- Dec
- 14
- 61
- مدالها
- 2
نام رمان: وینچستر
نویسنده: آیدا رشید
ژانر: عاشقانه، جنایی، تراژدی
عضو گپ 5
مقدمه: دستم را رها مکن جان دلم!
حالم را دگرگون مکن یار دلم!
مگر نبودت چگونه میتواند مرا سیراب کند؟
عشق تو چگونه میتواند پایان این بازی باشد؟
وینچستر را در دست بگیر جانانم!
وینچستر را در دستانت بگیر و مرا نابود کن دلربایم!
خلاصه: بوی او؛ بوی او بود که مرا از راه به در میکرد اما در همین میان، گویی که بوی او با بوی خون آمیخته شد، زندگیام را همچُنان لاله سرخ، به خون کشید و همه کسم را از من گرفت. بیتابش بودم اما این بیتابی دیری نپایید که مرا به جنون رساند و وارد یک بازی کرد؛ بازیای نه چندان نفرت انگیز و نه چندان زیبا!
آن بازی، شروع همه چیز بود؛ اما آن نفرت پایان این بازی نبود.
نویسنده: آیدا رشید
ژانر: عاشقانه، جنایی، تراژدی
عضو گپ 5
مقدمه: دستم را رها مکن جان دلم!
حالم را دگرگون مکن یار دلم!
مگر نبودت چگونه میتواند مرا سیراب کند؟
عشق تو چگونه میتواند پایان این بازی باشد؟
وینچستر را در دست بگیر جانانم!
وینچستر را در دستانت بگیر و مرا نابود کن دلربایم!
خلاصه: بوی او؛ بوی او بود که مرا از راه به در میکرد اما در همین میان، گویی که بوی او با بوی خون آمیخته شد، زندگیام را همچُنان لاله سرخ، به خون کشید و همه کسم را از من گرفت. بیتابش بودم اما این بیتابی دیری نپایید که مرا به جنون رساند و وارد یک بازی کرد؛ بازیای نه چندان نفرت انگیز و نه چندان زیبا!
آن بازی، شروع همه چیز بود؛ اما آن نفرت پایان این بازی نبود.
آخرین ویرایش: