- Aug
- 6,332
- 45,445
- مدالها
- 23
ساختار به طور کلی می تواند به این شکل باشد.
حادثه ای تعادل زندگی شخصیت اصلی ما را به هم می زند. شخصیت ما به دنبال چیزی می رود که تعادل را به زندگی او برگرداند. او در این راه با موانع و مشکلات زیادی مواجه می شود و در کشمکش با آنها پیش می رود تا آنها را یکی یکی پشت سر بگذارد. در پایان، او یا موفق می شود ،با به دست آوردن چیزی که در پی اش بوده، تعادل را به زندگی اش بازگرداند و یا اینکه موفق نمی شود.
مثلا:
شخصیت ما یک روز عاشق دختری می شود. خیال و تمنای عشق باعث خارج شدن زندگی شخصیت ما از تعادل می شود. او دیگر آدم سابق نیست. شخصیت ما برای رسیدن به دختر دلخواهش پا پیش می گذارد. اما مشکلاتی این وصال را غیرممکن می کند. مثلا مخالفت خانواده دختر، یا فقر و نداری پسر، یا یک رقیب عشقی سرسخت پولدار، یا سرسختی دختر در دادن پاسخ مثبت و یا همه ی اینها. شخصیت برای حل این مسائل و مشکلات باید کاری بکند. او در پایان یا به عشقش می رسد و زندگی اش آرام و متعادل می شود و یا در رسیدن به عشقش ناکام می ماند وعلی رغم ناکامی یک تجربه ی سخت را پشت سرگذاشته.
حادثه ای تعادل زندگی شخصیت اصلی ما را به هم می زند. شخصیت ما به دنبال چیزی می رود که تعادل را به زندگی او برگرداند. او در این راه با موانع و مشکلات زیادی مواجه می شود و در کشمکش با آنها پیش می رود تا آنها را یکی یکی پشت سر بگذارد. در پایان، او یا موفق می شود ،با به دست آوردن چیزی که در پی اش بوده، تعادل را به زندگی اش بازگرداند و یا اینکه موفق نمی شود.
مثلا:
شخصیت ما یک روز عاشق دختری می شود. خیال و تمنای عشق باعث خارج شدن زندگی شخصیت ما از تعادل می شود. او دیگر آدم سابق نیست. شخصیت ما برای رسیدن به دختر دلخواهش پا پیش می گذارد. اما مشکلاتی این وصال را غیرممکن می کند. مثلا مخالفت خانواده دختر، یا فقر و نداری پسر، یا یک رقیب عشقی سرسخت پولدار، یا سرسختی دختر در دادن پاسخ مثبت و یا همه ی اینها. شخصیت برای حل این مسائل و مشکلات باید کاری بکند. او در پایان یا به عشقش می رسد و زندگی اش آرام و متعادل می شود و یا در رسیدن به عشقش ناکام می ماند وعلی رغم ناکامی یک تجربه ی سخت را پشت سرگذاشته.