دیالوگ نویسی [پدرخوانده‌ی فرانسوی] اثر «رها (R) کاربر انجمن رمان بوک»

[وایولت]

عنوان: پدرخوانده‌‌ی فرانسوی
نویسنده: رها (R)
ژانر: تراژدی، عاشقانه
الهام گرفته از شخصیت های رمان cross
خلاصه:
_چرا عاشقم شدی خاکستری؟
+عطرت به مشامم رسید رز آبیم.
_چرا ترکم کردی پدرخوانده؟
+گفتم که بلوبری؛ عطرت برای قلب خاکستری و بیمار من زیادی بود.
_پس کی می‌مونه تا آبی روی شونه‌هاش گریه کنه؟
+...
+تو هیچ‌وقت سهم این پدرخوانده‌ی فرانسوی نبودی.

 

[وایولت]

_به آبی قول داده بودی دیگه سیگار نکشی پدرخوانده؛ به این زودی زیر قولت زدی؟
+منو ببخش که همیشه بدقول بودم رز آبیم.
_اما این سیگارِ که قلب رنگی‌تو خاکستری می‌کنه؛ پس چرا می‌کشی؟
+اهمیتی نداره تا وقتی تو رو دارم که دوباره برام رنگش کنی.

 

[وایولت]

_چرا بهم می‌گی آبی؟
+آبی رنگ آرامشه بلو‌بریِ من؛ رنگ غم و درد؛ رنگ خاطرات فراموش نشدنی گذشته؛ آبی بودنت دلیل زنده بودنمه.
_حرفات... قلب خاکستریت آرومم میکنه پدرخوانده فرانسوی من؛ حرفای قلب خوشرنگت آرومم می‌کنه حتی اگه در قبالش هیچ‌وقت چیزی برای گفتن نداشته باشم.