
امروز بهترم خدا را شکر✖️ در گفت‌وگوی محاوره‌ای را تبدیل به رو می‌شود
ازم دور شد✖️ ازم محاوره است و بهتر است به جایش از "از من" استفاده کنید
فرمون✖️ فرمان درست است

شخصیت پردازی:
به توصیف شخصیت‌ که شامل شخصیت‌پردازی درونی یا رفتاری و همچنین بیرونی و ظاهری‌ست گفته می‌شود.
شخصیت‌پردازی بیرونی کم و بیش اتفاق افتاده است.
"لباس بلند طلایی‌اش را که از پشت چاک‌دار بود را با لباس دکلته سورمه ای رنگ که لبه‌ی دلبری داشت و آستین‌های حلقه عوض کرده بود. لباس سورمه‌ای به تنش نشسته بود."
اما همان‌طور که از مثال برمی‌آید توصیفات بیشتر مستقیم هستند. در توصیف بیرونی شخصیت‌ها بهتر و درست‌تر استفاده از توصیفات غیرمستقیم است مثلا در رابطه با مثال فوق:
"رنگ سورمه‌ای لباس با پوست سفیدش تضاد زیبایی ایجاد کرده بود و به خوبی بر تنش نشسته بود. نزدیک‌تر که آمد دستانش را که بدون پوشش هیچ آستینی بلندی و کشیدگی‌شان را به رخ می‌کشید، به سویم دراز کرد."
در چنین توصیفی شما هم لباس شخصیت را توصیف کرده‌ای هم نظر و دیدگاه شخصیت مقابل را.
اما به شخصیت پردازی درونی چندان پرداخته نشده است و خواننده نمی‌تواند تا اینجا که داستان نوشته شده ویژگی‌های اخلاقی و رفتاری خاصی را برای شخصیت‌های حاضر در داستان بیابد.

توصیفات:
توصیفات مکان
بسیار کم و ناکافی و به صورت مستقیم صورت گرفته‌ است.
"تم تولد مشکی بود. صندلی و میزها را جوری چیده بودند که جمعیت به خوبی به جایگاه دید داشتند. دورتادور ویلا را گلدان‌های گل سنسوریا پر کرده بود. بعضی از خانم‌ها روی پله‌ی منتهی به اتاق خواب‌ها نشسته بودند و نگاهمان می‌کردند."
توصیفی که درباره فضای مهمانی داده‌اید پراکنده است، بسیار جای کار دارد و می‌تواند زیباتر و کامل‌تر باشد. اولین نکته‌ای که می‌توانم در توصیف مکان به شما گوشزد کنم توصیفات گام به گام است. یعنی در توصیف مکان نیازی نیست در یک توضیح بلند مکان خود را توصیف کنید. توصیفات بهتر است پله‌پله و آرام‌آرام وارد فضای داستان شوند. در توصیفی که از محل مهمانی تولد انجام داده‌اید بهتر است پیش از هر چیز به حضور اشخاص در سالن اشاره کنید. اینکه شلوغ است یا تعداد مهمانان کم است، هیاهویی که به علت شلوغی اتفاق افتاده، اینکه در گوشه و کنار افرادی به صورت دسته‌های چند نفره ایستاده و یا پشت میز نشسته‌اند و...

توصیف صدا و آوا خیلی کم هستند. با توجه به کشمکش‌های بیرونی و اتفاقاتی که در داستان رخ می‌دهند می‌توانید توصیفاتی بیشتری از صداها و آواها داشته باشید.
"با صدای نازک و جیغش متوجه شدم مهدیس است!"
یا
"بعد از چند ثانیه وارد ویلا شدم که صدای موسیقی سردردم را تحریک کرد."
توصیفاتی که درباره صدا انجام داده‌اید کوتاه و خالی از توصیفات و پرداخت لازم هستند مثلا در جمله دوم می‌توانید از صدای بلند موسیقی شادی که شنیده می‌شود بگویید، همچنین از هیاهو و سروصدای مهمانانی که در جشن در حال شادی و پایکوبی هستند و بعد، از اثر این سروصداها بر روی فرد. اینکه تنها صدای موسیقی باعث تشدید سردرد آکام می‌شود کافی نیست.

توصیف احساسات و هیجانات هم کم و بیش وجود دارند اما با توجه به سیر داستان می‌توانند بیشتر و کامل‌تر باشند.
"مشت پشت مشت! کیسه بوکس از شدت ضربات پاره شد اما باز هم عصبانیتم خالی نمیشد. نفس‌نفس می‌زدم و به گذشته فکر می‌کردم. حالم دست خودم نبود و اگر رادمان، رفیق و مربی‌ِ چندین و چند ساله‌ام همراهم نبود، قطعا از شدت عصبانیت تمام کیسه بوکس‌ها را پاره می‌کردم"
در این توصیف به میزان خشم آکام به خوبی اشاره کرده‌اید اما در بسیاری از جاها توصیفات لازم را انجام نداده‌اید مثلا:
در صحنه‌ای که آوات در بیمارستان است و کودک درون شکمش را به علت کتک‌هایی که از کیوان خورده از دست داده، نیاز به توصیفات کامل‌تری از غم مادری‌ست که بچه‌اش را از دست داده. توصیفی که بتواند احساسات انسان‌دوستانه مخاطب را به بازی بگیرد تا بتواند با آوات هم‌ذات‌پنداری کند.

زاویه دید:
داستان توسط اول شخص روایت می‌شود، گاهی از دیدگاه آوات و گاهی هم از دیدگاه آکام و تا اینجای داستان تغییری در زاویه دید دیده نمی‌شود. برحسب ژانرها، سیر و محتوای داستان انتخاب اول شخص انتخاب مناسبی به نظر می‌رسد.

کشمکش و تعلیق:
داستان اوج و فرودهای زیادی دارد و می‌تواند به خوبی ذهن خواننده را به خود مشغول کند. تقابل شخصیت آوات و آکام با شخصیت‌های دیگر داستان، اتفاقات گذشته و حال و احساساتی که با آن‌ها درگیرند در داستان دیده می‌شود.
در داستان بیشتر شاهد کشمکش شخصیت‌ها با یکدیگر و با اتفاقاتی که پیرامونشان در جریان است مواجه هستیم که کشمکش بیرونی داستان محسوب می‌شوند. مثل کشمکش آوات با کیوان و بعد جنینی که از دست می‌دهد و یا آکام با نامزدش مهدیس و رفیقش رادمان و یا شیدا و بعد تصادفی که رخ می‌دهد.
از سویی هر دو شخصیت گاهی به وقایع گذشته گریزی می‌زنند و با یادآوری گذشته احساسات متفاوتی را تجربه می‌کنند که شما در این بخش ضعیف عمل کرده‌اید. کشمکش‌های درونی شخصیت‌های اصلی داستان شما که آوات و آکام هستند بسیار کم و جزئی هستند و بیشتر به بیان و توضیح گذشته‌اند تا توصیف. بهتر است با توصیف احساسات و حالات مناسب شخصیت‌ها در تقابل با کشمکش‌های بیرونی کمی بیشتر روی کشمکش‌های درونی کار کنید.

ایده و پیرنگ:
ایده داستان، درباره دو شخصیت اصلی یعنی آوات و آکام است که هنوز مشخص نیست چه چیزی قرار است آن‌ها را به هم مربوط کند. از سویی آواتی که انگار با نظر پدر و مادرش با کیوانی ازدواج کرده که هم اعتیاد دارد و هم بی‌دلیل و با دلیل به کتک زدن او می‌پردازد. آوات کودکی که در شکم دارد از دست می‌دهد و در بیمارستان با پرستاری به نام رها که از قضا خواهر رادمان دوست آکام است آشنا می‌شود. آکام هم گویا ورزشکار به‌نامی‌ست که نامزدی به اسم مهدیس دارد و با توجه به آنچه خودش اقرار می‌کند به دلیل ثروت و موقعیت اجتماعی پدر مهدیس او را انتخاب کرده است. بعد از مهمانی تولد مهدیس آن‌ها در یک واقعه تصادف که به علت کل‌کل‌های رانندگی بین او و شخصی به نام سامان که از آکام خوشش نمی‌آید رخ می‌دهد زخمی می‌شوند و به همان بیمارستانی که آوات در آن بستری‌ست برده می‌شوند و...
داستان شما هنوز در ابتدا و توضیحات اولیه قرار دارد و با توجه به این موضوع نمی‌توان چندان درباره ایده صحبت کرد اما آنچه به خوبی مشهود است عدم پرداخت مناسب است. همان‌طور که در بالا هم ذکر شد داستان شما از نظر توصیفات، کشمکش‌های درونی و شخصیت‌پردازی دچار ضعف است. پیشنهاد می‌کنم با توجه به نکاتی که گفته شد روی موارد گفته شده کار کنید تا بتوانید داستانی زیبا تقدیم خوانندگان خود کنید.

