از الف تا ی نقد کتاب「تهـوع」اثر ژان‌پل‌سارتر

[MHP]

کتاب تهوع
نویسنده: ژان‌پل‌سارتر
مترجم: امیرجلال‌الدین‌اعلم
نسخه اصلی
تعداد صفحه: 312​

یکی از معروف‌ترین رمانهای ژان پل سارتر، فیلسوف و نویسنده اگزیستانسیالیست فرانسوی است که در سال ۱۹۳۸، زمانی که سارتر استاد دانشگاه بود، منتشر شد. این اولین رمان سارتر می‌باشد و از نظر خودش یکی از بهترین نوشته‌هایش نیز هست.
خلاصه: تهوع راجع به مردی سی و پنج ساله به نام «آنتوان روکانتن»، مورخ افسرده و گوشه‌گیری است که به این باور می‌رسد که اشیاء بی‌جان و موقعیت‌های مختلف، بر تعریف او از خود و آزادی عقلانی و روحی‌اش لطمه می‌زنند و این ناتوانی، او را دچار تهوع می‌کند.
سبک اثر: رمان تهوع یکی از محوری‌ترین آثار مکتب اگزیستانسیالیسم است. سارتر در سال ۱۹۶۴ به خاطر این رمان برندهٔ جایزهٔ نوبل ادبیات شد اما از پذیرش جایزه سر باز زد.
آنتوان روکانتن شخصیت اصلی رمان، یک ماجراجوی قدیمی است که به مدت سه سال در بویل زندگی کرده. آنتوان رابطه‌ای با خانواده‌اش برقرار نمی‌کند و هیچ دوستی نیز ندارد. او یک انزواطلب است و اغلب دوست دارد به مکالمات دیگر افراد گوش دهد و اقدامات آنها را بررسی کند. آنتوان همچنین نشانه‌هایی از خستگی و فرسودگی را به نمایش می‌گذارد و با عدم علاقه به تعامل با مردم مواجه است. رابطهٔ او با فرانسوا عمدتاً طبیعی است. برای او تبادل کلمات دشوار است. اما او بسیاری از وقتش را صرف نوشتن یک کتاب دربارهٔ یک سیاستمدار فرانسوی در قرن هجده می‌کند.

دانلود PDF رایگان
​

---

ما از شما چه می‌خواهیم؟

1. پس از مطالعه این کتاب نتیجه و برداشت شخصی خود را بیان کنید.
2. اگر عقیده خودتان برتر از عقیده نویسنده می‌دانید آن را برای ما بنویسید.
3. به نظر شما چه چیزی سبب جذب و گیرایی قلم ژان‌پل‌سارتر است؟
4. نقاط قوت ( درصورت وجود/ضعف) را نام ببرید.
5. از شما کاربرها می‌خواهیم در رابطه با این اثر بحث و گفتگوی خود را زیر همین تاپیک آغاز کنید.
6. در نوار کناری(در لپتات) / نوار زیرین(در گوشی) از قابلیت رای استفاده کنید.



در انتهای هر ماه
کسانی که در هر دوره از این نقد الف تا ی حضور پیدا کنند و رای نظرشان بیش از دیگر کتابخوان‌ها باشد مدال کتاب‌خوان برتر + 1500 لایک اعطا خواهد شد.
در صورت وجود هر گونه ابهام سوالات خود در نمایه @MHP بپرسید.​

​

​

دیسکازیشن و نقد کتاب «اَلِفـّ تا ـیٌِ»​

​

 

[VIXEN]

وای این کتاب عالیه. اعلام امادگی؟

 

[MHP]

وای این کتاب عالیه. اعلام امادگی؟

نیاز به اعلام امادگی نیست
نظر/دیدگاه/ نتیجه و... رو بازگو کنید.

 

[شهرزاد قصه گو]

تایم خاصی داره برای بازگو گردن نقد و نظرها؟

 

[MHP]

تایم خاصی داره برای بازگو گردن نقد و نظرها؟

ما نظرهایی که در طول یک تا دو هفت اول گفته شده رو مورد برسی برای جوایز قرار می‌دیم.
ولی به طور کلی این تاپیک برای نظارت همیشه باز هست.

