برای ابتدا بیوگرافی و قسمت کوتاهی از زندگینامه
زهرا هستم ولی خانواده و دوستهای نزدیکم من رو زری صدا میزنن. بیست ساله از شیراز
۱. ایده نوشتن رمان/ کتاب هایت از کجا میآید؟
از مغز و فکر خودم سرچشمه میگیره و از کسی برای نوشتن رمان ایده نمیگیرم تماماً از خودم هستش، ولی خب نظرهای اطرافیانم رو میپرسم و استارت نوشتن رو میزنم.
۲. اسم کتابهایت را چگونه انتخاب میکنی؟
عنوانشون رو بیشتر برحسب ایده و کشمکش و تعلیق پیدا میکنم که با ایده و اتفاقهایی که درون رمانم رخ میده تطابق داشته باشه یعنی اینکه وقتی خواننده کل رمان رو خوند متوجه این موضوع بشه که کل رمان با عنوان مرتبط بود. یعنی عنوان به درستی انتخاب شده.
۳. اصلاً از کجا پی بردی به اینکه میتونی بنویسی؟
من از زمانی که کلاس سوم- چهارم ابتدایی بودم انشاهام خیلی پر از توصیفات و آرایههای ادبی بود جوری که توی مسابقهی انشانویسی شرکت میکردم و توی کل مدرسه نفر اول یا نهایتاً دوم میشدم. این کار و شوق و ذوقش باعث شد توی نوشتن پرقدرت ادامه بدم و واقعاً استعداد بالایی داشتم از طرف مدرسه جایزه بهم تعلق گرفت و من خیلی تشویق شدم جوری ذوق و شوق داشتم که گویا روی ابرها پرواز میکردم به سن ۱۲ سالگی که رسیدم اولین رمانم رو نوشتم. دبیرهام خیلی تشویقم میکردن و گفتن که حتماً اولین کتابت رو پر قدرت بنویس رفتهرفته پیشرفت کردم تا به این نقطه رسیدم. من با اعتماد به نفس بالایی اعتراف میکنم که میتونم در نویسندگی تبدیل به فرد موفق و در آینده فیلنامهنویس بشم.
۴. آسانترین قسمت نوشتن؟
همهی قسمتهای نوشتن سخته. ولی آسونترش عنوانش هست و مونولوگها.
۵. دوستداشتنیترین قسمت نوشتن؟ توصیف احساسات
۶. سختترین لحظه نوشتن؟
صحنههایی که مهمترین اتفاق و اصلیترین موضوع رخ میده و بخوام اون صحنه رو توصیف کنم و دیالوگ و مونولوگش رو بنویسم. اصلیترین کارکتر که میخواد تمامی حسش و احساسش رو به خواننده منتقل بده. جوری که خواننده به خوبی حس کنه که اون الان به جای کارکتر رمان قرار داره.
۷. از نظر تو چالش برانگیزترین لحظه نوشتن کتاب/داستان کجاست؟
اون قسمت که منه نوعی که نویسنده هستم خودم رو جای کارکتر بذارم و احساسشون رو جوری توصیف کنم که اون لحظه خواننده فکر کنه که جای کارکتر هست و حس کارکتر رو به خوبی درک کنه و به سمت خوندن رمانم ترغیب بشه.
۸. آیا بخشی از کتابهایت است که برایت جذابتر باشد؟
بله.
۹. مدت زمان نوشتن یک کتاب به چه چیزی بستگی داره؟
بستگی به نوع رمان، ژانر رمان، در چه سبک و حیتهای نوشته شده، مدت زمان و تایم، ایده و پیرنگ داستان و...
۱۰.عادتهای خاصی برای نوشتنت داری؟ بله.
۱۱. از نظر تو خواندن دیگر داستان چه تاثیری بر نوشتن دارد؟
قدرت قلم رو چندین پله بالاتر میبره. نویسنده رو در هر موضوعی آگاهتر میکنه. سطح هوشیاری و ذهن رو خلاقتر و بازتر و بیشتر میکنه. باعث رشد و پیشرفت قلم میشه. تجربه نوشتن رو بالا میبره. یک داستان حرفهای بار میاره.
