جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.
  • بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود. https://t.me/iromanbook

آموزشی نوشتن از احساسات | چگونه به کمک نوشتن احساساتمان را به درستی ابراز کنیم؟

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته جمع‌آوری نکات توسط شیر کاکائو با نام نوشتن از احساسات | چگونه به کمک نوشتن احساساتمان را به درستی ابراز کنیم؟ ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 303 بازدید, 2 پاسخ و 2 بار واکنش داشته است
نام دسته جمع‌آوری نکات
نام موضوع نوشتن از احساسات | چگونه به کمک نوشتن احساساتمان را به درستی ابراز کنیم؟
نویسنده موضوع شیر کاکائو
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط شیر کاکائو
موضوع نویسنده

شیر کاکائو

سطح
0
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
Jul
2,620
5,046
مدال‌ها
2
کلید فهمیدن چیزهایی که برایمان مهم است این شعر زیبا منسوب به عباس معروفی فقید است:
آدم‌‎ها
همه ماهند
نیمه‌ی تاریک‌شان را
به دیگران نشان نمی‌دهند
آدم‌ها ماهند
نوشتار درمانی هم چیزی است شبیه به ماه. یک رویش تاریک است و دیگری روشن. تاریک‌خانه‌ی نوشتن فقط برای نویسنده است و روی روشنش ویترین نویسندگی‌اش. برای خیلی از نویسنده‌های بزرگ و آثار درخشان این تاریک و روشن به طرز شگفت‌آوری با هم ترکیب می‌شوند و اصلن همین است که اثر هنری را شکل می‌دهد. اثر هنری یعنی نویسنده‌ای که جوهرِ جانش را به شکلی دلچسب به نمایش گذاشته است.

یک راز در مورد خودافشاگری

خودافشاگری نویسنده چیزی نیست که از پیش بداند و بعد بنویسدش. نوشتن مسیر کشف خویشتن است؛ یعنی نویسنده اساسن می‌نویسد که بداند کیست. جاناتان فرنزن در مقدمه‌ای که برای کتاب بهترین‌ جستارهای آمریکایی ۲۰۱۶ نوشته، تاکید می‌کند «نوشتن و خواندن جستار تنها راه ممکن نیست برای این‌که مکثی کنی و از خودت بپرسی واقعن کیستی و حیاتت ممکن است چه معنایی داشته باشد، ولی یکی از راه‌های خوب است.» بنابراین، مسیر نوشتن مسیر خودشناسی است.

نوشتن چطور به خودشناسی کمک می‌کند؟

از آنجایی که در این یادداشت می‌خواهیم جدی‌تر و شفاف‌تر از خودِ نوشتن برای درمان و خودشناسی استفاده کنیم، باید تاریک‌خانه و ویترین نویسندگی را از هم کجا کنیم؛ از روی صحنه‌ی روشن برویم به پشت‌صحنه‌ی تاریک و شلوغِ تئاتر نوشتن.

«پوسته را بشکنید!»

این عنوان یکی از درس‌های نویسندگی خلاق خانم مارگرت گراتی است در کتاب عادت روزانه نوشتن. گراتی که دکترای روانشناسی و مطالعات سینمایی دارد و نویسندگی خلاق درس می‌دهد (چه ترکیب غبطه‌برانگیزی)، توصیه می‌کند که یکی از راه‌های ساخت شخصیت‌هایی با عمق هیجانی و البته شناخت هیجان‌ها و احساس‌های خویشتن، ثبت روزانه‌ی آن‌هاست. ثبت احساس‌ها باعث می‌شود از پوسته‌ی محافظتان عبور کنید و بدانید واقعن چه احساسی دارید.

اما چرا هیجان و احساس این‌قدر مهم است؟
گراتی می‌نویسد: «هیجان کلید کنار آمدن با چیزهاست.» یعنی در موقعیت‌های مختلف اگر از احساس و هیجان‌تان آگاه باشید، به احتمال قوی تصمیم‌های بهتر و موثرتری می‌گیرید و کمتر به خودتان و دیگران هزینه تحمل می‌کنید.

