جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.
  • بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود. https://t.me/iromanbook

نقد شورا نقد شورا | گریس و نخبگان

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته نقد شورا توسط Kosarvalipour با نام نقد شورا | گریس و نخبگان ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 187 بازدید, 15 پاسخ و 1 بار واکنش داشته است
نام دسته نقد شورا
نام موضوع نقد شورا | گریس و نخبگان
نویسنده موضوع Kosarvalipour
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط Rasha_S
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.
موضوع نویسنده

Kosarvalipour

سطح
1
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
Feb
4,147
9,097
مدال‌ها
4
«بنام خالق قلم»
عنوان: گریس و نخبگان
ژانر: فانتزی
اسم نویسنده: معصومه فخیری
عضو گپ نظارت (2)S.O.W
خلاصه: در محوطه‌ای که جادو همه جا را فرا گرفته است و موجودات سعی می‌کنند با قدرتی که در دست و پنجه‌‌شان دارند با دشمنان‌‌شان مقابله کنند، این نخبگان هستند که از مغز خود استفاده می‌کنند نه از قدرت بدنیه خود.
این نخبگان هستند که ذهن افراد را به چالش می‌کشند و آن‌ها را وا می‌دارند که خود تسلیم شوند و در برابرشان زانو بزنند. در میلیون‌ها سالی که هیچ نخبه‌ای نباخته است آیا می‌توان کنترل جهان دیگر را به یک جادوگر داد؟!
 
موضوع نویسنده

Kosarvalipour

سطح
1
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
Feb
4,147
9,097
مدال‌ها
4
Notes_240517_235637_16b.jpg


بسم الله الرحمن الرحیم‌
نویسنده عزیز ضمن درود و عرض وقت‌بخیری خدمت شما: @معصومه فخیری

سپاس‌گذاریم بابت اعتماد شما از نقد آثار خود در انجمن رمان بوک
منتقد رمان شما: @Rasha_S
*لطفا تا قبل از قرار‌گیری نقد توسط منتقد در این تایپک چیزی ارسال نکنید!

*همچنین پس از ارسال نقد این تاپیک به مدت دو روز باز خواهد بود تا شما نظر خود را نسبت به نقد اعلام نمایید!

*در صورتی که از نقد خود ناراضی بودید یا شکایتی از تالار نقد داشتید، می‌توانید شکایت خود را در تاپیک زیر ثبت کنید تا مورد بررسی قرار گیرد!

🔷️تایپک جامع انتقادات، پیشنهادات و شکایات

به امید موفقیت روز افزون شما
مدیریت تالار نقد:
@SHAHSANAM (:
@Tara Motlagh
 
آخرین ویرایش:

Rasha_S

سطح
4
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
Oct
3,395
11,287
مدال‌ها
4
عنوان رمان:
عنوان انتخابی نویسنده گریس و نخبگان است. این دو کلمه درصد کلیشه زیادی ندارند و عنوانی قابل قبول به نظر می‌رسد. عنوان انتخابی در کنار مقدمه و خلاصه، تقریبا به ژانر انتخابی ربط پیدا می‌کند. همچنین با بدنه ارتباط دارد و جذابیت نسبی را برای خواننده ایجاد می‌کند.
ژانر:
ژانر انتخابی نویسنده فانتزی است. ژانر با داستان، بدنه و خلاصه در ارتباط است اما در صورتی می‌توان مقدمه را مرتبط با ژانر دانست که خلاصه را نیز به آن وصل کنیم و با توجه به آن رأی دهیم.
جلد رمان:
جلد با بدنه ارتباط دارد و فونت و متن استفاده شده مناسب است. هرچند کمی ساده‌تر بودن فونت استفاده شده برای ذکر عنوان، می‌توانست باعث راحت‌تر شدن خواندن توسط مخاطب شود. رنگ‌های استفاده شده و همچنین تصویر نیز با ژانر انتخابی همخوانی دارند و مناسب‌اند.
خلاصه:
(در محوطه‌ای که جادو همه جا را فرا گرفته است و موجودات سعی می‌کنند با قدرتی که در دست و پنجه‌‌شان دارند با دشمنان‌‌شان مقابله کنند، این نخبگان هستند که از مغز خود استفاده می‌کنند نه از قدرت بدنیه خود.
این نخبگان هستند که ذهن افراد را به چالش می‌کشند و آن‌ها را وا می‌دارند که خود تسلیم شوند و در برابرشان زانو بزنند. در میلیون‌ها سالی که هیچ نخبه‌ای نباخته است آیا می‌توان کنترل جهان دیگر را به یک جادوگر داد؟!)
خلاصه اندازه مناسبی دارد و تقریباً داستان را لو نمی‌دهد. البته لازم به ذکر است که جمله آخر ابهام دارد و باید با ادامه داستان توسط نویسنده پی ببریم که آیا این جمله داستان را لو می‌دهد یا خیر. با بدنه نیز ارتباط دارد اما با مقدمه ارتباط قابل درک و چندان واضحی ندارد. هرچند نویسنده می‌تواند با کمی بیشتر وقت گذاشتن روی آن جذابیتش را به حداکثر برساند.
مقدمه:
(جادوی سفید و سیاه، دو تضاد جالبی که در کنار هم زیباترین ترکیب را می‌سازند؛ ولی آن دو فقط از چشم دیگران خارق‌العاده هستند، کسی از نفرت آنها خبر ندارد. آن‌ها همیشه در روبه‌روی هم هستند و امان از روزی که به هم دیگر نزدیک شوند و جادوی جدیدی را بسازند. «باید توجه داشت که سخن ما راجب به جادو نیست.»)
اندازه مقدمه درست است اما جذابیت مناسب و قابل قبول برای ادامه دادن توسط مخاطب را ندارد و بهتر است وقت بیشتری روی آن گذاشته شود. ارتباط چندان واضحی نیست تا اینجای کار با بدن پیدا نشد به جز در مواردی اندک و غیر مستقیم که بهتر است با توجه به ادامه داستان در مورد ارتباط داشتن یا نداشتن مقدمه با آن تصمیم بگیریم.
آغاز داستان:
داستان با صحنه‌ای از حسادت اعضای نسل جدید خانواده به خاطر قبول شدن نقش اصلی در مدرسه خاص و همچنین مخالفت خود شخص برای رفتن به آن مدرسه آغاز می‌شود. هرچند به دلیل ریاست دیکتاتور وار پدربزرگ، این اعتراض بی‌نتیجه می‌ماند و شخصیت اصلی داستان علی رغم میل باطنی خود، به مدرسه فرستاده می‌شود.
داستان آغاز جالبی دارد و ذاب محسوب می‌شود هرچند به دلیل تاکید و تکرار یک عقیده ثابت پشت سر هم، از این جذابیت می‌کاهد. ( منظور تاکید دختر بر روی احمق بودن و باقی موارد منفی برای مدرسه و اعضای آن است)
بدنه:
بدنه سیری سریع دارد که این گاهاً باعث گیج شدن خواننده می‌شود و گویی از صحنه به صحنه دیگر پرت می‌شود. در مورد موارد نگارشی جلوتر صحبت خواهیم کرد و در مورد سیر داستان در ادامه خواهیم گفت.
سیر داستان:
همانطور که گفته شد داستان سیری سریع و شتاب زده دارد با توجه به شخصیت‌های زیادی که همزمان وارد داستان می‌شود و همچنین اتفاقات پشت سر همی که می‌افتد، مخاطب احساس گیجی می‌کند. اتفاقات و رویدادهای گفته شده می‌توانند جالب باشند اما نویسنده باید توجه داشته باشد که با روندی آهسته‌تر باعث جذاب شدن و متعادل شدن داستان می‌شود.
میانه:
