عنوان:
کلکسیون آرزوهای نهانیده، از چهار واژه تشکیل شده است. کلکسیون به معنای مجموعه و نهانیده به معنای پوشیده، پنهان شده، نامرئی، ناآشکار و... است. که ترکیب این کلمات در کنار هم معنای جذاب، «مجموعهای از آرزوهای پنهان شده» را دارد. عنوان انتخابی نویسنده رمان را نباید لو بدهد که خوشبختانه این اتفاق نیفتاده بود و همچنین نیز با سیر داستان در ارتباط بود. کلکسیون و نهانیده هیچ درصد کلیشهای ندارند و تنها آرزو بیش از شصت درصد کلیشه دارد که از حد بالایی هم برخورد دار است. ولی با قرار گرفتن دو عنوان دیگر درصد کلیشهاش پایین آمده و هم عنوان جدید و جذابی ساخته شده است. همچنین عنوان میانه را لو نمیداد و با تنها ژانر انتخابی نویسنده که فانتزی بود، ارتباط داشت.
ژانر:
ژانر انتخابی نویسنده، ژانر فانتزی است. ژانر انتخابی کاملا با سیر داستان ارتباط داشت، زیرا که موجوداتی مانند پریها، دیو(که گویا در داستان دیو محافظ نام دارد) قاصدکهای غولپیکر و... وجود دارند که کاملا با ژانر فانتزی در ارتباط است و انتخاب درستی است.
جلد:
جلد داستان یک مکان و فضای سبز و جادویی را نشان میدهد که دو خانه در روبهروی همدیگر قرار دارند و درختهایی که تا آسمان قد کشیدهاند. تصویر جلد کاملا با ژانر فانتزی در ارتباط است. متن بالای صفحه هم نیز با عنوان در ارتباط است ولی ارتباطی با ژانر فانتزی ندارد.
فونت، رنگ و طرح به کار رفته زیباست و با جلد همخوانی دارد.
خلاصه:
خلاصه به زبان ادبی و به قلم خود نویسنده نگاشته شده است. خلاصه پنج خط است و به نویسنده پیشنهاد میشود یکی دو خط به آن اضافه کند. خلاصه کلیشهای ندارد و هم زیباست که جذابیت کافی را برای خواننده دارد.
نویسنده عزیز توانسته با قلم زیبای خود سیر داستان را به صورت مبهم در خلاصه جا دهد.
همچنین خلاصه با عنوان و ژانر انتخابی نویسنده که فانتزی است ارتباط دارد. همچنین خلاصه با مقدمه در ارتباط است.
مقدمه:
مقدمه به زبان ادبی و به قلم زیبای خود نویسنده نوشته شده است.
مقدمه اندازهی کوتاهی دارد و به نویسنده پیشنهاد میشود که به آن چند خط اضافه کند. ولی کلیشهای ندارد و زیباست. همچنین جذابیتی برای خواننده دارد.
مقدمه از آرزوهایی میگوید که هر چقدر تلاش میکنیم تا به آن برسیم، نمیتوانیم و هیچ وقت بر آورده نمیشوند.
مقدمه با ژانر فانتزی ارتباطی ندارد و بیشتر ژانر درام یا تراژدی به چشم میآید.
مقدمه با عنوان و خلاصه و میانه در ارتباط است.
آغاز:
داستان از جایی شروع میشود که پری که گویا 0013 نام دارد به جایی رفته که ممنوعه است و به دنبال چیزی بوده که نباید به دنبالش باشد. که دیو محافظ او را میبیند و به دنبالش میرود.
آغاز کلیشهای ندارد و همچنین برای جذب خواننده کافیست.
توصیفات در آغاز شکل گرفته بود و اندازهی کافی داشت.
توصیف احساسات که از ترس و اضطرابی که پری از دیدن دیو محافظ گرفته بود قابل درک و حس بود.
و یا توصیف صدایی که به درستی به کار رفته بود.
