جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.
  • بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود. https://t.me/iromanbook

نقد ادبی نقد مجموعه‌ی سهاوار | ملی ملکی کاربر انجمن رمان بوک

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته نقد شورا توسط ؛DeadRose با نام نقد مجموعه‌ی سهاوار | ملی ملکی کاربر انجمن رمان بوک ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 159 بازدید, 3 پاسخ و 1 بار واکنش داشته است
نام دسته نقد شورا
نام موضوع نقد مجموعه‌ی سهاوار | ملی ملکی کاربر انجمن رمان بوک
نویسنده موضوع ؛DeadRose
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط ؛DeadRose
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.
موضوع نویسنده

؛DeadRose

سطح
0
 
[-ارشد بخش ادبیات-]
پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
عضو تیم تعیین سطح ادبیات
Apr
122
1,884
مدال‌ها
2
IMG_20250414_232500_747.jpg

با عرض درود خدمت نویسندگان انجمن؛
به نکات زیر توجه کنید:


تا پیش از ارسال نقدنامه توسط منتقد، هیچ‌گونه پیامی در تاپیک ارسال نکنید.

نقد ادبی، صادقانه و جهت بهبود وضعیت اثر شما انجام می‌شود، لطفا در مواجهه با آن نقدپذیر باشید!

درصورت وجود ابهام در نقد، با ارشد بخش خصوصی ایجاد کنید.

با بی‌توجه‌ای به نکاتی که توسط منتقد ارائه می‌شود، فرصت ارتقای اثر را از دست می‌دهید.

تاپیک شما تا دو روز آتی، جهت گفتگوی محترمانه با منتقد باز خواهد بود.

نام اثر: سهاوار
نویسنده: ملی ملکی
منتقد اثر: @؛DeadRose
 
موضوع نویسنده

؛DeadRose

سطح
0
 
[-ارشد بخش ادبیات-]
پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
عضو تیم تعیین سطح ادبیات
Apr
122
1,884
مدال‌ها
2
به نام خدا.
نقد دلنوشته‌ی سهاوار
به قلمِ @Erebus

درود، طبق رسم همیشگی با نقد عنوان اثر شروع می‌کنم. «سهاوار» عنوانی کوتاه و فاقد کلیشه به معنای: مانند سها، شبیه به سها می‌باشد. سها نام ستاره‌ای کوچک و کم‌نور در صورت فلکی دب اکبر است. عنوان دارای جذابیت است و کنجکاوی خواننده را به خوبی تحریک می‌کند، همچنین احساساتی که پس از جمله‌ی « مانند سها، ستاره‌ای کوچک و کم‌ نور» به دل مخاطب سرازیر می‌شود موجب موفقیت نویسنده در انتخاب عنوان می‌شود. با خوانش اثر‌، تاثیر عنوان حتی بیشتر هم می‌شود.
بله، نویسنده در انتخاب نام با هوشمندی و ظرافت عمل کرده است، زیرا که مفهوم و ایده‌ی اصلی مجموعه در باب معشوقی‌‌ست که هرگز کاملا به دست نیامده است، درحالی که حضور داشته است اما انگار هرگز قرار نیست دوباره حضور پیدا کند. ستاره‌ی سها از آنجا که کوچک است، وجود دارد اما انگار وجود ندارد، پس عنوان علاوه‌بر آنکه خلاقانه و فاقد کلیشه است، با تمام دلنوشته به خوبی و با وضوح کامل ارتباط دارد. اندازه‌ی عنوان نیز نه بسیار کوتاه است و نه بلند و خسته‌کننده، درکل، این عنوان در تمام جنبه‌های انتقادی قوی عمل کرده است؛ یک عنوان باید کشش را در مخاطب ایجاد کند، هیجانات و احساسات او را به کار بیندازد، دارای وجه‌های بصری تکراری نباشد و ارتباطش را با کل مجموعه، واضح نگاه دارد: این عنوان تمام رکن‌ها را دارا است.
ـــــــــــ
ترتیب ژانرهای انتخابی اثر «عاشقانه، تراژدی» بود، اما از نگاه بنده ژانر اصلی اثر که بارها در هر بند به چشم می‌خورد تراژدی است. بهتر است نویسنده‌ی عزیز ترتیب ژانرها را به «تراژدی، عاشقانه» برگرداند. ژانر یکی از ارکان مهمی است که باعث جذب خواننده‌های بیشتر به اثر می‌شود و بهتر است ژانر اصلی اثر در ابتدای شناسنامه قرار بگیرد. دلیل اصلی بودن ژانر تراژدی در این اثر غم و اندوه بی‌کرانی است که نویسنده قصد انتقال دادن آن را به مخاطب دارد، این روند در متن اثر آنقدر ادامه دارد که کم‌کم عاشقانه‌ی کوچک و کم‌‌سوی اثر به کلی محو می‌شود و احساس غالب غم بیشتر می‌شود.
ــــــــــ