داستان با بحث‌ها و درگیری‌های لفظی و فیزیکی شخصیت‌ها ادامه پیدا می‌کند و در ادامه آنها به ماموریتی فرستاده می‌شوند. همانطور که گفته شد اتفاقات در نظر گرفته شده جالب هستند اما یر شتابزده از جذابیت آن می‌کاهد.
نقطه اوج داستان را در پارت‌های آخر آپلود شده تا به اینجای داستان مشاهده می‌کنیم که اشخاص به طور ناگهانی و پس از لمس گوی و دیدن آن فرد، خود را در زمان آینده و در سن ۱۸ سالگی می ‌یابند.
لحن و بافت:
دیالوگ‌ها محاوره‌ای مونولوگ‌ها معمولاً ادبی بود. لازم به ذکر است که نویسنده از کلمات ادبی گاهاً استفاده کرده بود اما لحن و بافت کلی داستان محاوره‌ای بود.
دیالوگ‌ها و مونولوگ‌ها:
دیالوگ‌ها و مونولوگ‌ها تقریباً اطلاعات لازم را به مخاطب می‌دادند اما گاهاً و در لحظه‌های حساس مخصوصاً در قسمتی که ما شاهد وارد شدن ناگهانی و همزمان تعدادی زیادی شخصیت بودیم، نویسنده از دادن اطلاعات از طریق دیالوگ و یا مونولوگ تا حد زیادی جلوگیری کرده بود که این باعث عجب و گیج شدن مخاطب می‌شود.
در استفاده از علائم نگارشی نیز باید دقت بیشتری به خرج داد که در بخش‌های بعد به آن خواهیم پرداخت.
شخصیت‌پردازی:
تقریبا وجود داشت و اطلاعات لازم را کم و بیش به خواننده می‌داد اما با توجه به داستان و این ژانر انتخابی، پتانسیل شخصیت پردازی‌های بیشتر را دارا هستیم.
بعد درونی تا حدودی وجود داشت اما لازم بود ما چیزی بیشتر از شخصیت جدی اندرو و یا اکثر دانش آموزان شخصیت اصلی که به فکر خودشان بودند و همچنین شخصیت شوخ طبع گریس را مشاهده کنیم زیرا صرفاً از چند کلمه برای قانع شدن خواننده استفاده شد و گویی نویسنده اصرار داشت که مخاطب ین شخصیت‌ها را باور کند بدون دیدن مدرک و توصیفی قابل درک از آن!
بعد بیرونی تقریباً بیشتری وجود داشت و ما تقریباً از ظاهر شخصیت‌ها باخبر بودیم.
توصیف مکان:
ژانر فانتزی ژانری پر از توصیفات مختلف است که یکی از این نوع توصیفات را می‌توان توصیف مکان در نظر گرفت. پس باید توجه داشت در توصیفات مکان ما بیشتر از تعداد محدودی جمله و تعداد محدودی توصیفات چند مکان محدود را نیاز داریم! توصیفات باید تا جای ممکن دقیق باشند زیرا با بیان جزئیات بیشتر خواننده ارتباط بهتری با آن برقرار خواننده ارتباط بهتری با آن داستان برقرار می‌کند.
توصیف احساسات:
ما گاهاً شاهد احساس نفرت ی از شخصیت‌های اصلی از پدربزرگ خود مخصوصاً در پارت‌های ابتدایی بودیم اما با جلوتر رفتن داستان این توصیفات احساسی کمتر می‌شد و بهتر از نویسنده از این توصیفات غافل نشود.
زاویه دید:
زاویه دید انتخابی نویسنده اول شخص بود و تا به اینجای کار از زبان دو شخصیت اصلی بیان شده ه می‌توان گفت زاویه دید مناسبی است. زاویه دید انتخابی در تمام طول داستان را به اینجا رعایت شده.
ایده و پیرنگ:
ایده انتخابی نویسنده، ایده جالب به نظر می‌رسد با این وجود هنوز چیز زیادی از داستان معلوم نیست و باید منتظر ادامه آن باشیم. لازم به ذکر است که گاهاً شاهد شباهت جزئی با یک اثر فانتزی منتشر شده دیگر بودیم که البته به دلیل کامل نبودن اثر می‌توان نظر قطعی داد و باید منتظر ادامه آن باشیم.
کشمکش و تعلیق:
نویسنده از کشمکش و تعلیق تا حدودی استفاده کرده بود که در ادامه به آن می‌پردازیم.
کشمکش‌های بیرونی را شاهد بودیم. برای مثال درگیری‌های شخصیت‌ها با افراد مدرسه و مدیر و یا درگیری یکی از آنها با پدربزرگش و همچنین گاهاً درگیری‌های خود شخصیت‌ها با هم.
کشمکش‌های درونی بسیار بسیار کم و تقریباً غیر قابل درک بودند و چیزی در داستان پیدا نمی‌شد که قابل قبول باشد.
موارد نگارشی:
همونطور که در بالاتر گفته شد داستان تلاش برای داشتن قلمی ادبی بود اما به دلیل جمله‌بندی‌ها و یا کلمات و اصطلاحات عامیانه این تلاش تقریباً ناموفق بود. جمله‌بندی‌ها، ایرادات نگارشی، شکل نوشتاری کلمات و... از مواردی‌اند که نویسنده باید با آنها توجه داشته باشد. تعدادی از این موارد را ذکر می‌کنیم:
چرا من باید این‌جا بمونم؟ فقط باید می‌رفتم مدرسه‌ای گفتی که گفتم باشه!

