جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.
  • بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود. https://t.me/iromanbook

اشعار درحال تایپ {هیوه} اثر ▪︎عسل کاربر انجمن رمان بوک▪︎

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته اشعار و دکلمه کاربران توسط ASAL. با نام {هیوه} اثر ▪︎عسل کاربر انجمن رمان بوک▪︎ ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 224 بازدید, 18 پاسخ و 3 بار واکنش داشته است
نام دسته اشعار و دکلمه کاربران
نام موضوع {هیوه} اثر ▪︎عسل کاربر انجمن رمان بوک▪︎
نویسنده موضوع ASAL.
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط ASAL.
موضوع نویسنده

ASAL.

سطح
1
 
[سرپرست ادبیات]
پرسنل مدیریت
سرپرست ادبیات
شاعر آزمایشی
کپیست انجمن
Feb
3,090
12,364
مدال‌ها
4
«میان خطبه‌ی باران، تویی که خواندی‌ام»

نه ماه بود، نه آتش، نه باد، نه دریا
تویی که واژه شدی پیش از آن‌که خواندی‌ام

تویی که قبل ز تو، شعر خاک می‌خورد
و بعد از آن‌که شدی، کوه هم ستاندی‌ام

کجاست وسعت ادراک؟ خانه‌اش در توست
که در تو، فلسفه در جوی هم جهاندی‌ام

به خطبه‌ی ملکوتی شبانه‌ات سوگند
که با نگاهی ویران، دوباره ماندی‌ام

نه سرپناه که باشی، نه سیل که ببری
تویی که فلسفه را هم‌زمان، فکندی‌ام

و شاعران، همه از نام تو تغزّل ساختند
ولی تو از همه پیش‌تر، تکان‌دادی‌ام...
 
موضوع نویسنده

ASAL.

سطح
1
 
[سرپرست ادبیات]
پرسنل مدیریت
سرپرست ادبیات
شاعر آزمایشی
کپیست انجمن
Feb
3,090
12,364
مدال‌ها
4
«تویی که از رگِ هستی، عبور کرده دلم»

جهان به نام تو برخاست، چون سحر از خاک
و استخوانِ ازل شد ز آهِ تو نمناک

تو را نه خط بپذیرد، نه واژه درک کند
که با سکوت شدی مثل سطرهای افلاک

من از تو خواندم و سوختم، ورق‌ورقِ من
کتابِ گریه شد از واژه‌های بی‌پرتاب

نه شب، تو را به تهِ سایه‌ها رساند، و نه
طلوع، قد کشد از قامتت، اگرچه پاک

تویی که از رگ هستی، عبور کرده دلم
نه در نگاه، که در خون تو را نوشته‌ام، تاک...
 
موضوع نویسنده

ASAL.

سطح
1
 
[سرپرست ادبیات]
پرسنل مدیریت
سرپرست ادبیات
شاعر آزمایشی
کپیست انجمن
Feb
3,090
12,364
مدال‌ها
4
«روایتِ سنگ بر شانه‌ی باد»

مرا به سایه نبر، من درختِ معکوس‌م
که ریشه از لب شب می‌دمد، نه از خورشید

تویی که واژه‌ی ممتنعی برای جنون
و عشق در تو، حدیثی‌ست بی‌سَماع و ندید

درونِ پاشنه‌ی کوه، صدای پایت بود
و رود، تا تو گذشتی، به شکلِ عطسه پرید

تو را نه دست نوشت، نه دل، نه آینه‌ها
تو مثل مرگ، رسیدی بدونِ شرط و شهید

کدام آینه جرأت کند که تو را بیند؟
که نور هم، به تماشای تو دو چهره کشید...
 
موضوع نویسنده

ASAL.

سطح
1
 
[سرپرست ادبیات]
پرسنل مدیریت
سرپرست ادبیات
شاعر آزمایشی
کپیست انجمن
Feb
3,090
12,364
مدال‌ها
4
«تبخیرِ نام تو در بلورِ استخوانم»

تو را نگفت زبان، چون دهانِ آتش بود
و هرکه گفت، در او خاک شعله برداشت

تو آمدی و الفبای من فرو پاشید
حروف، پیکر بی‌تابِ وهم و نقاشید

دهانم از تو پُر است، از توی بی‌صوتِ کبود
که در سکوت تو حتی جهان نمی‌کاشید

نه باد بودی و نه آب، بلکه سطر نهمی
که در کتیبه‌ی خاک، آیه‌ای نمی‌پاشید

تبخیرِ نام تو در بلورِ استخوانم ریخت
و مرگ، پیش تو چون قطره‌ای پشیمان شد...
 
موضوع نویسنده

ASAL.