اثر فاقد جلد بود، بهتر است سریع‌تر برای ایجاد آن اقدام کنید.

ــــــــــ

مقدمه‌ی اثر مثل یک ویترین برای مجسمه‌هایی قیمتی و گران‌بهاست، نمی‌توان بدون تمیز کردن شیشه انتظار داشت که ارزش چیزهایی که درون آن قرار داده‌ایم به خوبی تشخیص داده شود، اما نویسنده‌ی این اثر به خوبی شیشه‌ی ویترین را دستمال کشیده بود. او از همین ابتدا به مفهوم و پیام کلی اثر اشاره می‌کند: یاری که آمده است با وجود زیبای خود همه‌چیز را بدتر کند. ارتباط ایده، عنوان و مقدمه مشهودتر می‌شود و مهم‌تر از آن، مقدمه از جملات ادبی و نگارش زیبایی استفاده کرده است، او به خوبی دریافته است که مقدمه‌نویسی در ادبیات دلنوشته با مقدمه‌های دیگر تفاوت دارد: او به خوبی از معجزه‌ی آرایه‌های ادبی بهره برده است و بیش از حد داستان‌سرایی نکرده است. شروعی با قدرت از خلاقیت و احساساتی که کاملا منتقل می‌شوند. همه‌چیز با ایده‌ی اصلی تناسب دارد و مخاطب را به خوبی برای آنچه در انتظار دارد آماده می‌کند. بهترین جملات به کار رفته در مقدمه‌ی اثر:
-حضورت مانند بویِ دود بر لباسِ کهنه، هنوز به بافت‌های خاطره چسبیده.
-نویدی از باران، اما با رگباری که شن‌ها را بیشتر در گلویم فرو برد.
ــــــــــ

تناسب محتوا و متون در اثر به معنای هماهنگی اجزای یک مجموعه است، ساختمانی که به مصالحی یک‌دست نیاز دارد. آیا زبان اثر از ابتدا تا انتهای اثر یکپارچگی خود را حفظ کرده است؟ آیا تمام متون به یک ایده‌ی پیوسته و واحد اشاره می‌کنند؟ آیا تمام مراحلی که شخصیت راوی پشت سر می‌گذارد یک به یک به مخاطب انتقال داده می‌شوند؟ آیا پیچش‌های محتوایی به ترتیب به ذهن مخاطب می‌ریزند؟ آیا نثر ساده‌ی اثر تا انتها به همین روند می‌ماند یا به نثر سخت تغییر می‌کند؟ تمام این سوالات از تناسب محتوای یک اثر با متن آن خبر می‌دهند. نویسنده‌ی این اثر محتوا را به خوبی در تمام متون پخش کرده است و لحن نگارش خود را ثابت نگه داشته است. هیچ‌گونه پرش محتوایی، زمانی و زبانی دیده نمی‌شود اما نکته‌های حائز اهمیت در ساختار این مجموعه، شروعی قدرتمند بدون توانایی در نگه داشتن آن است. بنایی که از پایه محکم چیده می‌شود اما در طبقات میانه و بالاتر به مشکل می‌خورد. این کمبود محتوا، نویسنده را ناچار می‌کند تا حرف خود را بارها و بارها تکرار کند، متاسفانه نویسنده از یک جایی به بعد حتی دیگر جمله‌ی جدیدی برای گفتن ندارد و آن حرف تکراری را با کلمات تکراری نیز بیان می‌کند. توصیه‌ی منتقد ویرایش پارت‌های پایانی مجموعه و افزودن آرایه‌های لفظی بیشتر به مفهوم یک‌دست و بدون پیچش اثر است.