ان‌قدر

به آخرین پله که رسیدم اتاقی را که در این کاخ داشتم را دیدم و به سمتش رفتم. ___ با رسیدن به آخرین پله و دیدن اتاقم در این کاخ، به سمتش حرکت کردم.

وقتی روی بالکن ایستادم فهمیدم در این کاخ می‌توان نفس هم کشید. ___ وقتی روی بالکن ایستادم، متوجه شدم که در این کاخ هم می‌توان نفس کشید!

روزی که دانش آموز‌های جدید می‌رفتن. و من به اجبار باید چمدانم را می‌بستم؛ ___ می‌رفتن و ...

اماده__ آماده

خانم‌خانم___ خانم! خانم!

صدای در آمد و بعد از آن همان خدمتکار وارد اتاق شد، قیافه‌ای بسیار ساده و معمولی داشت، با دیدن مو و چشمانش یاد تنه‌ی درختی که خود کاشته بودم می‌افتم، زیادی رنگش شبیه به آن درخت بود. ___ صدای در را شنیدم و سپس، همان خدمتکار وارد اتاق شد. قیافه بسیار ساده و معمولی داشت. با دیدن مو و چشمانش، یاد تنه درختی که خود کاشته بودم می‌افتم! رنگش زیادی شبیه به آن درخت بود!

توی اون مدرسه‌ی مسخره به چیزی که اهمیت میدن قدرته، چیزی که هیچ کدوم از اون دانش اموزها ندارن، و برای یک دختر قدرت، یعنی زیبایی و هوش، پس جای سؤالی نمی‌مونه.
___ (استفاده‌ی نادرست از ویرگول)
در پشت تخت کمد بزرگ سفید رنگم و در کناری میز آرایش که ترکیبی از رنگ سفید و صورتی بود را گذاشته بودم و در کنار آن کاناپه‌ی بنفش کم رنگ که آن را بسیار دوست می‌دارم قرار داشت و کتاب‌خانه‌ی کوچکم را همراه با مادرم درست کرده بودم. __ ( جمله‌بندی، طولانی بودن و استفاده زیاد از حرف «و»)

بعد از چند لحظه آن مرد هم چمدان را گذاشت داخل ماشین و خودش هم سوار شد و حرکت کرد. ____ بعد از چند لحظه، مرد نیز چمدان را درون ماشین گذاشت و پس از سوار شدن، حرکت کرد.

امید وارم___ امیدوارم

قدرت بدنیه___ قدرت بدنی

نقاط قوت: جلد_ کشمکش بیرونی_ ژانر
نقاط ضعف: توصیفات_ کشمکش درونی_ ایرادات نگارشی

نویسنده عزیز از خواندن رمان شما لذت بردم و امیدوارم با نقد خود، کمکی برای پیشرفت روزافزون قلم شما کرده باشم.
به امید خواندن آثار بیشتر از شما
با آرزوی موفقیت
 