یک احساس، یک آگاهی، یک اقدام
یک بار پس از جلسه‌ای طولانی رو به روان‌درمانگرم گفتم: «پس باید بدونم چه احساسی رو تجربه و احیانن کاری براش انجام بدم.» در پاسخم گفت: «احیانن نه، قطعن باید کاری بکنی.»
برای تمام هیجان‌ها و احساس‌ها باید اقدامی صورت بگیرد. حتی این اقدام می‌تواند اقدام نکردن باشد، ولی باید از روی بصیرت و تصمیم آگاهانه باشد. مثلن در جایی که تصمیم می‌گیرید و لازم می‌دانید خشم‌تان را کنترل کنید، اما اول باید بدانید چه احساسی دارید و چرا این واکنش خاص را انتخاب می‌کنید.

ارتباط نوشتن و کشف احساس‌ها چیست؟
وقتی به مدت طولانی این کار انجام شود، الگویی از رفتارهای ناخودآگاه و احساس‌هایتان را درمی‌یابید و دقیقن این همان کاری است که روان‌درمان‌گر می‌کند (البته که نوشتار درمانی جایگزین روان‌درمانی نیست).
 
موضوع نویسنده

شیر کاکائو

سطح
0
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
Jul
2,620
5,046
مدال‌ها
2

چطور انجامش بدهیم؟

باید پاره‌روایت‌ها و خرده‌اتفاقات‌ زندگی‌تان را به همراه احساسی که داشته‌اید بنویسید. برای این نوع نوشتن باید از محیط پیرامون کمک بگیرد.
اگر فقط بنویسید: «عصبانی شدم»، این مستندنگاری درستی نیست و کمکی نمی‌کند. باید دقیق توصیف کنید چه رخ داد که آن احساس در شما شکل گرفت.
چند مثال:
  • بنگاهی برایم چشم نازک ‌کرد و دروغ شاخدارش را با لحنی کشدار گفت، انگار که من پخمه‌ام. این حرکتش بدجوری کفری‌ام کرد.
  • سرمای هوا و تاریکی غروب غمگین‌ترم کرد.
  • بارش باران شادم کرد.
  • وقتی با دوستانم در مورد فیلم حرف زدیم، خیلی خوشحال شدم. حرف‌شان پشت سر دیگران کسلم کرد.
  • تماشای فیلم پیرپسر (oldboy) آشفته و بدخلقم کرد.
  • مادرم تلفن کرد و جویای نتیجه‌ی آزمونم شد. احساس دلگرمی و خوشحالی‌ این کارش زهرِ اضطرابم را گرفت.
این چیزها خودشان یک داستان استانداردند. اصلا مگر داستان از کجا آمده؟ مشاهده و توصیف دقیق و شفاف ظاهر زندگی است که راه می‌دهد به لایه‌های پنهان زندگی.
این قطعه‌ی درخشان از گراتی را بخوانیم تا دقیق‌تر متوجه شویم داستان چطور به درمان کمک می‌کند:
به طور مثال کودکی را در نظر بگیرید که در خانه‌ای پردردسر رشد کرده و یاد گرفته است که از خودش با ایجاد پوسته‌ی بیرونی سختی محافظت کند، اما بعدها ممکن است دریابد که برایش دشوار است با کسی ارتباط صمیمانه شکل بدهد. او که انتظار طرد شدن از سوی دیگران را دارد، ترس‌هایش را موجه می‌داند؛ بدون آنکه هرگز پی ببرد مشکل نگرش خود اوست. در نتیجه، هنگامی که روان‌درمانگران می‌پرسند: «در این لحظه چه احساسی دارید؟» هدفشان نه تنها کشف اکنون که دست‌یابی به گذشته‌هاست.
این امر چه ربطی به نوشتن دارد؟ نظریه‌ی من این است که بسیاری از نویسندگان -آن‌ها که کارشان منتظر شده یا نشده- در داستان غرق می‌شوند؛ زیرا داستان، مانند روان‌درمانگر، فرصتی به وجود می‌آورد تا با تنش‌های زندگی‌شان مواجه شوند.
به قول اسکار وایلد: «تنها آدم‌های سطحی از روزی ظاهر قضاوت نمی‌کنند.» این جمله نه تنها یک معیار نقد و تحلیل ادبی است، بلکه ابزاری است برای کشف خویشتن که از طریق نوشتن ظاهر زندگی و تامل در باطن آن کار می‌کند. دانستن دقیق داستان زندگی‌مان است که راه می‌دهد به درک مشکلاتمان و درک مشکل یعنی نیمی از راه‌حل.