ـــــــــــ

رعایت قواعد و منطق زبان در اثر، به معنای رعایت قوانینی‌ست که به اصطلاح آن‌ها را ساختار صحیح جملات پارسی می‌نامیم، اما همه‌چیز به اینجا ختم نمی‌شود. همانطور که در ارکان پیشین بررسی کردیم نثر اثر دارای دوگانگی نبود، سادگی و روان بودن متن تا انتهای اثر حفظ شده بود و جملات در هم پیچ نخورده بودند. عبارات همگی اکثرا قابل فهم، مطابق با وضعیت مفهومی اثر، کوتاه و با نثری یک دست نوشته شده بودند. جایگاه افعال طوری بود که معنای جملات به درستی قابل درک بود و کلمات از نثر ساده به سنگین تغییر هویت نمی‌دادند. از علائم نگارشی به خوبی بهره گرفته شده بود و کلمات همگی قابل خوانش بودند. درکل متون طوری نوشته شده‌اند که جملات به راحتی برای خواننده قابل فهم است و در مفهوم کلی اثر خدشه‌ای به جا نمی‌گذارد.
البته یک مورد واقعا نامفهوم بود که من احساس می‌کنم اشتباه ساختاری در قلم نویسنده رخ داده است:
-صدایم می‌کنی و هر لحظه، لبه‌های روح را می‌کشی.❌
بهتر است اینطور نوشته شود:
-صدایم می‌کنی و هر لحظه، لبه‌های روح مرا می‌کشی.✅
همچنین ایرادهای مربوط به صحیح‌نویسی جزئی بود و در ویراستاری برطرف خواهند شد، مشکلات آنقدری نبود که در خوانش اثر باعث خستگی یا دلزدگی شود.

ـــــــــ


اما نقش آرایه‌های ادبی در «سهاوار» چگونه بود؟ پرسشی مهم‌تر از هر پرسش دیگر. هنگامی که از ادبیات حرف می‌زنیم، از زیباترین شکل بیان یک مفهوم سخن گفته‌ایم. از اینکه چگونه به رساترین، دل‌انگیزترین و زیباترین شکل ممکن ایده‌ای را به مخاطب بدهیم. آرایه‌‌های ادبی، پراهمیت‌ترین نقش را در این روند دارند؛ چرا که مانند کتاب‌های طلسم کهن برای یک نویسنده‌ی ادبی هستند. شوربختانه این افسون‌ها در مجموعه اثر سهاوار، تا یک جایی کار می‌کردند و از یک جایی به بعد ناپدید شدند. همه‌چیز در آغاز پر شور و پر از حیرت بود. برخی جملات و آرایه‌های استفاده شده در آن‌ها چنان در انتقال احساسات و نوآوری موفق بودند که مخاطب فکر می‌کند یکی از آثار خیلی خوب ادبی پیش روی اوست؛ اما افسون به سرعت محو می‌شود. هرچه جلوتر می‌رویم، تشبیه‌ها و استعاره‌ها تکراری‌تر می‌شوند، تشخیص‌ها دیگر جانی برای جان‌بخشی به اثر ندارند و نویسنده یک بازی تکراری با لغات را پیش می‌گیرد که آرایه‌ی تکرار را هم تکراری می‌کند. شاید بهتر است از یک جا دست از نوشتن می‌کشیدید و با ذهنی پربارتر به نوشته‌هایتان سر می‌زدید. انگار نویسنده از یک روز سبد آرایه‌هایش را گم می‌کند ک در آخر فقط همان قبلی‌ها را مدام تکرار می‌کند. اگرچه این اثر آرایه‌ کم ندارد‌، اما دست کلیشه‌ خیلی زود به آن‌ها رسیده است. آینه‌هایی که ترک برمی‌دارند و جنازه‌ی زمان، این‌ها نمونه‌هایی از تکرار کلیشه است. البته که آن اوایل نویسنده حرف‌هایی مثلِ «نبودنت سکوتی است که در گوشِ جهان زوزه می‌کشد.»، «رفتی و شب پیراهنت را پوشید.» و از این قبیل نیز داشت که تا عمق جان خواننده نفوذ می‌کرد.