آرشیت

سطح
0
 
کاربر رمان‌بوک
کاربر رمان‌بوک
Feb
3,262
6,984
مدال‌ها
2
عنوان رمان:
عنوان انتخابی نویسنده گریس و نخبگان است. این دو کلمه درصد کلیشه زیادی ندارند و عنوانی قابل قبول به نظر می‌رسد. عنوان انتخابی در کنار مقدمه و خلاصه، تقریبا به ژانر انتخابی ربط پیدا می‌کند. همچنین با بدنه ارتباط دارد و جذابیت نسبی را برای خواننده ایجاد می‌کند.
ژانر:
ژانر انتخابی نویسنده فانتزی است. ژانر با داستان، بدنه و خلاصه در ارتباط است اما در صورتی می‌توان مقدمه را مرتبط با ژانر دانست که خلاصه را نیز به آن وصل کنیم و با توجه به آن رأی دهیم.
جلد رمان:
جلد با بدنه ارتباط دارد و فونت و متن استفاده شده مناسب است. هرچند کمی ساده‌تر بودن فونت استفاده شده برای ذکر عنوان، می‌توانست باعث راحت‌تر شدن خواندن توسط مخاطب شود. رنگ‌های استفاده شده و همچنین تصویر نیز با ژانر انتخابی همخوانی دارند و مناسب‌اند.
خلاصه:
(در محوطه‌ای که جادو همه جا را فرا گرفته است و موجودات سعی می‌کنند با قدرتی که در دست و پنجه‌‌شان دارند با دشمنان‌‌شان مقابله کنند، این نخبگان هستند که از مغز خود استفاده می‌کنند نه از قدرت بدنیه خود.
این نخبگان هستند که ذهن افراد را به چالش می‌کشند و آن‌ها را وا می‌دارند که خود تسلیم شوند و در برابرشان زانو بزنند. در میلیون‌ها سالی که هیچ نخبه‌ای نباخته است آیا می‌توان کنترل جهان دیگر را به یک جادوگر داد؟!)
خلاصه اندازه مناسبی دارد و تقریباً داستان را لو نمی‌دهد. البته لازم به ذکر است که جمله آخر ابهام دارد و باید با ادامه داستان توسط نویسنده پی ببریم که آیا این جمله داستان را لو می‌دهد یا خیر. با بدنه نیز ارتباط دارد اما با مقدمه ارتباط قابل درک و چندان واضحی ندارد. هرچند نویسنده می‌تواند با کمی بیشتر وقت گذاشتن روی آن جذابیتش را به حداکثر برساند.
مقدمه:
(جادوی سفید و سیاه، دو تضاد جالبی که در کنار هم زیباترین ترکیب را می‌سازند؛ ولی آن دو فقط از چشم دیگران خارق‌العاده هستند، کسی از نفرت آنها خبر ندارد. آن‌ها همیشه در روبه‌روی هم هستند و امان از روزی که به هم دیگر نزدیک شوند و جادوی جدیدی را بسازند. «باید توجه داشت که سخن ما راجب به جادو نیست.»)
اندازه مقدمه درست است اما جذابیت مناسب و قابل قبول برای ادامه دادن توسط مخاطب را ندارد و بهتر است وقت بیشتری روی آن گذاشته شود. ارتباط چندان واضحی نیست تا اینجای کار با بدن پیدا نشد به جز در مواردی اندک و غیر مستقیم که بهتر است با توجه به ادامه داستان در مورد ارتباط داشتن یا نداشتن مقدمه با آن تصمیم بگیریم.
آغاز داستان:
داستان با صحنه‌ای از حسادت اعضای نسل جدید خانواده به خاطر قبول شدن نقش اصلی در مدرسه خاص و همچنین مخالفت خود شخص برای رفتن به آن مدرسه آغاز می‌شود. هرچند به دلیل ریاست دیکتاتور وار پدربزرگ، این اعتراض بی‌نتیجه می‌ماند و شخصیت اصلی داستان علی رغم میل باطنی خود، به مدرسه فرستاده می‌شود.
داستان آغاز جالبی دارد و ذاب محسوب می‌شود هرچند به دلیل تاکید و تکرار یک عقیده ثابت پشت سر هم، از این جذابیت می‌کاهد. ( منظور تاکید دختر بر روی احمق بودن و باقی موارد منفی برای مدرسه و اعضای آن است)
بدنه:
بدنه سیری سریع دارد که این گاهاً باعث گیج شدن خواننده می‌شود و گویی از صحنه به صحنه دیگر پرت می‌شود. در مورد موارد نگارشی جلوتر صحبت خواهیم کرد و در مورد سیر داستان در ادامه خواهیم گفت.
سیر داستان:
همانطور که گفته شد داستان سیری سریع و شتاب زده دارد با توجه به شخصیت‌های زیادی که همزمان وارد داستان می‌شود و همچنین اتفاقات پشت سر همی که می‌افتد، مخاطب احساس گیجی می‌کند. اتفاقات و رویدادهای گفته شده می‌توانند جالب باشند اما نویسنده باید توجه داشته باشد که با روندی آهسته‌تر باعث جذاب شدن و متعادل شدن داستان می‌شود.
میانه:
داستان با بحث‌ها و درگیری‌های لفظی و فیزیکی شخصیت‌ها ادامه پیدا می‌کند و در ادامه آنها به ماموریتی فرستاده می‌شوند. همانطور که گفته شد اتفاقات در نظر گرفته شده جالب هستند اما یر شتابزده از جذابیت آن می‌کاهد.
نقطه اوج داستان را در پارت‌های آخر آپلود شده تا به اینجای داستان مشاهده می‌کنیم که اشخاص به طور ناگهانی و پس از لمس گوی و دیدن آن فرد، خود را در زمان آینده و در سن ۱۸ سالگی می ‌یابند.
لحن و بافت:
دیالوگ‌ها محاوره‌ای مونولوگ‌ها معمولاً ادبی بود. لازم به ذکر است که نویسنده از کلمات ادبی گاهاً استفاده کرده بود اما لحن و بافت کلی داستان محاوره‌ای بود.
دیالوگ‌ها و مونولوگ‌ها:
دیالوگ‌ها و مونولوگ‌ها تقریباً اطلاعات لازم را به مخاطب می‌دادند اما گاهاً و در لحظه‌های حساس مخصوصاً در قسمتی که ما شاهد وارد شدن ناگهانی و همزمان تعدادی زیادی شخصیت بودیم، نویسنده از دادن اطلاعات از طریق دیالوگ و یا مونولوگ تا حد زیادی جلوگیری کرده بود که این باعث عجب و گیج شدن مخاطب می‌شود.
در استفاده از علائم نگارشی نیز باید دقت بیشتری به خرج داد که در بخش‌های بعد به آن خواهیم پرداخت.
شخصیت‌پردازی:
تقریبا وجود داشت و اطلاعات لازم را کم و بیش به خواننده می‌داد اما با توجه به داستان و این ژانر انتخابی، پتانسیل شخصیت پردازی‌های بیشتر را دارا هستیم.
بعد درونی تا حدودی وجود داشت اما لازم بود ما چیزی بیشتر از شخصیت جدی اندرو و یا اکثر دانش آموزان شخصیت اصلی که به فکر خودشان بودند و همچنین شخصیت شوخ طبع گریس را مشاهده کنیم زیرا صرفاً از چند کلمه برای قانع شدن خواننده استفاده شد و گویی نویسنده اصرار داشت که مخاطب ین شخصیت‌ها را باور کند بدون دیدن مدرک و توصیفی قابل درک از آن!
بعد بیرونی تقریباً بیشتری وجود داشت و ما تقریباً از ظاهر شخصیت‌ها باخبر بودیم.
توصیف مکان:
ژانر فانتزی ژانری پر از توصیفات مختلف است که یکی از این نوع توصیفات را می‌توان توصیف مکان در نظر گرفت. پس باید توجه داشت در توصیفات مکان ما بیشتر از تعداد محدودی جمله و تعداد محدودی توصیفات چند مکان محدود را نیاز داریم! توصیفات باید تا جای ممکن دقیق باشند زیرا با بیان جزئیات بیشتر خواننده ارتباط بهتری با آن برقرار خواننده ارتباط بهتری با آن داستان برقرار می‌کند.
توصیف احساسات:
ما گاهاً شاهد احساس نفرت ی از شخصیت‌های اصلی از پدربزرگ خود مخصوصاً در پارت‌های ابتدایی بودیم اما با جلوتر رفتن داستان این توصیفات احساسی کمتر می‌شد و بهتر از نویسنده از این توصیفات غافل نشود.
زاویه دید:
زاویه دید انتخابی نویسنده اول شخص بود و تا به اینجای کار از زبان دو شخصیت اصلی بیان شده ه می‌توان گفت زاویه دید مناسبی است. زاویه دید انتخابی در تمام طول داستان را به اینجا رعایت شده.
ایده و پیرنگ:
ایده انتخابی نویسنده، ایده جالب به نظر می‌رسد با این وجود هنوز چیز زیادی از داستان معلوم نیست و باید منتظر ادامه آن باشیم. لازم به ذکر است که گاهاً شاهد شباهت جزئی با یک اثر فانتزی منتشر شده دیگر بودیم که البته به دلیل کامل نبودن اثر می‌توان نظر قطعی داد و باید منتظر ادامه آن باشیم.
کشمکش و تعلیق:
نویسنده از کشمکش و تعلیق تا حدودی استفاده کرده بود که در ادامه به آن می‌پردازیم.
کشمکش‌های بیرونی را شاهد بودیم. برای مثال درگیری‌های شخصیت‌ها با افراد مدرسه و مدیر و یا درگیری یکی از آنها با پدربزرگش و همچنین گاهاً درگیری‌های خود شخصیت‌ها با هم.
کشمکش‌های درونی بسیار بسیار کم و تقریباً غیر قابل درک بودند و چیزی در داستان پیدا نمی‌شد که قابل قبول باشد.
موارد نگارشی:
همونطور که در بالاتر گفته شد داستان تلاش برای داشتن قلمی ادبی بود اما به دلیل جمله‌بندی‌ها و یا کلمات و اصطلاحات عامیانه این تلاش تقریباً ناموفق بود. جمله‌بندی‌ها، ایرادات نگارشی، شکل نوشتاری کلمات و... از مواردی‌اند که نویسنده باید با آنها توجه داشته باشد. تعدادی از این موارد را ذکر می‌کنیم:
چرا من باید این‌جا بمونم؟ فقط باید می‌رفتم مدرسه‌ای گفتی که گفتم باشه!