 

[VIXEN]

پیشنهاد دارم بعد از این کتاب، کتاب بادبادک باز خالد حسینی و کتاب سه قطره خون رو قرار بدید.🌹

 

[شهرزاد قصه گو]

به نام خدا

خب خب. من اول بگم این حدود300صفحه رو من 2بار خوندم تواین 2ساعت، متاسفانه یا خشبختانه انگار مغز من با مغز نویسنده کلی فاصله هست🖐🥲خب این کاملا عادیه چون من نه فیلسوفم مثل ژان(نویسنده)، نه یه نویسنده اگزیستانسیالیست (که اصلا نمیدونم چی هس) 😕
ولی یچیزایی بگی نگی نمیدونم حالا درسته یا غلط اما متوجه شدم.
کتاب فوق العاده سنگینی بود.
اسم کتاب تهوع انتخاب شده. کاملا با داستان همخونی داره... اگه بخونینش میفهمین چرا.
چون انقد فلسفی و پر معنا ومفهوم نوشته شده، انقد سنگین نوشته شده که براحتی نمیتونی بفهمی. پس فقط انگار داری چشماتو دنبال کلمه ها میکنی تا تموم کنی نه اینکه درک کنی.
حالا برداشت من: بنظرم این کتاب یه چالش بین انسان و احساساتشو عواطفشو و مشکلات و.... ایناس.
اگه به چشم یه کتاب درجه الف(کتاب کودکان فکنم) نگاه کنیم بهش اصلا و ابدا متوجه منظور وبیانش نمیشیم و نمیتونیم درست حق مطلب رو که نویسنده دراختیارما گذاشته بفهمیم.
یجورایی باید مغزوبه چالش بکشیم. از دنیای غیر واقعی دورباشیم تا شایــــد ذره ای درک کنیم. اون هم شاید(اینا نظرمنه ها.. شاید من آیکیوم ضعیفه.🥲 گیراییم ضعیفه. شاید کسی دیگه بخونه راحت تر باهاش برخورد کنه)

 

[- نغمه -]

بسم‌رب‌النور.
فلسفه در هرصورتی سنگینه. مخصوصا وقتی که متن توسط یه فیلسوف و دانشمند نوشته بشه.
انتظار می‌ره اونی که توی این حیطه می‌نویسه قلم روانی داشته باشه و کاری کنه فلسفه رو بیشتر بفهمیم.
من نه در حد این نویسنده هستم که نظر بدم و نه اون‌قدر علم دارم که فلسفه رو بفهمم.
باید چندبار کتاب رو بخونی تا بفهمی منظورش چیه و با یک‌بار خوندن به نتیجه‌ای نمی‌رسی.

 

[MHP]

به نام خدا

خب خب. من اول بگم این حدود300صفحه رو من 2بار خوندم تواین 2ساعت، متاسفانه یا خشبختانه انگار مغز من با مغز نویسنده کلی فاصله هست🖐🥲خب این کاملا عادیه چون من نه فیلسوفم مثل ژان(نویسنده)، نه یه نویسنده اگزیستانسیالیست (که اصلا نمیدونم چی هس) 😕

معمولا وقتی یه کتاب سنگین میخونیم
اولین بار نمیفهمیم چی به چیه
یا حتی به قول خودت مغز تو و نویسنده فرسنگ ها بینشون فاصله‌ست.
ولی وقتی بیشتر بخونی بیشتر میفهمی از طرفی دیدگاهت و عقیده‌ت گسترش پیدا میکنه پس میتونی به راحتی نویسنده های کتاب ها رو درک کنی
(این موضوع بیشتر برای کتاب های فلسفی هست)


اگزیستانسیالیسم یا همون هستی گرایی یه نوع سبک نوشته فلسفی هست که مقصودش اینه زندگی بی معناست و این ماییم که به زندگی معنا می‌بخشیم.
اگزیستانسیالیسم با پوچ گرایی فرق میکنن
سبک پوچ گرایی میگه که زندگی هیچ معنایی نداره
ولی این سبک میگه زندگی بی معناست ولی ما میتونیم هدف و معنا زندگیمون رو بسازیم.

اگزیستانسیالیست‌ کسی هست که بر اگزیستانسیالیسم معتقده و سبک اثارش اینه.

 

[شهرزاد قصه گو]

کتاب تهوع اتفاقای در عین حال عادی و کلیشه ای که شاید در روز باهاش برخورد داشته باشیمو نشون میده اما پشت تموم این اتفاقا کلی منظور هس. کلی توضیح و منظور و برداشت های مختلف.

* برداشت دوم من😂سکانس دوم:
فرض کن مثلا خودتو توی یه جای ثابتی قراردادی دادی. و منتظر یه اتفاق یا یه چراغ روشن یایه دستی که به کمکتون بیاد. اما هرچی صبرمیکنی کمتر به نتیجه میرسی و ناامیدی.(یه حسه مثل پوچ و تهی)
توی اخرین لحظه که از همچی ناامیدی یه احساس یه نیرو میادو شمارو یهو میندازه وسط روشنایی و راه درست و مسیر اگاهی کامل.
انگاری نویسنده کتاب شمارو توی جایگاه کسی قرارداده که توی اقیانوس عمیق و تاریک ترسناک ول کرده و شما درحال غرق شدنید و لحظه اخر دستتونو میگیره میکشه بیرون و اون حس خفگی دیگه خبری ازش نیست.