آموزشی نوشتن یک رویداد برانگیزنده (Inciting Incident) در داستان

[شیر کاکائو]

رویداد برانگیزنده چیست؟​

در ساده ترین تعریف آن، رویداد برانگیزنده، رویدادی است که در ارتباط با شخصیت اصلی داستان شما، نزدیک به ابتدای داستان رخ می دهد و این رویداد داستان را به سمت دیگری سوق می دهد.

کلمه "برانگیزنده" به خوبی نشان دهنده مفهوم آن است زیرا رویدادی که رخ می دهد شخصیت اصلی شما را به سمت یک اقدام جدید بر می انگیزاند. اما توجه داشته باشید، این باعث واکنش شخصیت اصلی داستان می شود. این رویداد لزوماً باعث نمی شود که آنها در این مرحله اقدامی کنند، این ممکن است بعداً رخ دهد.

رویداد برانگیزنده نام های بسیاری دارد. جوزف کمبل در کتاب "سفر قهرمان" آن را "ندای ماجراجویی" می نامد. بلیک اسنایدر در کتاب "گربه را نجات بده" از آن به عنوان "کاتالیزور" یاد می کند.

هر نامی که برای این رویداد انتخاب کنید، از نظر نحوه بیان داستان خود، همان تأثیر را می گذارد. این رویداد قهرمان را تحریک می کند، یا او را بر می انگیزاند، این رویداد یک "قبل" و "بعد" را داستان ایجاد می کند. رویداد برانگیزنده دروازه ورود به عمل است.

و مانند همه دروازه ها، از چیزی به چیز دیگری منتهی می شود.

رویداد برانگیزنده از "قبل" به "بعد" منتهی می شود.

از جهانی که بوده است به جهانی که خواهد آمد منتهی می شود.

قبل از رویداد برانگیزنده، جهان همانطوری است که همیشه بوده است. قهرمان داستان به کار عادی خود مشغول بوده است. شخصیت داستان در حال انجام کاری بوده است که معمولاً در محل کار، استراحت و ... انجام می دهد. این همان چیزی است که کریس وگلر در کتاب "سفر نویسنده"، «دنیای معمولی» می نامد. این همان چیزی است که دارا مارکس در کتاب "داستان درونی" از آن به عنوان "جهان شناخته شده" یاد می کند. این همان چیزی است که بلیک اسنایدر آن را تنظیمات می نامد. اسنایدر می گوید که، "در تنظیمات شما به ما گفته اید که جهان چگونه است و با کاتالیزور آن دیوار را خراب می کنید."

جهان شناخته شده ناگهان تنها جهانی نیست که وجود دارد. درخشش و جذابیت دنیای جدید در افق قهرمان را تحریک می کند. شاید هنوز قهرمان را مجبور به عمل نکرده است اما مطمئناً آنها را با این احساس که دنیای روزمره آنها شکننده و موقتی است تحریک می کند.

 

[شیر کاکائو]

چگونه می توان رویداد برانگیزنده را نوشت:​

1. مطمئن شوید که رویداد برانگیزنده برای ژانر داستانی شما مناسب است.
2. یک رویداد برانگیزنده معمولاً (البته نه همیشه) بر قهرمان داستان انجام می شود به جای اینکه توسط او انجام شود.
3. این رویداد باید وضع موجود را برهم بزند.
4. باید سؤالاتی را برای خواننده ایجاد کند.
5. و یک احساس فوریت ایجاد کند.

رویداد برانگیزنده در کجای رمان باید قرار گیرد؟​

در حالی که گرایش ها و عرف هایی در این زمینه وجود دارد، هیچ پاسخ دقیقی برای این سوال وجود ندارد. همیشه ایده خوبی است که داستان خود را از قبل برنامه ریزی کنید. به یاد داشته باشید بیشتر داستان ها یک رویداد برانگیزنده دارند که خیلی زود در داستان اتفاق می افتد، و با گذشت 10 تا 15٪ از زمان داستان و مطمئناً در یک چهارم اول داستان این رویداد رخ می دهد. اما این همیشه لازم نیست، زیرا داستان شما - ژانر و لحن آن - ماهیت رویداد برانگیزنده شما را تعیین می کند.

 

[شیر کاکائو]

پنج نکته برای نوشتن یک رویداد برانگیزنده​

رویداد برانگیزنده با ژانر و درونمایه داستان شما مطابقت دارد​

در "گتسبی بزرگ" نوشته اف اسکات فیتزجرالد، رویداد برانگیزنده تا یک چهارم کتاب اتفاق نمی افتد. این زمانی است که راوی رمان برای اولین بار شخصیت گتسبی را ملاقات می کند و رابطه ای که روند داستان را تعیین می کند آغاز می شود. با اینکه این یک انتظار طولانی غیرمعمول برای یک رویداد برانگیزنده است، اما با توجه به موضوع کتاب کاملاً مناسب است.