ان‌قدر

به آخرین پله که رسیدم اتاقی را که در این کاخ داشتم را دیدم و به سمتش رفتم. ___ با رسیدن به آخرین پله و دیدن اتاقم در این کاخ، به سمتش حرکت کردم.

وقتی روی بالکن ایستادم فهمیدم در این کاخ می‌توان نفس هم کشید. ___ وقتی روی بالکن ایستادم، متوجه شدم که در این کاخ هم می‌توان نفس کشید!

روزی که دانش آموز‌های جدید می‌رفتن. و من به اجبار باید چمدانم را می‌بستم؛ ___ می‌رفتن و ...

اماده__ آماده

خانم‌خانم___ خانم! خانم!

صدای در آمد و بعد از آن همان خدمتکار وارد اتاق شد، قیافه‌ای بسیار ساده و معمولی داشت، با دیدن مو و چشمانش یاد تنه‌ی درختی که خود کاشته بودم می‌افتم، زیادی رنگش شبیه به آن درخت بود. ___ صدای در را شنیدم و سپس، همان خدمتکار وارد اتاق شد. قیافه بسیار ساده و معمولی داشت. با دیدن مو و چشمانش، یاد تنه درختی که خود کاشته بودم می‌افتم! رنگش زیادی شبیه به آن درخت بود!

توی اون مدرسه‌ی مسخره به چیزی که اهمیت میدن قدرته، چیزی که هیچ کدوم از اون دانش اموزها ندارن، و برای یک دختر قدرت، یعنی زیبایی و هوش، پس جای سؤالی نمی‌مونه.
___ (استفاده‌ی نادرست از ویرگول)
در پشت تخت کمد بزرگ سفید رنگم و در کناری میز آرایش که ترکیبی از رنگ سفید و صورتی بود را گذاشته بودم و در کنار آن کاناپه‌ی بنفش کم رنگ که آن را بسیار دوست می‌دارم قرار داشت و کتاب‌خانه‌ی کوچکم را همراه با مادرم درست کرده بودم. __ ( جمله‌بندی، طولانی بودن و استفاده زیاد از حرف «و»)

بعد از چند لحظه آن مرد هم چمدان را گذاشت داخل ماشین و خودش هم سوار شد و حرکت کرد. ____ بعد از چند لحظه، مرد نیز چمدان را درون ماشین گذاشت و پس از سوار شدن، حرکت کرد.