برای درک بهتر داستان و ظاهر زندگی‌ این سوال‌ها بسیار کارآمدند:
  • الان مشغول انجام چه کاری هستی؟
  • چرا چنین می‌کنی؟
  • هدفت چیست؟
  • به چی می‌رسی؟
  • از این کار چه احساسی داری؟
  • از اتفاقی که برایت افتاد چه احساسی به تو دست؟
  • چه واکنشی نشان دادی؟
  • از واکنشت چه احساسی گرفتی؟
تصور کنید اگر تنها یک روز کامل لحظه به لحظه بنویسید، چه چیزهای تازه و عجیبی از خودتان کشف خواهید کرد. شاید با فعالیتی مواجه شوید از که انجامش احساس غم و ناراحتی می‌کنید، ولی نمی‌توانید جلوی خودتان را بگیرید. اولین قدم برای کنار آمدن با آن احساس، آگاهی از انجام آن کار و چرایی انجامش است.
نوشتن روزانه‌ی داستان زندگی‌مان در کنار اینکه از هر کاری چه احساس و هیجانی به ما دست می‌دهد می‌شود همان چیزی که فرنزن می‌گوید؛ حسابی مکث می‌کنید و از خودتان می‌پرسید: دارم با زندگی‌ام واقعن چه‌کار می‌کنم؟
این جمله‌ی درخشان گراتی را چسبانده‌ام به دیوار روبه‌رویم: «نوشتن راهی است برای رسیدن به چیزهایی که برایمان مهم هستند.» با نوشتن است که می‌فهمیم می‌خواهیم با زندگی‌مان چه کنیم.
 
موضوع نویسنده

شیر کاکائو

سطح
0
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
Jul
2,620
5,046
مدال‌ها
2

جدول کلمات برای بیان بهتر احساس‌ها و هیجان‌ها:

چرا این جدول مهم است؟

مارک براکت در کتاب «متخصص احساسات شو! آزادسازی قدرت احساسات برای کمک به رشد افراد و جامعه»، جمله‌ی تکان‌دهنده‌ای دارد: «تنها اگر بتوانید حس‌تان را نام ببرید، می‌توانید رامش کنید.»

برای این کار نیاز به کلمه داریم و مرور این جدول بهترین و دقیق‌ترین راهنما برای کشف و بروز خودمان خواهد بود.




خوشحالعصبانیغمگینترسیدهشوکهمنزجر
مسرورآزردهتنهاترس‌خوردهکنجکاوخجالت‌زده
سرزندهمتهمدمغمضطربشگفت‌زدهعریان
قدردانی‌شده (قدردیده‌ام)کفریسرخوردهدلواپسمسروراحساس گناه
سرحالتلخمحزوناز ترس زبان بنده آمدهمسحورقدرندیده
به وجدآمده‌در حالت تدافعیغمبادگرفتهمحتاطپرسشگرناکافی
هیجان‌زدهفرسودهتحت فشاروحشت‌زدهسردرگمنالایق
قدردانخشمگینافسردهگمگشتهمشتاقخوددار
شادبی‌صبر و ناشکیبویرانتسخیرشدهسرکیفمانع‌دیده
امیدوارشعله‌ورناامیددرماندهسرحالبی‌عرضه
شنگول و بانشاطاهانت‌دیدهغمزدهمرددحقیر و خوار و زبون
دوست‌داشته‌شده‌خوار و تحقیرشدهتاریکمنفعلناچیز
سرکیفدلزدهمنزویاز ترس سنگ شدهمریض
خوشبینبدخلقمایوسمتزلزلشرمنده
راضیعذاب‌دیدهپکرعصبیخردشده
خشنوددر شورش و در غلیانشکسته‌قلبگیج و سردرگمطردشده
مهربانی‌دیدهانتقام‌جوماتم‌زده، مالیخولیاییدرخودفرورفتهاحساس حماقت
روحیه‌ی بالاتمسخرشدهبیچاره و درماندهگریانزشت
گرم و صمیمیکینه‌توزنادیده‌انگاشته‌شدهناراحت (اینکه هرگز راحتی و آسودگی را تجربه نمی‌کنید)پذیرفته‌نشده
بخشندهمغرضبدبینبی‌مصرف
گشودهتمایل به دشمنیحسرت‌بار
پذیراسوءاستفاده‌شدهرنجیده
کم‌حوصله و بی‌حوصلهتهدیدشده
حقی از من ضایع شده
پرخاشگر
 
بالا پایین