- Feb
- 6
- 26
- مدالها
- 1
به نام خداوند باران و نقل و تگرگ
عنوان رمان: نیلگون
به قلم: N.j.a.m
ژانرهای رمان: عاشقانه، معمایی، تراژدی
ناظر: @هستی:)
خلاصه:
شفق، آهسته و آرام، نشانیِ میانبُر قلبش را به فردی داد و او را رهسپار درهای احساسش کرد. از وابستگی تنها حسرت را متحمل شد و قلبش از دستورات عقلش سرپیچی کرد. حال، او مانده بود و دردهایی مزمن که از عشق خواندنشان میترسید. انتخاب یکی از دوراهیهای مقابلش، برابر شد با ساخت جولانگاهی که سرانجام در تخت چوبی رنگ آن، آرام گرفت.
مقدمه:
زیر و روی خاکهای رمیم از سالهایی آمیخته با غفلت. دیدگانی تیره و تار در تابوت حسرتهایی مبتلا به قضاوت خاص و عام. جدالی سهمگین برای دستیابی به خواستههایی ناشی از نخوت. تعشقی گره خورده به بازی ممتدی که انتهایش اختیاریست اجباری. شکستها یکی پس از دیگری، اشکها قطره به قطره و باران، برافروخته. شاپرکی که از تب عشق شمع، بالهایش به آتش کشیده شد؛ ولی همچنان بر سرش میرقصید تا رضایت معشوق را کسب نماید. وابستهای نابینا که در کلبهای چوبی اسیر است و در اقیانوس رویاهایش، سوار بر قایقی کاغذیست و به جزیرهی آزادی مهاجرت میکند.
عنوان رمان: نیلگون
به قلم: N.j.a.m
ژانرهای رمان: عاشقانه، معمایی، تراژدی
ناظر: @هستی:)
خلاصه:
شفق، آهسته و آرام، نشانیِ میانبُر قلبش را به فردی داد و او را رهسپار درهای احساسش کرد. از وابستگی تنها حسرت را متحمل شد و قلبش از دستورات عقلش سرپیچی کرد. حال، او مانده بود و دردهایی مزمن که از عشق خواندنشان میترسید. انتخاب یکی از دوراهیهای مقابلش، برابر شد با ساخت جولانگاهی که سرانجام در تخت چوبی رنگ آن، آرام گرفت.
مقدمه:
زیر و روی خاکهای رمیم از سالهایی آمیخته با غفلت. دیدگانی تیره و تار در تابوت حسرتهایی مبتلا به قضاوت خاص و عام. جدالی سهمگین برای دستیابی به خواستههایی ناشی از نخوت. تعشقی گره خورده به بازی ممتدی که انتهایش اختیاریست اجباری. شکستها یکی پس از دیگری، اشکها قطره به قطره و باران، برافروخته. شاپرکی که از تب عشق شمع، بالهایش به آتش کشیده شد؛ ولی همچنان بر سرش میرقصید تا رضایت معشوق را کسب نماید. وابستهای نابینا که در کلبهای چوبی اسیر است و در اقیانوس رویاهایش، سوار بر قایقی کاغذیست و به جزیرهی آزادی مهاجرت میکند.
آخرین ویرایش توسط مدیر: