با سلام و وقت بخیر خدمت شما دلنویس عزیز!
عنوان:
عنوان دلنوشته «پردهپوشی نگاه» برگزیده شده است، که به دو بخش تقسیم میشود.
پردهپوشی به معنای پنهان کردن است.
نگاه به معنای توجّه است.
از لحاظ معنایی هر دو واژهی عنوان دلنوشته معنا شد و هر کدام معنایی جداگانه را دارا بود، که در کنار یکدیگر معنای جدیدی را بهوجود آوردند.
از لحاظ استاندارد نه واژهی «پردهپوشی» و نه واژهی «نگاه» کلیشهای محسوب نمیشود؛ چرا که واژهی «پردهپوشی» به نوعی پنهان کردن است و واژهی «نگاه» نشان از این دارد که شخص بخواهد فردی را از توجّه و تماشا کردن دیگران منع کند. پس در نتیجه عنوان دلنوشته کلیشهای محسوب نمیشود.
ژانر:
ژانر دلنوشته «اجتماعی و عاشقانه» انتخاب شده است. بنابراین باید پنجاه درصد دلنوشته دارای ژانر «اجتماعی» و پنجاه درصد دیگر دلنوشته دارای ژانر «عاشقانه» باشد؛ که این عمل کاملاً انجام شده است و تقسیم بین ژانرها به درستی صورت گرفته است.
مقدمه:
مقدمهی دلنوشته از لحاظ معنایی و مفهومی بهطور واضح بیان شده است، بهطوری که لزومی ندارد تا خواننده دو بار یا چند بار دیگر مقدمه را بخواند تا کاملاً حس و احوالات آن را درک کند امّا در مقدمه ایرادات نگارشی مشاهده شده است. این اشکالات نگارشی «چشماناش، روحاش، شود» در مقدمه وجود داشته است. در نتیجه مقدمهی مناسبی برای دلنوشته نوشته شده است.
انسجام:
اگر بخواهم انسجام پستهای دلنوشته را بهطور کلی بیان کنم، میتوان گفت تقریباً رعایت شده است امّا با این حال در بعضی از پستها تفاوت بهطور آشکار واضح است.
بهعنوان مثال این پارت...
پشت به من ایستادهای،
چشمانت در دید من نیست ولی موهایت دلبری میکند.
عادلانه است با دل من چنین میکنی؟
دل؟ نه با وجود من.
وجودم تو را فریاد میزند و رگ به رگ جریان عشقت جاریست.
و این پارت...
سردی حسرت در چشماناش آشوب میکنند،
چشمانش را در حدقه میچرخاند و تلخندی میزند... .
حسادتی که دریای چشمانش را یخ میزند،
سیاهی که دنیایش را فرا میگیرد،
راه همواری که در پیچ و خماش همواری را دفن میکند،
ترس و واهمهای که در وجودش جوانه میزند.
همه سرچشمه از یک نگاه سوزناک هستند،
سرچشمهاشان تنها همان حرفهای ملامت است.
لبهایم را به گوشش نزدیک میکنم:
- خوشحال شد.
نیازی نیست واقعیت را بگویم آن سوی پرده نگاهش جهانش را میسازد.
که در آنها رعایت نشدن انسجام میان پستهای دلنوشته مشاهده میشود.
هدف:
هدف فرعی دلنوشته نشان دهندهی عیب و ایرادات افراد دیگر است و عاشق با به زبان آوردن آنها برای معش*وق میخواهد، که حتی وقتی که توجّهاش به معش*وق نیست، معش*وق باز هم حواسش بر روی عاشق متمرکز باشد.
هدف اصلی دلنوشته نشان دهندهی این است که عاشق بخواهد معش*وق را از توجّه به دیگران باز دارد و گویی تنها مرکز توجّه معش*وق خودش باشد و این را در قالب گذاشتن دستهایش بر روی چشمهای معش*وق به نمایشه در آورده است.
لحن یا بافت:
لحن دلنوشته ادبی انتخاب شده است که بر این اساس تمامی واژگان پارتهای دلنوشته باید بهطور ادبی بیان شده باشد، که این عمل کاملاً صورت گرفته است و لحن ادبی دلنوشته رعایت شده است.
رعایت اصول نگارشی:
در دلنوشته اشکالات نگارشی بسیاری مشاهده شد، به عنوان مثال «من دستانم، همهاشان، وآرام، جسماش، بر دارم، خود خواهیست، میخوام، خماش، سرچشمهاشان، لبهایم، "من"، "تو"، کم رنگ، بنام، «تعشق نظرم را ضریر ساخته»، گیتیامان، رگهایتان، میشد، روبهرویم، قدم برداریم میان هیاهوء زمانه و شعلهور کنیم آتش حسادتاشان را.، دریایی که خشکین شده از حرارت وجود، دلبرکم را در آغوش میکشم. - گاه لاقِیدگذر کنیم؟، نجوا گرانه، دوزخاشان، نه با وجود من.، سمتشان، برایشان، چه میکنی با من؟، زندگیم، ناروایشان، من با تو مساویست با ما... .، قلبم با قلبت مساویست با ما، دلبری با چشمت مساویست با تو، موجموهایت، موجموهایت با باد و با کشتی قلبم مساویست با من و تو... .، پاسخها با هم مساویست با عشق.، افسونگری» این اشکالات که در نتیجه باعث تاثیرات منفی در دلنوشته شده است امّا با تمامی این اشکالات نگارشی، واژگان نوین و زیبایی در دلنوشته استفاده شده است.
سخن منتقد:
اوّل از همه خدمت شما دلنویس عزیز خسته نباشید عرض مینمایم و در وهله دوّم برایتان آرزوی آثار بیشتر را خواستار هستم.