جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.
  • بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود. https://t.me/iromanbook

در حال تایپ [ویچل ایست: انزواگر] اثر «جواد رحیمی کاربر انجمن رمان بوک»

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته تایپ رمان توسط Summoned darkness با نام [ویچل ایست: انزواگر] اثر «جواد رحیمی کاربر انجمن رمان بوک» ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 234 بازدید, 4 پاسخ و 1 بار واکنش داشته است
نام دسته تایپ رمان
نام موضوع [ویچل ایست: انزواگر] اثر «جواد رحیمی کاربر انجمن رمان بوک»
نویسنده موضوع Summoned darkness
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط DELVIN

نمره شما به این رمان؟


  • مجموع رای دهندگان
    2
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.
موضوع نویسنده

Summoned darkness

سطح
0
 
کاربر رمان‌بوک
کاربر رمان‌بوک
Sep
80
817
مدال‌ها
2
نام رمان: PPG Wychel East:Isolater [ویچل ایست:انزواگر]

نام نویسنده: جواد رحیمی

عضو گپ نظارت: S.O.W(3)

ژانر: فانتزی ،قدرتی ، روانشناختی ، ماوراءطبیعه

خلاصه:در زمانی که ایران قدرتمد ترین کشور جهان و مرکز علم و فرهنگ جهان هست،ضعیف ها حذف و قوی ها قد علم میکنن و حکومت مرکزی برای تعیین حکمران های خودش از مکان های به اسم ویچل ایست که به ظاهر مکانی برای آموزش هست استفاده میکند...


اینم جلد اول اثر از سری PPG؛
 
آخرین ویرایش:

-pariya-

سطح
6
 
[ مدیر ارشدبخش علوم و فناوری ]
پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
مدیر تالار رمان
مترجم ارشد انجمن
آموزگار انجمن
عضو تیم تعیین سطح ادبیات
Jul
25,401
51,447
مدال‌ها
12
negar_۲۰۲۲۰۸۲۷_۲۲۰۴۳۴_ogx.png


باسمه تعالی"


نویسنده‌ی عزیز، ضمن خوش‌آمدگویی و سپاس از انتخاب انجمن رمان بوک برای منتشر کردن رمان خود؛ خواهشمندیم قبل از تایپ رمان خود، قوانین زیر را با دقت مطالعه کنید.

قوانین تایپ رمان

و برای پرسش سوالات و رفع اشکالات خود در رابطه با رمان، به لینک زیر مراجعه کنید.
پرسش و پاسخ تایپ رمان

قبل از ارسال پارت تاپیک آموزشی درست نویسی را با دقت مطالعه کنید.
درست نویسی- مطالعه این آموزشات اجباری است.
مدیران در صورتی که متوجه اشکالات شما در درست نویسی شوند برای شما ناظر تعیین می‌کنند.

شما می‌توانید با ارسال دو پارت ابتدایی اثر تاپیک نقد کاربران را ایجاد کنید.
پس از ارسال پست اول، از کاربران بخواهید تا نظرات خود را در قالب نقد درباره هر جز از رمان بازگو کنند.
«درخواست نقد توسط کاربران»

دوستان عزیز برای سفارش جلد رمان خود بعد ۱۵ پست در تاپیک زیر درخواست دهید.

درخواست جلد

چنان‌چه قصد دارید اثرتان را با تیزر تبلیغ کنید، درخواست تهیه کلیپ توسط تیم تدوین دهید.
«درخواست تیزر»

پس از 30 پارت در تاپیک زیر درخواست نقد شورا دهید.

درخواست نقد شورا

می‌توانید پس از ویرایش اثر خود با توجه به نقد، به تاپیک زیر مراجعه کنید و بعد از خواندن شرایط و با داشتن شرایط، درخواست تگ دهید.
درخواست تگ

و پس پایان یافتن رمان، در تاپیک زیر با توجه به قوانین اعلام نمایید. حتماً تمامی پارت‌ها باید تایید ناظر را دارا باشند.
اعلام پایان رمان



با تشکر از همراهی شما
|کادر مدیریت بخش کتاب|
 
موضوع نویسنده

Summoned darkness

سطح
0
 
کاربر رمان‌بوک
کاربر رمان‌بوک
Sep
80
817
مدال‌ها
2
مقدمه

چه میشد اگر....
این جمله ایه که همه افراد ضعیف همیشه به زبان میارن،کسانی که بعد از شکست های متوالی و پی در پی باز هم درس عبرت نمیگیرن و در زندگی زمانِ حالشون دوباره همون روندهای شکست های قبلی رو در پیش می گیرن....

#ما فرو رفتگانیم در افکار لجنیمان
 
آخرین ویرایش:
موضوع نویسنده

Summoned darkness

سطح
0
 
کاربر رمان‌بوک
کاربر رمان‌بوک
Sep
80
817
مدال‌ها
2
سال 1456 منطقه 17 از مناطق 413 گانه ایران

ویچل ایست منطقه 17-زاینس5

صدای زجه های سرشار از ناامیدی فضای ویچل ایست رو فراگرفته،همه

راهروها خلوت شده،خون همه فضای زاینس پنجم رو فرا گرفته و درحالی که ظلمت و تاریکی بر امید غالب شده فردی که از ترس درحال لرزیدن هست دست هاش رو مشت میکنه و چشم هاش رو میبنده و فریاد می زنه.

