به نام خالق قلم
عنوان: وادی سبنا
نوشته: @ممد صنوبر
عنوان:
وادی سبنا، از دو واژه تشکیل شده است. ترکیب دو کلمه در عنوان تکراری نیست و عنوان از جذابیت خوبی برای مخاطب برخوردار است. واژه وادی به معنی سرزمین است و کلیشه چندانی ندارد و واژه سبنا به معنی رویا و خواب خوش و در گویش بلوچی به معنی زندگیست و کلیشهای ندارد. عنوان به معنی سرزمین سبنا یا سرزمین رویا و یا سرزمین حیات و زندگیست اما با توجه به محتوای داستان و ژانرهای انتخابی عنوان فوق کافی به نظر نمیرسد. چرا که اگرچه میتواند تا حدی مناسب با ژانر فانتزی باشد اما با ژانر وحشت تناسبی ندارد و تنها معرفی کننده سرزمینیست که نامش سبناست.
ژانر:
ژانرهای انتخابی ترسناک و فانتزی است. ژانر اصلی بر حسب اولویتبندی نویسنده، ژانر ترسناک است که تا اینجای داستان میتوان به حضور ابلیس و افعال اهریمنانهاش در قبال انسانهای خوب اشاره کرد اما به دلایلی که در ادامه به آنها خواهد شد حس و حال وحشت چندان در مخاطب ایجاد نمیشود و فضای داستان بیشتر فانتزیست تا وحشتناک.
خلاصه:
خلاصه به زبان فارسی دری نوشته شده و جذابیت خوبی برای خواننده دارد. اما ابهام کافی را ندارد چرا که بخش مهمی از داستان را که جنگ ناموفق دو برادر با اهریمن است شرح داده شده است. از آنجا که خلاصه پس از عنوان مهمترین بخش داستان است که توجه خواننده را به خود جذب میکند باید تنها جزئیات کمی از داستان را به صورت مبهم در اختیار مخاطب قرار دهد.
حجم خلاصه در حد استاندارد (۳ تا ۹ خط) است. خلاصه به هر دو ژانر انتخابی نویسنده یعنی وحشت و فانتزی به خوبی اشاره دارد. همچنین خلاصه با مقدمه و محتوای داستان ارتباط خوبی دارد اما با عنوان خیر.
جلد:
تصویر جلد، تصویری از یک قصر است با نمایی ترسناک و تاریک. ماه بزرگی در میان آسمان در هالهای مهآلود و ابرهای سیاهی که شکل و شمایل عجیب و ترسناکی دارند دیده میشود که به خوبی به ژانر ترسناک و فانتزی اشاره دارد. فونت به کار رفته و رنگ آن زیباست و با تصویر همخوانی خوبی دارد. بیت شعر درج شده در بالای تصویر تنها در واژه خون ریختن میتواند با ژانر ترسناک مرتبط باشد.
به طور کلی جلد هماهنگی خوبی با محتوای داستان، خلاصه، مقدمه و ژانرها دارد اما با عنوان ارتباطی ندارد.
مقدمه:
متنیست به زبان فارسی دری که توسط خود نویسنده نوشته شده، کلیشهای ندارد و در حد استاندارد(۳تا۹ خط) است. مقدمه جزئیاتی از سیر داستان را به صورت مبهم در خود دارد و از جذابیت خوبی برای خواننده برخوردار است. در مقدمه نویسنده انسان را از تاثیر شیطان که نماینده شر و بدیست بر روح و روانش آگاه میکند. شیطانی که از هر فرصتی برای ضربه زدن و از بین بردن خوبیها تلاش میکند و اگر انسان مراقب نباشد و تسلطی بر خود نداشته باشد از میدان این نبرد پیروز بیرون نخواهد آمد. مقدمه با سیر داستان ارتباط خوبی دارد.
آغاز:
داستان از معرفی سرزمینی به نام سبنا آغاز میشود که پادشاه و مردمش در نیکی شهرهاند. وقتی خبر به گوش اهریمن میرسد که چنین جایی وجود دارد تصمیم میگیرد به آنجا برود و با فریب دادن مردم آنها را از خوبی و درستی دور کند.
