Puyannnn
سطح
4
مهمان
- Sep
- 13,532
- 22,013
- مدالها
- 3
مقدمه (زمینه سازی)
میخواهم درباره امروز بنویسم، امروز که به جشن تولد دو تا از پسرعمههایم دعوت شدهام. آنها با هم دوقلو هستند، اما مادربزرگ همیشه میگوید که این دو برادر مانند فیل و فنجان مینمایند. گرچه هردوی آنها همسن و سال همدیگرند، اما یکی از آنها قدبلند و چهارشانه و دیگری قدکوتاه و بسیار لاغر است. همیشه در خانواده درباره تفاوتهای آنها صحبت میشود و خودشان هم از این تفاوت در ظاهرشان تعجب زده هستند. بعضی وقتها تفاوت این دو با همدیگر، باعث خنده میشود، بعضی وقتها هم میزان تفاوت این دوقلوها که باید نقطههای مشترک زیادی با هم داشته باشند، آنقدر زیاد است که همه را تعجب زده میکند!
بندهای بدنه (متن نوشته)
پدرم میگوید آنها تنها پنج دقیقه با هم اختلاف سنی دارند و جالب این جاست که برادر بزرگتر، از نظر ظاهر ریز اندامتر و لاغرتر است و برادر کوچکتر اندام درشتتری دارد. پدرم می گوید که وقتی آنها به دنیا آمدند تفاوتی بینشان نبود و حتی در کودکی هم شبیه هم بودند؛ اما کم کم فاصله قدشان از هم زیاد شد و حالا به جایی رسیده که به آنها فیل و فنجان میگوییم!
آنها حتی از نظر درسی هم مانند فیل و فنجان هستند؛ برادری که لاغر است همیشه نمرههایش بیشتر از آن یکی بوده و درسش از او بهتر است. اما با این که آنها از نظر قد و قواره و توانایی جسمی و نمرات درسی با هم فرق زیادی دارند، باز هم خیلی همدیگر را دوست دارند و به هم احترام میگذارند و بسیار به هم وابسته هستند. حرکات آنها خیلی شبیه به همدیگر است، اما سلیقههایشان با هم تفاوت دارد. برادر بزرگتر دلش میخواهد یک دانشمند معروف باشد، در حالی که برادر کوچکتر دوست دارد یک بسکتبالیست حرفهای شود.
فیل و فنجان بودن این دو برادر هم از نظر قد و اندازه، هم از نظر قدرت بدنی و هم از نظر درس طوری است که ما بعضی اوقات نمیتوانیم آنها را برادرهای دوقلو بدانیم. اما با تمام اینها محبت و مهربانی آنها نسبت به هم واقعا مانند دو برادر است. آنها به هم کمک میکنند و در کنار هم مشکلات و نقصهای یکدیگر را جبران مینمایند. پدربزرگم همیشه میگوید که این دو برادر مکمل هم هستند. تفاوت ظاهریشان نه تنها باعث نشده که صمیمیت و دوستی و عاطفه برادرانه آنها نسبت به هم کم شود، بلکه مقدار عشق و علاقه و اهمیت و ارزشی که برای یکدیگر قائل هستند، واقعا قابل تحسین است. آنها با هم به مدرسه میروند و با کمک هم درس میخوانند. در کنار هم ورزش میکنند، با هم به مسافرت و تفریح میروند و حتی در جمعهای خانوادگی در کنار هم ساز مینوازند و بهترین دوستهای همدیگر به حساب میآیند. در واقع نمیتوان هیچ وقت آنها را جدا از هم تصور کرد.
مادر آنها میگفت پیوند صمیمیت این دو برادر خیلی محکم است. او از مسافرتی تعریف میکرد که به هنگام شنا کردن، برادر بزرگتر در آب دریا افتاده بود و نزدیک بود غرق شود، اما برادر کوچکتر با زحمت فراوان او را از بین موجهای تند بیرون کشیده بود. حتی از روزی تعریف کرد که برادر بزرگتر با وجود این که مریض بود تمام روز به برادر کوچکتر در درسهایش کمک میکرد تا او بتواند نمره خوبی در امتحانش بگیرد. همه میدانند که آنها با هم خیلی مهربان هستند و همدیگر را از همه آدمهای دنیا بیشتر دوست دارند.
بند نتیجه (جمع بندی)
امروز جشن تولد هفده سالگی این دو برادر است؛ آنها هفده سال در کنار هم زندگی کردند. با وجود همه تفاوتها و شباهتهایی که با هم دارند، همدیگر را دوست داشته و به هم کمک کردند. وقتی آنها را میبینم فکر میکنم که تفاوت آدمها با هم مهم نیست، بلکه مهربانی و خوش قلبی آنها نسبت به همدیگر مهم است، حتی اگر فرقهای زیادی با هم داشته باشند.
