ایده نمادگرایی در داستان چیست؟ ۷ کارکرد اصلی با مثال

[-pariya-]

البته، برخی از نمادهای کلی‌تر - مانند رنگ قرمز به جای تصویر خاص خون - ممکن است در آثار مختلف، معانی متناقضی را تداعی کنند. و همان‌طور که در مثال نور و تاریکی اشاره شد، همیشه احتمال تفسیر متفاوت وجود دارد. اما در بیشتر موارد، آنچه شما به طور شهودی درک می‌کنید، همان معنایی است که نویسنده قصد القای آن را داشته است.

 

[-pariya-]

در نهایت، تفسیر و حتی خلق نمادها چندان پیچیده نیست. به حس درونی خود اعتماد کنید و در صورت تردید، همیشه می‌توانید برای تأیید به آثار کلاسیک مراجعه کنید.

 

[-pariya-]

مثال: طبیعت وحشی در بلندی‌های بادگیر (و سایر آثار)
صاحبخانه‌ام مرا صدا زد تا قبل از رسیدن به پایین باغ بایستم و پیشنهاد کرد که در سراسر مرداب همراهیم کند. خوشبختانه او این کار را کرد، زیرا تمام پشت تپه به یک اقیانوس سفید موج‌دار تبدیل شده بود.

 

[-pariya-]

این موج‌ها و فرو رفتگی‌ها نشان‌دهنده تغییرات ارتفاع زمین نبودند، بلکه بسیاری از گودال‌ها تا سطح یکسانی پر شده بودند و کل دامنه تپه‌ها، یعنی زباله‌های معادن، نقشه ذهنی من از پیاده‌روی دیروز را به هم ریخته بود.

 

[-pariya-]

با صحبت از آثار کلاسیک، بیایید به آخرین مثالمان نگاه کنیم: طبیعت وحشی در بلندی‌های بادگیر. این نماد آنقدر مشهور است که حتی در یکی از قسمت‌های سریال فرندز نیز به آن اشاره شده است. فیبی می‌گوید داستان در «این مرداب‌های بسیار ترسناک» اتفاق می‌افتد که نماد «وحشیگری شخصیت هیث کلیف» است

 

[-pariya-]

اما بلندی‌های بادگیر تنها داستانی نیست که طبیعت وحشی را با آشفتگی و وحشیگری انسانی مرتبط می‌کند. در رمان داغ ننگ، که چند سال بعد منتشر شد، ارتباط مشابهی بین دختر هستر، پرل، و جنگل اطراف وجود دارد. پرل که مجبور است در نزدیکی جنگل زندگی کند، رفته‌رفته رفتار سرکشی از خود نشان می‌دهد. یک مثال شناخته‌شده‌تر ممکن است سالار مگس‌ها باشد: هر چه پسران بیشتر در جزیره می‌مانند، رفتاری حیوانی‌تر پیدا می‌کنند

 

[-pariya-]

.

 

[-pariya-]

یکی از برتری‌های اصلی نمادگرایی این است که خالقان می‌توانند با تکیه بر آثار قبلی، نمادها را گسترش دهند و قدرت آن‌ها را افزایش دهند. به همین دلیل است که بزرگ‌ترین نمادها با گذشت زمان غنی‌تر و پرمعناتر می‌شوند.