آغاز کلیشهای ندارد، ابهام کافی را برای مخاطب دارد و به خوبی پرسشهایی را در ذهن خواننده ایجاد میکند که بزرگترینش عاقبت نیکی و خوبی در سرزمین سبنا و نتیجه نبرد خیر و شر است. اما فضاسازی کافی صورت نگرفته است و نه توصیفات مکان، آوا و احساسات و نه شخصیتپردازی در آغاز دیده نمیشود.
آغاز با ژانر فانتزی ارتباط خوبی دارد و اگر کمی روی توصیفات کار شود بیشک ژانر وحشت هم میتواند به خوبی خود را در آغاز داستان نشان دهد. همچنین آغاز با محتوای داستان تناسب دارد.
میانه:
داستان اوج و فرودهای خوبی دارد و به دور از کلیشه است.
اوج داستان تا اینجا که نوشته شده مربوط به ورود دو برادر به قلعه شیطان و شکست آنها در برابر اهریمن است. داستان بیشتر شبیه حکایات قدیمی روایت شده است مخصوصا که زبانش فارسی دریست و فهمیدنش آشنایی با این زبان را میطلبد که این خود مهارت بالای نویسنده را نشان میدهد که به این زبان تسلط دارد.
نبرد بین انسان نیک سرشت و اهریمن بدخو و بدطینت از روزگار قدیم تا امروز مورد توجه نویسندههای بسیاری قرار گرفته است. بیشک اگر نویسنده عزیز به توصیفات، شخصیتپردازی و کشمکشهای درونی هم میپرداخت داستان جذابیت بیشتری مییافت. دو ژانر انتخابی یعنی فانتزی و وحشت، هر دو محتاج توصیفات مناسب هستند تا فضای داستان برای مخاطب ملموس شود و با شخصیتها همذاتپنداری کند.
اگرچه میانه تا اینجا با هر دو ژانر انتخابی نویسنده در ارتباط است اما همانطور که گفته شد نیاز به پرداخت بیشتر دارد.
سیر رمان:
سیر رمان سریع پیش میرود و آن هم به همان دلایلیست که در بالا ذکر شده است. عدم وجود توصیفات، شخصیتپردازی و کشمکشهای درونی نتیجه این سیر سریع است.
مونولوگها و دیالوگها:
از آنجا که سیر داستان روایتی حکایتگونه دارد، تناسب بین دیالوگها و مونولوگها رعایت نشده است و دیالوگها کم و مونولوگها بیشتر از اینکه توصیفی باشند تعریف کننده هستند.
در دیالوگها و مونولوگها از علائم نگارشی مناسب با حالت و نوع بیان جمله استفاده شده است که به درک و فهم بهتر آنها کمک میکند.
لحن و بافت:
لحن داستان درحالت مونولوگهای ادبی و دیالوگهای ادبیست که به زبان فارسی دری نوشته شدهاند و این امر در همه پارتها رعایت شده است و پرش لحن در آنها دیده نمیشود.
شخصیت پردازی:
به توصیف شخصیت که شامل شخصیت پردازی درونی یا رفتاری و همچنین بیرونی و ظاهریست گفته میشود. شخصیت پردازی درونی و بیرونی تقریبا صورت نگرفته است. سیر حکایتوار داستان باعث شده شخصیتها وارد داستان شوند و نقش آفرینی کنند اما مخاطب نمیتواند نه از نظر شخصیتپردازی بیرونی و نه درونی شناختی روی آنها داشته باشد و یا انها را در ذهن خود مجسم کند.
توصیفات:
توصیفات مکان وجود ندارد. خواننده نه درباره محیط سرزمین سبنا چیزی میداند و نه قصر پادشاه یا قلعه شیطان و یا جاهای دیگر که در داستان آمدهاند.
توصیف صدا و آوا هم نادیده گرفته شده است. با توجه به ژانرهای انتخابی که ترسناک و فانتزی هستند و میطلبد که سیر داستان پر از هیجان، دلهره و ترس باشد، توصیف آوا میتواند تا حد زیادی این موارد را ایجاد کند و به باورپذیری داستان در ذهن خواننده کمک نماید.
توصیف احساسات و هیجانات هم وجود ندارند. همانطور که گفته شد داستانهایی با ژانرهای فوق به صورت بالقوه توان این را دارند که با توصیفات مناسب اتفاقات و وقایع را ملموس کنند. درباره توصیف احساسات هم همینطور است. ناراحتی، غم، ترس، عشق، هیجان و ... احساستی هستند که میتوانند در داستان شما به کمک بیایند و هیجان را و ترس را به خواننده اثر منتقل کنند.
زاویه دید:
داستان توسط سوم شخص و راوی روایت میشود. انتخاب نویسنده برای استفاده از سوم شخص با توجه به ژانرهای انتخابی و سیر داستان کاملا مناسب و بهجا است. انتخاب سوم شخص به عنوان زاویه دید دست نویسنده را برای توصیفات لازم و ایجاد کشمکش و تعلیق به خوبی باز میگذارد.
کشمکش و تعلیق:
داستان اوج و فرود مناسبی دارد و میتواند به خوبی ذهن خواننده را به خود مشغول کند. نبرد با اهریمن و بعد از آن جادویی که دو برادر جنگجو را به اسارت شیطان در میآورد تا از آن دو برای از بین بردن مردم سرزمین سبنا که فریبش را نخوردند استفاده کند.
کشمکش و تعلیق بیرونی بین شخصیت پادشاه، وزیر، دو برادر جنگجو و اهریمن در سیر داستان دیده میشود که البته بدون وجود موارد ذکر شده خیلی سریع و پشت سر هم اتفاق میافتند.
اما به کشمکش و تعلیق درونی چندان پرداخته نشده است؛ در تمام کشمکشهای بیرونی مخاطب انتظار دارد از حال و هوا و احساس شخصیتها باخبر شود اما این امر چندان اتفاق نیفتاده است.
ایده و پیرنگ:
ایده داستان، درباره نبرد نیکی و بدی است. سرزمینی که پادشاه و مردمش به نیکی و عدل و در کمال آرامش در آن زندگی میکنند اما خبر که به گوش شیطانی که در همان حوالی در قلعه خود زندگی میکند میرسد، او را ناراحت و عصبانی کرده و برای به هم ریختن آن سرزمین و فریب مردم به انجا میرود. اگرچه تلاشش را میکند و تا حدی هم موفق میشود اما پادشاه عادل و دانا با کمک وزیر خود جلوی توطئه شیطان را میگیرند و برای از بین بردن شیطان، به جستجوی چند جنگجو میپردازند و ...
همانطور که گفته شد نبرد خیر و شر پیشینهای به درازای تاریخ دارد اما آنچه مهم است نحوه پرداخت و بال و پر دادن به آن است که اگر موارد ذکر شده را به داستان خود اضافه کنید بیشک با توجه به تواناییتان در زمینه تسلط بر زبان فارسی دری، در این امر موفق خواهید بود.
ایرادات نگارشی:
ایرادات نگارشی چندان در متن داستان دیده نمیشود؛ علائم نگارشی معمولا به درستی استفاده شدهاند اما گاهی از علامت (؛) در جای نادرست و به جای (،) استفاده شده است. و در جایی که جمله نیاز به علامت سوال و تعجب با هم دارد ابتدا باید علامت سوال و بعد علامت تعجب بیاید(؟!).
فاصلهها و نیمفاصلهها هم رعایت شدهاند به غیر از چند مورد:
اینگونه✖️ اینگونه✔️
مینمود✖️ مینمود✔️
افعال در جای درست و متناسب با فاعلها انتخاب شدهاند و تغییر زمان در آنها دیده نمیشود.
در متن داستان چندتایی هم اشتباه املایی دیده میشوند:
خبیس✖️ خبیث✔️
قاعله✖️ غائله✔️ این دو واژه از نظر معنایی کاملا متفاوت هستند
و...
نقاط قوت:
بافت و لحن، کشمکش بیرونی، ایده و زاویه دید
نقاط ضعف:
خلاصه، آغاز، میانه، سیر، توصیفات و...
سخن آخر با نویسنده
دوست گرامی، ممد صنوبر عزیز
از خوندن داستان شما بسیار لذت بردم. توانایی شما در نوشتن داستانی با زبان فارسی دری من رو بسیار شگفتزده کرد. این توانایی بیشک نتیجه تلاش و استعداد ذاتی شماست و بابت ان به شما تبریک میگم.
برای شما دوست عزیزم آرزوی موفقیت میکنم، قلمت مانا🌹