"گتسبی بزرگ" اثری داستانی است که یک نفر داستان شخص تأثیرگذار دیگری را تعریف می کند. این کتاب در مورد ویژگی مبهوت کننده ثروت است، در مورد این است که ثروت، ثروتمندان را از دیگر افراد جدا می کند و در مورد ماهیت مرموز شخصیت گتسبی است.

مبهوت کنندگی، معما و رمز راز داستان، جدایی. چه موضوعات بهتری می توانند به تعویق افتادن رویداد برانگیزنده را که موجب عمل می شود توجیه کنند؟ به تعویق افتادن باعث افزایش جذابیت، انتظار، اشتیاق می شود که موضوعات کتاب هستند.

در اینجا موضوع و ژانر کتاب، زمان و ماهیت واقعه برانگیزنده را تعیین کرده است.

برعکس، در فیلمنامه فیلم جونو (Juno) به کارگردانی دیابلو کودی، رویداد برانگیزنده قبلاً با شروع فیلم اتفاق افتاده است. شخصیت جونو، یک دانش آموز 16 ساله پس از یک بار رابطه با بهترین دوست خود، بلیکر، در حال حاضر باردار است.

چگونه رویداد برانگیزنده می تواند قبل از شروع داستان رخ دهد؟ به یاد داشته باشید که رویداد برانگیزنده، جدایی از جهان شناخته شده است. اکنون در بسیاری از داستان ها، رویداد برانگیزنده قهرمان را ملزم می کند تا دنیای فیزیکی خود را ترک کند و بنابراین داستان گذشته شخصیت یا همان جهان شناخته شده باید ترسیم شود تا نشان دهد که از چه چیزی جدا شده است. اما در فیلم جونو، شخصیت جونو در طول فیلم در خانه می ماند. این فیلم در داستان گذشته اتفاق می افتد. هیچ جدایی فیزیکی وجود ندارد. این یک جدایی وابسته به هستی است.

مشکل فیلم برای شخصیت اصلی جونو این است که چگونه می توان موارد ناشناخته بارداری را در دنیای شناخته شده ادغام کرد. ما در طول فیلم دوستان، مدرسه، والدین و خانه او را می بینیم. تضاد بین دنیای جدید بارداری که با دنیای شناخته شده مدرسه ادغام می شود، موضوع داستان است.

اگر در حال نوشتن یک داستان ماجراجویی هستید، ممکن است رویداد برانگیزنده ماهیتی فیزیکی داشته باشد و یک کشش یا دافعه به دنیای فیزیکی جدید باشد.

اگر در حال نوشتن یک داستان جنایی هستید، رویداد برانگیزنده اغلب یک وقوع یک جرم یا یک شخصیت شرور است که مورد توجه کارآگاه قرار می گیرد.

 

[شیر کاکائو]

رویداد برانگیزنده معمولاً اما نه همیشه بر روی شخصیت اصلی انجام می شود به جای اینکه توسط او انجام شود.​

نامه ای از راه می رسد. غریبه ای سر می رسد. قتلی انجام شده است. دوستی خ*یانت می کند. شریک زندگی شخصیت داستان او را ترک می کند. بانک سَلب مالکیت می کند. موقعیت شغلی از دست می رود. بیگانگان فضایی فرود می آیند. چیزی به سرقت می رود.

اما این همیشه صدق نمیکند. فیلم "او (Her)" را به عنوان مثال در نظر بگیرید. شخصیت اصلی آن فیلم خود رویداد برانگیزنده را با خرید نرم افزاری که قرار است عاشق آن شود، ایجاد می کند.

رویداد برانگیزنده هر زمان که اتفاق بیفتد، به نظر می رسد طراحی شده است تا وضعیت موجود را برهم بزند.​

همانطور که رابرت مک کی در کتاب خود با عنوان "داستان" می گوید، "این رویداد برانگیزنده توازن نیروها را در زندگی شخصیت اصلی شما به طور اساسی بر هم می زند."

اما این همه ماجرا نیست. همانطور که دارا مارکس می گوید، یک رویداد برانگیزنده عالی، " کشمکش درونی شخصیت که در جهان شناخته شده تثبیت شده است را مورد بهره برداری قرار می دهد." هری پاتر قبلاً به عنوان یک قربانی و شخصی شناخته شده است که قبل از رسیدن نامه هاگوارتز خواستار ترک دنیای شناخته شده خود می باشد.

شخصیت اصلی داستان از قبل مستعد رخداد رویداد برانگیزنده قبل از وقوع آن است و حادثه روند جدا شدن از وضعیت موجود را تسریع می کند.

 

[شیر کاکائو]

برای خواننده سؤال ایجاد کنید​

رویداد برانگیزنده مسئله اصلی داستان را معرفی می کند. مثلاً جونو چگونه از پس بارداری برمی آید؟ راوی اکنون با آشنایی خود با گتسبی مرموز چه چیزهایی خواهد آموخت؟

شخصیت اصلی برای خواننده تجسمی از او در داستان است و احضار برای ورود به جهان ناشناخته، رمز و راز و اضطرار را ایجاد می کند.