ایرادات نگارشی:
ایرادات نگارشی کم و بیش در متن داستان دیده می‌شود؛ علائم نگارشی تقریبا به درستی استفاده شده‌اند اما گاهی از "،" و "!" در جاهای نادرست استفاده کرده‌اید.
فاصله‌ها و نیم‌فاصله‌ها هم تقریبا رعایت شده‌اند با این حال به نظر می‌رسد گاهی آن‌ها را فراموش کرده‌اید:
باشه ای✖️ باشه‌ای✔️
اشاره ای✖️ اشاره‌ای✔️
شبکه‌های کوچک✖️ شمع‌های کوچک✔️
و...
افعال در جای درست و متناسب با فاعل‌ها انتخاب شده‌اند و تغییر زمان در آن‌ها دیده نمی‌شود اما در برخی جاها دیده می‌شود که افعال با فاعل تناسب ندارند مثلا فعل برای اول شخص مفرد غایب آمده در حالیکه فاعل اول شخص متکلم مفرد است.
در متن داستان اشتباه املایی چندانی دیده نمی‌شود اما اشتباهات تایپی بسیار زیادند:
دانه‌های اشک‌هایم✖️ دانه‌های اشکم✔️ چون کلمه دان با ها جمع بسته شده دیگر نیاز به جمع بستن کلمهاضافه شده نیست
نمی‌خیز✖️ نیم‌خیز✔️
هول داد✖️ هل داد✔️ هول به معنی ترس و هراس است
بی‌خیال جواب شدن، شدم✖️ بی‌خیال جواب دادن شدم✔️
اره بابا✖️ آره بابا✔️
چشمانش کرد شد✖️ چشمانش گرد شد✔️
خیاط✖️ حیاط✔️
روبرویم✖️ روبه‌رویم✔️
حالا این بار از گناهت می‌بخشم✖️ حالا این بار گناهت رو می‌بخشم یا حالا این باز از گناهت می‌گذرم✔️
نفریت✖️ نفرین✔️
کبک✖️ کیک✔️
موشکفانه✖️ موشکافانه✔️
فیروزی✖️ فیروزه‌ای✔️
ویرایش دادن✖️ ویراژ دادن✔️
و...

نقاط قوت:
عنوان، کشمکش‌های بیرونی، دیالوگ‌ها و مونولوگ‌ها، بافت و لحن و زاویه دید

نقاط ضعف:
خلاصه، میانه، سیر، توصیفات و شخصیت‌پردازی، کشمکش‌های درونی و...

سخن آخر با نویسنده
دوست گرامی، آرام عزیزم
از خوندن داستانت بسیار لذت بردم. برای شما دوست عزیزم آرزوی موفقیت می‌کنم، قلمت مانا🌹
 

;as

سطح
1
 
کپیست انجمن
شاعر آزمایشی
کپیست انجمن
Feb
2,989
11,926
مدال‌ها
4
ممنون از نقد خوبت
برای خلاصه و مقدمه میشه بیشتر توضیح بدی؟
و اینکه گفتی چرا حرفی از مهدیس نیست، توی پارت بعدی مشخص میشه! فقط برای توصیفات یک کمک کوچیک بکن چون زیاد متوجه نشدم
 
موضوع نویسنده

Tara Motlagh

سطح
6
 
مدیر تالار نقد
پرسنل مدیریت
مدیر تالار نقد
منتقد کتاب انجمن
مخاطب رمان برتر
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده انجمن
عضو تیم تعیین سطح کتاب
Dec
7,527
44,489
مدال‌ها
7
سلام عزیزدلم
حتما
احتمالا چون بحثمون مفصل میشه بهتر اینه یه خصوصی بزنی درباره همه سوالهات صحبت می‌کنیم
 

;as

سطح
1
 
کپیست انجمن
شاعر آزمایشی
کپیست انجمن
Feb
2,989
11,926
مدال‌ها
4
حتما
 
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.
بالا پایین