جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.
  • بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود. https://t.me/iromanbook

مجموعه اشعار ویسلاوا شیمبورسکا

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته اشعار شاعران توسط ~Fateme.h~ با نام ویسلاوا شیمبورسکا ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 83 بازدید, 3 پاسخ و 1 بار واکنش داشته است
نام دسته اشعار شاعران
نام موضوع ویسلاوا شیمبورسکا
نویسنده موضوع ~Fateme.h~
تاریخ شروع
پاسخ‌ها 0
بازدیدها 0
اولین پسند نوشته 0
آخرین ارسال توسط ~Fateme.h~
موضوع نویسنده

~Fateme.h~

سطح
5
 
مدیر آزمایشی تالار رمان
پرسنل مدیریت
مدیر آزمایشی
شاعر انجمن
عضو تیم تعیین سطح ادبیات
Apr
9,427
10,296
مدال‌ها
6
ویسلاوا شیمبورسکا
 
موضوع نویسنده

~Fateme.h~

سطح
5
 
مدیر آزمایشی تالار رمان
پرسنل مدیریت
مدیر آزمایشی
شاعر انجمن
عضو تیم تعیین سطح ادبیات
Apr
9,427
10,296
مدال‌ها
6
ما، بچه‌های این دوره‌وزمانه‌ایم،
این زمانه‌ی سیاسی.

تمامِ طولِ روز، تمامِ طولِ شب،
همه‌ی موضوع‌ها و حرف‌ها – چه مالِ تو باشند، چه ما، چه آن‌ها –
همه، موضوع‌های سیاسی‌اند.

چه دوست داشته باشی، چه نداشته باشی،
ژن‌هایت، سابقه‌ی سیاسی دارند،
پوست‌ات رنگِ سیاسی دارد
و چشم‌هایت، نگاهِ سیاسی دارند.

هر چیزی که بگویی، منعکس می‌شود
و حتا اگر چیزی نگویی،
سکوت‌ات برای خودش حرف می‌زند؛
پس در هر دو صورت، داری سیاسی حرف می‌زنی.

حتا وقتی در جنگل قدم می‌زنی،
داری روی زمینِ سیاسی
قدم‌های سیاسی بر‌می‌داری.

شعرهای غیر‌سیاسی هم، سیاسی‌اند،
و ماهی که بالای سرِِ ما می‌درخشد هم
دیگر کاملن شکلِِ ماه نیست.
 
موضوع نویسنده

~Fateme.h~

سطح
5
 
مدیر آزمایشی تالار رمان
پرسنل مدیریت
مدیر آزمایشی
شاعر انجمن
عضو تیم تعیین سطح ادبیات
Apr
9,427
10,296
مدال‌ها
6
قرار بود این قرنِ بیستمِ ما بهتر از قبل باشد
دیگر فرصت نمی‌کند این را ثابت کند
سال‌هایِ اندکی از آن مانده
سلانه سلانه پیش می‌رود
نفسش به شمار افتاده.

از بلاهایی که قرار نبود،
دیگر بیش از حد سرش آمده
و آنچه که قرار بود اتفاق بیفتد
اتفاق نیفتاده است.

قرار بود رو به بهار باشد
و از جمله رو به خوشبختی
قرار بود ترس، کوه‌ها و دره‌ها را خالی کند
قرار بود حقیقت زودتر از دروغ
به مقصد برسد.
 
موضوع نویسنده

~Fateme.h~

سطح
5
 
مدیر آزمایشی تالار رمان
پرسنل مدیریت
مدیر آزمایشی
شاعر انجمن
عضو تیم تعیین سطح ادبیات
Apr
9,427
10,296
مدال‌ها
6
همه می‌گویند ،
عشق اول بهترین است !
افسانه‌ای و خیال انگیز،
برای من ، اما ، این گونه نبود !
بین ما حس مبهمی بود و شاید هم نبود !
جرقه‌ای که روشن و خاموش شد.
حتی ، دست‌هایم نلرزید !
وقتی ریسمان یادداشت‌های کوچک ،
یا روبان یک دسته از نامه را گشودم!
تنها ملاقات ما
بعد از این همه سال
گفتگویی سرد
درکنار یک میز و دو صندلی بود !
 
بالا پایین