سطح
1
 
[سرپرست ادبیات]
پرسنل مدیریت
سرپرست ادبیات
شاعر آزمایشی
کپیست انجمن
Feb
3,090
12,364
مدال‌ها
4
«در انعکاسِ مچاله‌ی پرگار»

مرا به سمتِ تو آورد، راهِ بی‌خط‌کش
که هیچ نقشه ندانست هندسه‌ات را

تو را به شیوه‌ی آهو نوشت باید، نه
که باد نیز نفهمید ردپایت را

تو در مدارِ مخالف ز خود گریختی و
زمان، شکست به چرخش نگاهت را

نگاه، موم شد از شعله‌ی نگاهت نه!
تو آتشی، که نمی‌سوزد آشیانت را

در انعکاسِ مچاله‌ی پرگار ایستاده‌م
که هیچ نقطه ندانست مرکزت را...
 
موضوع نویسنده

ASAL.

سطح
1
 
[سرپرست ادبیات]
پرسنل مدیریت
سرپرست ادبیات
شاعر آزمایشی
کپیست انجمن
Feb
3,090
12,364
مدال‌ها
4
«در فصلِ هیچ، میانِ رؤیای بی‌سَر»

نه پلک، نه پر، نه واژه، نه مرز و مقصد بود
تو آمدی، و زمان را ز خواب بیزارم کرد

به خواب رفته نبودم، ولی تو تعبیرت
عبورِ خواب ندیده ز شب‌نگارم کرد

تو در جنون خودآیی، شبیه آبی تلخ
که چشمِ بسته نچشمی، ولی تبخوارم کرد

جهان، مسافر سردی‌ست ایستگاهت من
که هیچ نقشه نخواند و هیچ تکرارم کرد

در فصلِ هیچ، میانِ رؤیای بی‌سَر، باز
تو بودی و منِ از هیچ، شکلِ بسیارم کرد...
 
موضوع نویسنده

ASAL.

سطح
1
 
[سرپرست ادبیات]
پرسنل مدیریت
سرپرست ادبیات
شاعر آزمایشی
کپیست انجمن
Feb
3,090
12,364
مدال‌ها
4
«آتشی که سوخت، بی‌آنکه شعله‌ای باشد»

تو در دلم نگرفتی، ولی جهانم شدی
نه چون نسیم که آتش، ولی بی‌احتراق

نه با زبانی از آنِ بشر بیان شدی
که حرف‌های تو خاموش‌اند و بی‌سُباق

تو را نگاه نکردم، تو را شنیده‌م انگار
در استخوانِ درختی، که سوخت بی‌اشتیاق

کسی نگفت تو را، و کسی ننوشتت را
ولی تویی، و همین خلسه شد صدای وفاق

تو در زمان نمی‌گنجی، ای عبورِ کبود
که لحظه‌ای، تو درونِ نبود، بودی و باق...
 
موضوع نویسنده

ASAL.

سطح
1
 
[سرپرست ادبیات]
پرسنل مدیریت
سرپرست ادبیات
شاعر آزمایشی
کپیست انجمن
Feb
3,090
12,364
مدال‌ها
4
«نیایشِ خطاکار در محرابِ تو»

نه توبه خواستم از تو، نه بخششی طلبید
که هر چه خواستم، از جنسِ تیرگیِ پاک بود

تو قبله‌ای، که در آغوشت آیه می‌سوزد
و عطرِ سجده‌گهت، بوی وهمِ تاباک بود

تو را نمی‌توان آموخت، چون کتابی راز
که واژه‌های تو در حافظه، غریبه و چالاک بود

تو آن گناهِ مقدّس شدی، که در شبِ قدس
خود آسمان به لبم، طعمِ جامِ حتّاک بود

نه دور گشتم از این عشق، نه نزدیک‌تر شدم
من ایستاده‌ترین، در عبورِ بی‌ادراک بود...
 
موضوع نویسنده

ASAL.

سطح
1
 
[سرپرست ادبیات]
پرسنل مدیریت
سرپرست ادبیات
شاعر آزمایشی
کپیست انجمن
Feb
3,090
12,364
مدال‌ها
4
«ناپیداییِ تو»

نه دست بر حریرِ تو، نه گام بر مدارِ خاک
که عطرِ سایه‌ات آغشته بود به رازِ بیداری

تو را نه موسمِ باران، نه فصلِ سبز سرود
که زاده شدی از خمیازه‌ی خاموشِ هستی و انکاری

تو را نه بانگِ نیایش، نه گریه‌ی نیلوفران
که از شکافِ سکوت آمدی، شبیه تباری

به جستجویت نه شمشیر برداشتم، نه دعا
که تو، خویشتنِ بی‌نامِ من شدی در خماری

نه بر دهان، نه در دست، نه در گذارِ حضور
تو در نایِ خاموشم شکفتی، ای مهابتِ بیداری...
 
بالا پایین