-پادشاه ما اجازه نمیده بعد از کاری که با ما کردید زنده بمونید،اون انتقام مارو می گیره.

-زمانی که در تاریکی خشم سرورم فرو میرید،از این کارتون پشیمون می شید.

-زنده باد پادشاه تاریکی آریس...

ناگهان سرش از بدنش جدا میشه و روی زمین میوفته و در حینی که خونش فضای اطرافش رو فراگرفته فردی پشت سرش ظاهر می شه

سپس روش رو به سمت جنازه فرد کشته شده میکنه و به اون نگاه می کنه.

-جنگیدن با شما باعث شادی بود از شما ممنونم که اجازه دادید که در زیبایی و مهربانی من غرق بشد،من لوفی ملکه مهربانی از خدا می خوام که شما رو به واسطه ضعفتون تا ابد در جهنم قرار بده .

-خدمتگذاران آریس پادشاه تاریکی قبل از این که مورد خشم پادشاه ما قرار بگیرید،بهتره به سرورم خدمت کنید.

فرمانده گروهان تاریکی شروع به خندیدن می کنه:

-شما اینقدر از فرمانده ما می ترسیدید که وقتی اون اینجا نبود به ما حمله کردید.

-حالا از ما می خواید که تسلیم شما شیم.

فرمانده شروع به خندیدن می کنه.

-هه هه هه ها ها

-بهتره ما رو دست کم نگیری.

در اتاق پرستاری ویچل ایست،آریس به آرومی به هوش میاد و درحالی که درد شدیدی در شکمش احساس می کنه،دستش رو روی شکمش می زاره و روی تخت می شینه.

-اه لعنتی من اینجا چکار می کنم.

-اها تا جای که یادم میاد یک دفعه دلم درد گرفت و از هوش رفتم ولی دیگه چیزی یادم نمیاد.

-به نظر حالم بهتر شده،ولی پرستار کجاست،هوووم مهم نیست بعدا برای تشکر ازش میام.

آریس به سختی روی دوپاش راه میره درحالی که هنوز درد زیادی رو حس میکنه،از اتاق پرستاری خارج می شه.

-خوبه هنوز زمان استراحت فرا نرسیده،پس میتونم بدونه مشکل به زاینسم

برگردم.

وقتی آریس به اونا میرسه می بینه درب زاینس پنجم بسته نشده و هیچ سروصدای به گوش نمی رسه اون به سرعت درحالی که دستش رو از روی شکمش برداشته،با اشفتگی به سمت درب میره.

اما در کنار درب می ایسته و بدون حرکتی فقط به داخل زاینس

نگاه می کنه درحالی که نفس در سی*ن*ه حبس شده به جنازه اغشته به خون

دوستاش نگاه می کنه.

آریس با سردرگمی:

-نه...چرا...چطور اینطور شد...

ناگهان لوفی که روی یکی از نیمکت ها نشسته،پایین میاد.

لوفی:

-پس تو پادشاهشون هستی،اونا وقتی داشتن میمردن میگفتن تو انتقامشون رو می گیری.

-من هیجان زیادی برای روبرو شدن باتو داشتم پس تمام سه ساعت گذشته رو اینجا منتظرت بودم.

-اما نگران نباش من همه دشمنام رو با مهربانی میکشم.

آریس با خشم زیاد درحالی که دندون هاش رو به هم فشار میده:

- عوضی به خاطر کشتن افرادم...

ناگهان اریس در یک محیط تاریک قرار میگیره و فضا فشار زیادی به اون وارد میشه و باعث میشه محکم به زمین بچسبه.

آریس:

-لعنتی این دیگه چه شرایطیه این احساس ناامیدی چیه.

-پس این قدرت پادشاه پوکرها زانیل انزواگر هست.

-یعنی یه حکمران اینقدر قدرتمنده.

-من حتی نزدیکشم نیستم.

-کاش میتونستم برای اخرین بار خواهرم رو ببینم.

ناگهان این تاریکی از بین میره و به اتاق بر میگرده و پروانه ای قرمز رنگ به سمتش میاد اون اینقدر زیباست که آریس دستش رو به سمتش دراز می کنه،با نشستن اون پروانه روی دست راست آریس،لوفی پشت اون ظاهر می شه.

لوفی:

-در زیبای و مهربانی من عرق شو.

ناگهان بدن آریس به هزاران تکه تقسم می شه.

یک ماه قبل

صدای تلویزیون اتاق رو فراگرفته.

-امروز زمان عرضه،چهره های ویچل ایست هرساله در اول زمستان

دانشجوها باید برای ورود به ویچل ایست مدنظرشون چهره ای تازه خریداری کنن امروز اخرین فرصت برای این کار هست.
 
آخرین ویرایش:

DELVIN

سطح
6
 
ارشد بازنشسته
ارشد بازنشسته
کاربر ویژه انجمن
نویسنده انجمن
Jun
13,759
32,205
مدال‌ها
10
«نویسنده تایپ این اثر را موکول کرده»
تاپیک تا اطلاع ثانوی بسته خواهد بود.
[..کادر مدیریت بخش کتاب..]
 
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.
بالا پایین