ــــــــــ

نقش خلاقیت در نثر اثر شما متوسط بود. نه آنقدر شگفت‌آور که بتوانیم بگوییم عملکردی عالی داشتید و نه آنقدر کم که آن را نادیده بگیریم. من احساس می‌کنم که استعداد شما در شکافتن مخمل کلمات و دوختن کتی نو قابل تحسین باشد، اما هنوز راه زیادی برای رفتن دارید و باید مطالعه و تمرین بیشتری انجام بدهید. در ارکان پیشین عبارات خلاقانه‌ای از اثر آورده شده است اما به دلیل کم بودن آن‌ها به نسبت کل متون اثر، خلاقیت اثر تا حد متوسط و خوب تقلیل پیدا کرده است. اگرچه خلاقیت شما تنها عاملی‌ست که خواننده را به خواندن ادامه‌ی اثر وا می‌دارد و از این بابت می‌توانیم به شما تبریک بگوییم.

ـــــــــــ


میزان انتقال احساسی اثر با خلاقیت در استفاده از آرایه‌ها و ترکیبات نو رابطه‌ی مستقیمی دارد. شما می‌توانید در متن اثر خود بنویسید: با رفتن تو شب تاریک‌تر شد و احساسات کمی را به مخاطب منتقل کنید یا مانند نویسنده‌ی مجموعه‌ی سهاوار بنویسید: رفتی و شب پیراهنت را پوشید! در وهله‌ی اول شاید بازی کلمات را به خوبی متوجه نشوید اما احساسی که از آن می‌گیرید باعث می‌شود که چند ثانیه چشمان خودتان را به احترام روایت ادبی خوب ببندید. با این وجود، انتقال احساسات هم مثل هرچیز دیگری در اثر شما، از یک جایی به بعد تکراری و پیش‌پا افتاده می‌شود. دیگر به خوبی سرآغازتان تراژدی اثر را به قلب مخاطب تزریق نمی‌کنید و واژگان تکراری، دیگر احساسی را ایجاد نمی‌کنند.

ـــــــــــ
جمع‌بندی نقد ادبی و توصیه منتقد:
خسته نباشید و ممنون بابت نوشتن این اثر‌، همونطور که گفتم، بهتره ویرایش پارت‌ها رو با ذهنی بازتر و با فاصله‌ی زمانی طولانی‌تر انجام بدید، ویرایش کردن اثر هرچقدر هم به درازا بکشه، باعث بالا رفتن سطح اثر و رفع ایراداتتون میشه.
 

ســاحــره

سطح
0
 
مدیر آزمایشی تالار ادبیات
پرسنل مدیریت
مدیر آزمایشی
منتقد کتاب آزمایشی
ناظر تایید
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Jun
242
1,667
مدال‌ها
2
مرسی از نقد و وقتی که گذاشتید‌.
 
موضوع نویسنده

؛DeadRose

سطح
0
 
[-ارشد بخش ادبیات-]
پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
عضو تیم تعیین سطح ادبیات
Apr
122
1,884
مدال‌ها
2
خسته نباشید.
 
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.
بالا پایین