شخصیت پردازی درونی نیز در داستان وجود داشت و ما راجع به شخصیت 0013 که نقش اصلی داستان هم به حساب میآید اطلاع داشتیم که پری بازیگوش و کنجکاوی است.
همچنین به شخصیت پردازی بیرونی پرداخته شده بود و راجع به رنگ لباس، کلاه سفید، چشمهای آبی و... پرداخته شده بود.
آغاز با ژانر فانتزی که تنها ژانر انتخابی نویسنده است و با میانه نیز در ارتباط است.
سیر داستان:
داستان کمی سیر سریعی دارد. زیرا که درست است شخصیتها به درستی و در جای و مکان درستی وارد داستان میشوند ولی از اتفاقاتی که در داستان رخ میداد سریع گذر میشد و از آنجایی که داستانک است انتظار میرود از پرش مکان زیاد خودداری شود.
حتی توصیفات و شخصیت پردازی و... در داستان به اندازه و متناسب هستند ولی کمی زود رد شدن از اتفاقات داستان باعث به وجود آمدن کمی سیر سریع شده است.
اتفاقات پیش آمده برای خواننده بسیار جذاب و است و همچنین کلیشهای ندارد. همچنین با جلد، ژانر، خلاصه و مقدمه کاملا در ارتباط است.
میانه:
داستان اوج و فرودهای تقریبا سریعی دارد و فقط کمی اتفاقات سریع هستند که اگر از سرعت انها کم شود داستانی با سیر متعادل و متناسبی داریم.
اوج داستان تا به اینجا پری است که به دنبال آرزوهای پنهان شده است و به مکان ممنوعه میرود که توسط دیر محافظ دستگیر میشود.
اوج داستان شما کلیشهای ندارد. و وجود توصیفات، شخصیت پردازی و کشمکش و... باعث به وجود آوردن داستان جذاب و گیرایی شده است و تنها همان زود رد شدن از اتفاقات داستان نقطه ضعف میانه شما است.
میانه با عنوان، مقدمه، خلاصه، ژانر و جلد در ارتباط است.
لحن و بافت:
لحن داستان درحالت مونولوگهای ادبی و دیالوگهای محاورهایست و این امر در همه پارتها رعایت شده است و پرش لحن در آنها دیده نمیشود.
و تنها در یک جا در مونولوگها به جای است از اس استفاده کرده بودید.
اس◀️ است
دیالوگ و مونولوگ:
تناسب بین دیالوگها و مونولوگها رعایت شده است و
در دیالوگها و مونولوگها از علائم نگارشی مناسب با حالت و نوع بیان جمله استفاده شده است که به درک و فهم بهتر آنها کمک میکند.
شخصیت پردازی:
شخصیت پردازی درونی اندازهی استانداری داشت و نویسنده راجب به اخلاقیات شخصیتها اطلاعات کافی را در اختیارمان گذاشته بود. برای مثال میدانستیم که پری فردی کنجکاو و جسور است.
«اضطراب، توانایی مقابله با فضولیاش را ندارد.»
« که در میان پریها به نلا معروف اس، نگاه لجبازش را قفلِ مرمرهای تمیز و براق زمین میکند و نجوا سر میدهد:»
شخصیت پردازی بیرونی نیز مانند شخصیت پردازی درونی وجود داشت و نویسنده با قلم زیبای خود به خوبی به آن پرداخته بود:
«لباس بلند طلایی رنگش را میتکاند و نگاه کنجکاوش را از زیر کلاه سفید پلیورش، در تالار خاک خوردهای که به سختی وارد شده است، میچرخاند. طرهی نقرهای رنگ موهایش را کنار میزند»
توصیف مکان:
توصیف مکان بیشتر در آغاز شکل گرفته بود و زمانی که با ملکه حرف میزد از توصیف مکان زیادی برخورددار نبودیم. به نویسنده عزیز پیشنهاد میشود مانند آغاز توصیف مکان را در جاهای دیگر نیز بیشتر کند.
