جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.
  • بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود. https://t.me/iromanbook

در حال تایپ [هفاف] اثر «ساناز کاربر انجمن رمان بوک»

  • نویسنده موضوع زمرد
  • تاریخ شروع

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته تایپ رمان توسط زمرد با نام [هفاف] اثر «ساناز کاربر انجمن رمان بوک» ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 281 بازدید, 4 پاسخ و 9 بار واکنش داشته است
نام دسته تایپ رمان
نام موضوع [هفاف] اثر «ساناز کاربر انجمن رمان بوک»
نویسنده موضوع زمرد
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط MHP
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.
ز
موضوع نویسنده

زمرد

مهمان
رمان: هفاف
نویسنده: ساناز
ژانر: ترسناک
ناظر: @هستی:)
خلاصه: خدایا پناه آورده‌ام به تو؛ قبول کرده‌ام در برابر عظمتت سجده کنم، من را نجات بده! خواهش می‌کنم!
شیطان رانده شده در نفسم... نگاهم... زبانم... در خود وجدانم... خواهش می‌کنم نجاتم بده... .
برحسب واقعیت نوشته شده است!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

DELVAN.

سطح
5
 
ارشد بازنشسته
ارشد بازنشسته
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده انجمن
Dec
4,118
24,758
مدال‌ها
6

پست تایید.png




نویسنده‌ی عزیز، ضمن خوش‌آمدگویی و سپاس از انتخاب انجمن رمان بوک برای منتشر کردن رمان خود؛ خواهشمندیم قبل از تایپ رمان خود، قوانین زیر را با دقت مطالعه کنید.
قوانین تایپ رمان

و برای پرسش سوالات و رفع اشکالات خود در را*بطه با رمان، به لینک زیر مراجعه کنید.
پرسش و پاسخ تایپ رمان

دوستان عزیز برای سفارش جلد رمان خود بعد ۱۵ پست در تاپیک زیر درخواست دهید.
درخواست جلد

می‌توانید برای پیشرفت قلم خود بدون محدودیت پارت درخواست منتقد همراه دهید.
درخواست منتقد همراه

پس از 30 پارت در تاپیک زیر درخواست نقد شورا دهید.

درخواست نقد شورا

و اگر درخواست تگ داشتید، می‌توانید به تاپیک زیر مراجعه کنید و بعد از خواندن شرایط و با داشتن شرایط، درخواست تگ دهید.
درخواست تگ

و پس پایان یافتن رمان، در تاپیک زیر با توجه به قوانین اعلام نمایید.
اعلام پایان رمان

با تشکر از همراهی شما
| کادر مدیریت انجمن رمان بوک|
 
ز
موضوع نویسنده

زمرد

مهمان
مقدمه:
آرام و آرام گمراه می‌شوم از وعده‌های دروغینش!
چشمانم را می‌بندد؛ نقاب جدیدی بر صورتم می‌چسباند.
خوی شیطانی‌اش با ظاهری زشت در من رخنه می‌کند.
آهسته در گوش‌هایم زمزمه می‌کند بیا... نزدیک‌تر بیا... .
راه گریزی برایم باقی نگذاشته است.
من می‌روم دوان دوان... ولی کجا؟ نمی‌دانم.


نویسنده: ساناز


 
ز
موضوع نویسنده

زمرد

مهمان
دست لرزونم رو بالا میارم و موه‌های ریخته شده روی پیشونیم رو بالا می‌فرستم، کمی به راست، کمی به چپ سرم رو می‌چرخونم، بیشتر از اونی که فکر می‌کردم سرده و من این سرما رو با پوست استخوانم حس می‌کنم.
خیلی وقت بود با بچه‌ها بیرون نیومده بودیم حالا به لطف مهسا تو این سرما زدیم به دل کوه، دهن کجی کردم، بلحق که دیوونه بودیم!
ولی می‌ارزید، نه؟
خنده‌ای کردم، دیوونه بودن‌ هم عالمی داشت!
خم شدم و آخرین چوب رو برداشتم، کمی مرطوب بود ولی روی آتیش خشک میشد؛ خندم گرفته بود مثلا اومده بودیم خاله بازی؟
برگشتم سمت بچه‌ها فاطمه داشت ماهی‌ها رو می‌شست، مهسا و سونیا داشتن می‌خندیدند! چشم غره‌ای بهشون رفتم، همیشه‌ی خدا در حال غیبت کردن بودن.
چوب‌ها رو کنار آتیش گذاشتم و به سمت فاطمه رفتم، نزدیکش که شدم گفتم:
-خسته نباشی دلاور! کمک ممک نمی‌خوای؟
ازش خوشم میومد دختر فهمیده و وقاری بود! چشم غره‌ای بهم رفت:
-کوفت! بیا این ماهی‌ها رو بگیر دستم یخ زد!
خنده‌ای کردم ماهی‌ رو ازش گرفتم
 

MHP

سطح
10
 
[ EVP ]
پرسنل مدیریت
معاونت اجرایی
نویسنده افتخاری انجمن
مدرس تیم روزنامه
Aug
6,341
45,496
مدال‌ها
23
«نویسنده تایپ این اثر را موکول کرده»
تاپیک تا اطلاع ثانوی بسته خواهد بود.
[..کادر مدیریت بخش کتاب..]
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.
بالا پایین