میخواهم درباره امروز بنویسم، امروز که به جشن تولد دو تا از پسرعمههایم دعوت شدهام. آنها با هم دوقلو هستند، اما مادربزرگ همیشه میگوید که این دو برادر مانند فیل و فنجان مینمایند. گرچه هردوی آنها همسن و سال همدیگرند، اما یکی از آنها قدبلند و چهارشانه و دیگری قدکوتاه و بسیار لاغر است. همیشه در خانواده درباره تفاوتهای آنها صحبت میشود و خودشان هم از این تفاوت در ظاهرشان تعجب زده هستند. بعضی وقتها تفاوت این دو با همدیگر، باعث خنده میشود، بعضی وقتها هم میزان تفاوت این دوقلوها که باید نقطههای مشترک زیادی با هم داشته باشند، آنقدر زیاد است که همه را تعجب زده میکند!
بندهای بدنه (متن نوشته)
پدرم میگوید آنها تنها پنج دقیقه با هم اختلاف سنی دارند و جالب این جاست که برادر بزرگتر، از نظر ظاهر ریز اندامتر و لاغرتر است و برادر کوچکتر اندام درشتتری دارد. پدرم می گوید که وقتی آنها به دنیا آمدند تفاوتی بینشان نبود و حتی در کودکی هم شبیه هم بودند؛ اما کم کم فاصله قدشان از هم زیاد شد و حالا به جایی رسیده که به آنها فیل و فنجان میگوییم!
آنها حتی از نظر درسی هم مانند فیل و فنجان هستند؛ برادری که لاغر است همیشه نمرههایش بیشتر از آن یکی بوده و درسش از او بهتر است. اما با این که آنها از نظر قد و قواره و توانایی جسمی و نمرات درسی با هم فرق زیادی دارند، باز هم خیلی همدیگر را دوست دارند و به هم احترام میگذارند و بسیار به هم وابسته هستند. حرکات آنها خیلی شبیه به همدیگر است، اما سلیقههایشان با هم تفاوت دارد. برادر بزرگتر دلش میخواهد یک دانشمند معروف باشد، در حالی که برادر کوچکتر دوست دارد یک بسکتبالیست حرفهای شود.
فیل و فنجان بودن این دو برادر هم از نظر قد و اندازه، هم از نظر قدرت بدنی و هم از نظر درس طوری است که ما بعضی اوقات نمیتوانیم آنها را برادرهای دوقلو بدانیم. اما با تمام اینها محبت و مهربانی آنها نسبت به هم واقعا مانند دو برادر است. آنها به هم کمک میکنند و در کنار هم مشکلات و نقصهای یکدیگر را جبران مینمایند. پدربزرگم همیشه میگوید که این دو برادر مکمل هم هستند. تفاوت ظاهریشان نه تنها باعث نشده که صمیمیت و دوستی و عاطفه برادرانه آنها نسبت به هم کم شود، بلکه مقدار عشق و علاقه و اهمیت و ارزشی که برای یکدیگر قائل هستند، واقعا قابل تحسین است. آنها با هم به مدرسه میروند و با کمک هم درس میخوانند. در کنار هم ورزش میکنند، با هم به مسافرت و تفریح میروند و حتی در جمعهای خانوادگی در کنار هم ساز مینوازند و بهترین دوستهای همدیگر به حساب میآیند. در واقع نمیتوان هیچ وقت آنها را جدا از هم تصور کرد.
مادر آنها میگفت پیوند صمیمیت این دو برادر خیلی محکم است. او از مسافرتی تعریف میکرد که به هنگام شنا کردن، برادر بزرگتر در آب دریا افتاده بود و نزدیک بود غرق شود، اما برادر کوچکتر با زحمت فراوان او را از بین موجهای تند بیرون کشیده بود. حتی از روزی تعریف کرد که برادر بزرگتر با وجود این که مریض بود تمام روز به برادر کوچکتر در درسهایش کمک میکرد تا او بتواند نمره خوبی در امتحانش بگیرد. همه میدانند که آنها با هم خیلی مهربان هستند و همدیگر را از همه آدمهای دنیا بیشتر دوست دارند.
بند نتیجه (جمع بندی)
امروز جشن تولد هفده سالگی این دو برادر است؛ آنها هفده سال در کنار هم زندگی کردند. با وجود همه تفاوتها و شباهتهایی که با هم دارند، همدیگر را دوست داشته و به هم کمک کردند. وقتی آنها را میبینم فکر میکنم که تفاوت آدمها با هم مهم نیست، بلکه مهربانی و خوش قلبی آنها نسبت به همدیگر مهم است، حتی اگر فرقهای زیادی با هم داشته باشند.