«بهسمت پلههای مارپیچی پرواز میکند. اضطراب، توانایی مقابله با فضولیاش را ندارد. انگشتی به نردهی خاکستری پله میکشد، با کنار رفتن خاک روی نرده، سفیدی نمایان میشود. عطسهی آرامی میکند که چند دانه برف کوچک روی زمین میبارد. نگاهی به درب قفل شدهی پشت سرش و پنجرهای که راه ورودش را تامین کرده است، میاندازد.»
توصیف آوا:
توصیف آوا تا نصفههای داستان اندازهی متناسب و خوبی دارد ولی متاسفانه رفتهرفته اندازهاش کمتر میشود و به نویسنده پیشنهاد میشود که مانند ابتدای داستان اندازهی توصیف آوا را بیشتر کند.
«با دیوارهای خاکیِ شیشهای قدمی فاصله دارد که صدای زمختی سکوت را میشکند.»
توصیف احساسات:
توصیف احساسات کامل و به اندازه بود. به طوری که خواننده میتوانست از حس و حال کامل شخصیتها با خبر باشد و درکش کند.
مخصوصا راجع به پری وقتی که از دیو محافظ با خبر شده بود، نویسنده توانسته بود حس و حال آن زمان پری را به خوبی نشان دهد.
«با چشمانی گرد متوقف میشود، فروغ بالهای بلورینش از شوک و ترس کمتر میشوند. با لرزش زمین آب دهانش را قورت میدهد، صدای خراشیده باز هم بلند میشود.»
زاویه دید:
زاویه دید انتخابی نویسنده سوم شخص است که با توجه به ژانرهای انتخابی نویسنده کاملا انتخابی درستی است.
این زاویه دید، دست نویسنده را برای ایجاد کشمکش و تعلیق، توصیفات، شخصیت پردازی و... باز میکند.
و خواننده میتواند از شرایط بقیهی شخصیتهای داستان آگاه شود.
ایده و پیرنگ:
ایده راجب به پری است که به دنبال آرزوهای پنهان شده میگردد و به مکان ممنوعه میرود. دیو محافظی که از نامش معلوم است از آنجا محافظت میکند و پری با استفاده از قاصدکهای غولپیکر و... گیر میاندازد و پری به نزد ملکه میرود و... .
ایده بسیار جذابی است و همچنین کلیشهای ندارد و برای خواننده جذابیت زیادی دارد.
کشمکش و تعلیق:
کشمکش و تعلیق درونی در داستان وجود داشت و میتواند ذهن خواننده را درگیر کند. ولی پیشنهاد میشود که از این میزان حال بیشتر شود و از کشمکش و تعلیق درونی بیشتری برخورددار باشیم.
مثالهایی که در داستان شکل گرفته بود: برای مثال اینکه آن چیزی که پری به دنبالش است چیست، آیا میتواند پیدایش کند، چه اتفاقی قرار است در آینده بیفتد و... .
ولی کشمکش و تعلیق بیرونی نسبت به درونی کمتر است و تنها به زمان دستگیری پری توسط محافظ و قاصدک و... میتوان اشاره کرد و در جاهای دیگر اثری از آن دیده نمیشود. هر چند که از آنجایی که این داستانک است انتظار زیادی از کمشکش و تعلیق نمیشود داشت ولی اگر این میزان را بیشتر کند، عالی میشود.
موارد نگارشی:
ایرادات نگارشی در داستان دیده نمیشود. علائم نگارشی همچنین به درستی استفاده شده بودند.
افعال در جای درست و متناسب با فاعلها انتخاب شدهاند.
فاصلهها و نیم فاصلهها هم رعایت شده بودند.
نقاط مثبت: عنوان، خلاصه، توصیفات و...
نقاط ضعف: سیر داستان، مقدمه، توصیف آوا و... .
سخن آخر منتقد:
یلدای عزیز!
رمان شما بسیار زیبا بود و من از خوندنش لذت بردم.
امیدوارم شاهد پیشرفت و آثار بسیار بیشتری
از شما باشیم.
شما توانسته بودید احساساتتان را در قلمتان به خوبی ارمغان بیاورید.
قلمتون پایدار!
@SHAHDOKHT