۱۲. کدوم داستانت برای خودت جالبتر و چالش برانگیزتر به نظر میاد؟
حکم گناه- جنون آنی
۱۳. ممکنه روزی فیلمنامه بنویسی؟
قطعاً، پس از به اتمام رسیدن تمامی رمانهام تصمیم دارم فیلمنامه بنویسم. چون هدف اصلی من و شغلم در آینده فیلنامه نویسی هست. سخت هست این راهی که دارم میرم فوقالعاده سخت هست، ولی غیرممکن نیست. با تلاشهای خودم و با کمک خدا قطعاً فیلنامه نویس میشم.
۱۴. از نوشتن کتابی تا به حال پشیمون شدی که وسط راه ولش کنی؟
بله. به علت نداشتن تایم کافی معذور بودم تا اون داستان رو وسط راه رها کنم و تایم ادامه دادنش رو به سال دیگه یا سالتر دیگه موکول کنم. اما هرگز ازش گذر نمیکنم اگر هم کردم مجدداً برمیگردم و از همونجایی که ننوشتم شروع به نوشتن میکنم. حتی اینطور میتونم روی ایده و همه چیزهاش کار کنم و بهتر از قبل بنویسمش.
۱۵. چی باعث میشه یه نویسنده به اثر خودش علاقه نداشته باشه؟
استعداد نداشتن در نویسندگی، علاقه نداشتن، خودش و نوشتههاش و قلم خوبش رو قبول نداشتن، انتقاد پذیر نبودن، آگاهی کم و سطح قلم پایین، عجول بودن و به سرعت و بیفکر نوشتن، اعتماد به نفس پایین. خیلی چیزهای دیگه که من فقط مواردهای اصلی رو نام بردم.
۱۶. چه توصیهای میکنید به افرادی که اعتماد به نفس کافی برای نوشتن ندارند؟
نوشتن به این نیست که قلم رو بگیری دستت و فقط چشم بسته بنویسی. نوشتن عشق میخواد علاقه میخواد و استعداد نوشتن اعتماد به نفس میخواد باید نوشتن رو مثل مثل یه روح توی جسمت بدونی باید قلم و کاغذ رو دوست داشته باشی. هر شخصی از اول نویسندهی معروف و سرشناخته و حرفهای نبوده. از طریق راههایی مثل کلاس نویسندگی، انجمنهای نویسندگی، خیلی راههای دیگه کمکم پله به پله جلو رفتن تا هر روز شاهد پیشرفتهاشون شدن. پس با اعتماد به نفس بنویسید قطعاً علاقه و استعداد که باشه یعنی تو نویسندهای. پس بنویس، بنویس بنویس...
رفتهرفته پیشرفتهات رو میبینی، ولی باید بازخورد منفی رو بپذیری و بهتر رمان بنویسی و تلاشت رو بیشتر کنی و با بازخورد مثبت تلاشت رو دو الی سه برابر کنی و انرژی مثبت بگیری.
۱۷. الگویی برای نوشتن داشتی؟
خیر.
۱۹. چه حسی داری وقتی مینویسی؟
یه حس خیلی عالی، تنها حس خوبی که دارم و هیچوقت ازم دور نشده زمانیه که مینویسم. اوایل حسم نسبت به نوشتن پر از استرس و ترس بود. ولی الان حسم پر از ذوق و شوقه حس خوبیه که ده بار دیگه هم بدنیا بیام باز این راه رو میرم که این حس عالی و بینظیر نصیب حالم بشه. تنها چیزی که حالم رو خوب میکنه نوشتنه..
۲۰. به افراد تازه وارد چه توصیهای در رابطه با نوشتن میکنی؟
اگر هدفتون مثل من نویسندگی و شاعری و در نهایت فیلنامهنویسی هست. تا میتونید بنویسید. قلمت رو بردار و با اعتماد به نفس بگو مینویسم من میتونم و موفق میشم با بازخورد منفی جا نزنین و تا حدی که علاقه و استعداد و تایمش رو دارید بنویسید. نوشتن روح خسته رو زنده میکنه. امید کهنه رو نو میکنه و دل مرده رو زنده میکنه. پس اگر میخوای حال خوبی داشته باشی، از همین الان قلمت رو بردار و نوشتههای زیبات رو بنویس. موفق و سربلند و پیروز باشید.🌹