احساس فوریت بوجود آورید​

حاملگی جونو به این معنی است که عمل با ضرورت همراه شده است. رویداد برانگیزنده تحریک کننده اضطرار است. جهان شناخته شده در حال از هم پاشیدن است و جهان ناشناخته در حال پدیدار شدن است.

و با این حال رویداد برانگیزنده فقط دعوت به ماجراجویی است و خود ماجرا نیست. این سیگنالی است که نشان می دهد عزیمت باید انجام شود اما خود عزیمت نیست. شخصیت اصلی داستان به حادثه واکنش نشان می دهد، آنها هنوز به آن عمل نمی کند.

در توصیف جوزف کمبل از ساختارهای اساسی روایت، آنچه به دنبال دعوت به ماجراجویی (رویداد برانگیزنده) انجام می شود امتناع از دعوت است. در ابتدا، دنیای جدیدی که شخصیت قهرمان را دعوت کرده است بیش از حد طاقت فرسا، بسیار دشوار احساس می شود و جذابیت راحتی وضعیت موجود، هر چند ناخوشایند باشد، در آغاز از این دعوت قوی تر است.

همانطور که دارا مارکس در "داستان درونی" توضیح می دهد، انسانها فقط زمانی برای ایجاد تغییرات اساسی عمل می کنند که خطر ثابت ماندن بیشتر از خطر تغییر باشد. وقتی رویداد برانگیزنده از راه می رسد، خطر ثابت ماندن هنوز در بسیاری از مثالها برای توجیه اقدام قطعی کافی نیست. رویداد برانگیزنده ابتدای قوس داستان است.

رویداد برانگیزنده مسئله ای را که باید حل شود معرفی می کند، اما اقدام شخصیت اصلی برای حل مشکل نیست. سیندرلا که دعوت به مهمانی را دریافت می کند همان حضور او نیست.

 

[شیر کاکائو]

7 مثال در زمینه رویداد برانگیزنده​

1. در فیلم "مریخی" به کارگردانی ریدلی اسکات، هنگام طوفان شدیدی در سیاره مریخ، مارک واتنی، فضانورد گیاه شناس از تیم خود جدا می شود. اعضای تیم او با این باور که او مرده است، تصمیم سختی را برای ترک سیاره بدون او می گیرند و واتنی را در سیاره سرخ ترک می کنند.

2. در فیلم "گلن گری گلن راس" (Glengarry Glen Ross) (1992) نوشته دیوید ممت، بر اساس نمایشنامه ای با همین نام از نویسنده برنده جایزه پولیتزر، رویداد برانگیزنده هنگامی اتفاق می افتد که بلیکِ فروشنده از دفتر مرکزی برای انگیزه دادن به تیم فروشی ناکارآمد اعزام می شود. بلیک با توهین و رفتار بد، تیم را به چالش می کشد تا یا بفروشند یا اخراج شوند.

3. در "اُدیسه" (قرن هشتم پیش از میلاد) اثر هومر، پس از مقدمه چینی اولیه، قهرمان ادیسیوس که به مدت هفت سال در جهان شناخته شده اوگیگیا مارون ترک شده بود، توسط الهه هرمس ملاقات می شود که از او می خواهد کشتی بسازد.

4. در فیلم "کازابلانکا" (1942) ساخته مایکل کرتیز، اوگارته یک کلاهبردار کوچک، نامه های حمل و نقل را به ریک نشان می دهد که به دو نفر اجازه می دهد شهر اشغالی را ترک کنند. اوگارته دستگیر می شود و نامه ها نزد ریک باقی می ماند.

5. در رمان "غرور و تعصب" از جین آستن (1813)، ارزیابی منفی آقای دارسی از الیزابت و امتناع او از رقصیدن با او منجر به احساسات سرکوب شده ای می شود که در نهایت منجر به عشق این دو به یکدیگر می شود.

فقط برای نشان دادن این که چقدر "دعوت به ماجراجویی" قابل انعطاف است، اغلب گفته می شود که در ژانر کمدی رمانتیک این دیدار عاشقان است که دعوت به ماجراجویی یا رویداد برانگیزنده است، اما واقعاً لازم نیست که چنین باشد. به عنوان چند مثال می توان به موارد زیر اشاره کرد:

6. در کمدی رمانتیک 1984، "بازی با سنگ عشق"، نوشته دایان توماس، رسیدن نقشه ای که به مکان احتمالی خواهر ربوده شده ایلین اشاره می کند باعث می شود رمان نویس عاشقانه تنها، جوآن را به سمت عمل سوق دهد.

7. در حالی که در شاهکار کمدی رمانتیک بی خواب در سیاتل (Sleepless in Seattle) (1993) به کارگردانی و نویسندگی نورا افرون، عاشقان تا سکانس پایانی فیلم با هم ملاقات نمی کنند و شنیدن صحبت های سام شخصیت تام هنکس در رادیو در مورد همسر درگذشته اش توسط شخصیت مگ رایان با نام آنی است که بعداً این دو را در مسیر هم قرار می دهد.