امید وارم___ امیدوارم

قدرت بدنیه___ قدرت بدنی

نقاط قوت: جلد_ کشمکش بیرونی_ ژانر
نقاط ضعف: توصیفات_ کشمکش درونی_ ایرادات نگارشی

نویسنده عزیز از خواندن رمان شما لذت بردم و امیدوارم با نقد خود، کمکی برای پیشرفت روزافزون قلم شما کرده باشم.
به امید خواندن آثار بیشتر از شما
با آرزوی موفقیت
سلام خیلی ممنون برای وقتی که گذاشتید.
فقط نکته‌ای که راجب به مقدمه گفتین که ربط زیادی با بدنه نداره!
من توی مقدمه راجب به جادوی سیاه و سفید گفتم که توی بدنه اون پنج نفر میرن دنبالش
که ارتباط باهاش داشت.
 
  • تایید
واکنش‌ها[ی پسندها]: Rasha_S

آرشیت

سطح
0
 
کاربر رمان‌بوک
کاربر رمان‌بوک
Feb
3,262
6,984
مدال‌ها
2
و اینکه در رابطه با ژانر
یعنی من مقدمه رو تغییر بدمش؟
آخه توی مقدمه از کلمه‌ی جادو استفاده کرده بودم که با ژانر فانتزی مرتبطه
 
  • تایید
واکنش‌ها[ی پسندها]: Rasha_S

آرشیت

سطح
0
 
کاربر رمان‌بوک
کاربر رمان‌بوک
Feb
3,262
6,984
مدال‌ها
2
راجب به کشمکش درونی هم چون تا آخر های داستان اتفاق خاصی نیوفتاده بود
هر چند باز هم راجب چیزهای کوچیکی کشمکش رو ایجاد کرده بودم
ولی از این به بعد چون به آینده سفر کردن کشمکش خیلی بیشتر میشه
 
  • تایید
واکنش‌ها[ی پسندها]: Rasha_S

آرشیت

سطح
0
 
کاربر رمان‌بوک
کاربر رمان‌بوک
Feb
3,262
6,984
مدال‌ها
2
و راجب به توصیفات چون تا الان زیاد مکان های زیادی نرفته توصیفات زیادی نبود
ولی در هر مکانی که شخصیت ها می‌رفتن من مکان رو توصیف می‌کردم.
یعنی میگین کمه و بیشتر اضافه کنم؟
و همینطور توصیفات صدا که معمولا نوشته بودم.
اون رو هم بیشترش کنم؟
 

آرشیت

سطح
0
 
کاربر رمان‌بوک
کاربر رمان‌بوک
Feb
3,262
6,984
مدال‌ها
2
راجب به نقاط ضعفی که نوشتید فقط اون ها رو تغییر بدم؟
 

Rasha_S

سطح
4
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
Oct
3,395
11,287
مدال‌ها
4
و اینکه در رابطه با ژانر
یعنی من مقدمه رو تغییر بدمش؟
آخه توی مقدمه از کلمه‌ی جادو استفاده کرده بودم که با ژانر فانتزی مرتبطه
مقدمه از نظر جذابیت میتونست بهتر باشه. و اینکه بله گفته بودم ارتباط داره اما کم و میتونه واضح تر و جذاب‌تر باشه. پیشنهاد من اینه که به‌جای تغییر دادن، ویرایشش کنید تا زیباتر بشه
 

Rasha_S

سطح
4
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
Oct
3,395
11,287
مدال‌ها
4
راجب به کشمکش درونی هم چون تا آخر های داستان اتفاق خاصی نیوفتاده بود
هر چند باز هم راجب چیزهای کوچیکی کشمکش رو ایجاد کرده بودم
ولی از این به بعد چون به آینده سفر کردن کشمکش خیلی بیشتر میشه
بله من اکثر مواقع تاکیدم روی اینه که تا اینجا ممکنه نبوده باشه و در آینده شاهدش باشیم
 
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.
بالا پایین