- Jun
- 12,806
- 40,315
- مدالها
- 25
کد کتاب :59535
مترجم :ملیحه رضائی
شابک :978-6004629294
قطع :رقعی
تعداد صفحه :274
سال انتشار شمسی :1403
سال انتشار میلادی :2007
نوع جلد :شومیز
سری چاپ :3
معرفی کتاب پسری به نام قله اثر رولند اسمیت
کتاب «پسری به نام قله» رمانی نوشته «رولند اسمیت» است که نخستین بار در سال 2007 انتشار یافت. پسری 14 ساله به نام «پیک مارسلو» به خاطر بالا رفتن از ساختمانی در «منهتن» و تلاش برای نقاشی کردن علامت مخصوص خودش—قله ای آبی رنگ—روی ساختمان، دستگیر می شود. «پیک» (به معنای قله) ممکن است مجبور باشد زمانی طولانی را در مرکز اصلاح و تربیت بگذراند اما پدرش، راه حلی را به دادگاه ارائه می کند که او را بلافاصله به جایی دور خواهد فرستاد. «پیک» قبل از سفر به چین، جایی که پدرش اداره کننده شرکتی تجاری برای صعود از «کوه اورست» است، با معلم انگلیسی اش «وینسنت» صحبت می کند. «وینسنت» دو دفتر به «پیک» می دهد تا او تجاربش را در آن ها یادداشت کند و به عنوان پروژه مدرسه به معلمش تحویل دهد. حالا «پیک» می خواهد تلاش کند تا به جوانترین کسی تبدیل شود که «کوه اورست» را فتح کرده است.
قسمت هایی از کتاب پسری به نام قله (لذت متن)
اسم من «پیک» (قله) است. بله، می دانم: اسم عجیب و غریبی است؛ اما می دانید که ما هیچ نقشی توی انتخاب اسم یا پدر و مادرمان نداریم. (توی زندگی خیلی چیزهای دیگر هم همینطوری هستند.) تازه ممکن بود اسمم بدتر از این هم بشود. مامان و بابام می توانستند اسمم را کوه یخ بگذارند یا گودال یا حتی یخ شکن. شوخی نمی کنم. مامانم گفته همه این اسم ها را توی فهرستشان نوشته بودند.
«وینسنت»، معلم ادبیاتم (شاید شما توی مدرسه بهش می گویید معلم زبان انگلیسی)، ازم خواست این متن را برای تکلیف آخر سال بنویسم (که توی مدرسه ما بهش نمره نمی دهند). وقتی «وینسنت» جمله ای را که الان خواندید بخواند، حتما می گوید: جمله هات آشفته هستن و بینشون از حروف ربط و علائم نگارشی استفاده نکرده ای. (دقیقا همین طوری حرف می زند.)
مترجم :ملیحه رضائی
شابک :978-6004629294
قطع :رقعی
تعداد صفحه :274
سال انتشار شمسی :1403
سال انتشار میلادی :2007
نوع جلد :شومیز
سری چاپ :3
معرفی کتاب پسری به نام قله اثر رولند اسمیت
کتاب «پسری به نام قله» رمانی نوشته «رولند اسمیت» است که نخستین بار در سال 2007 انتشار یافت. پسری 14 ساله به نام «پیک مارسلو» به خاطر بالا رفتن از ساختمانی در «منهتن» و تلاش برای نقاشی کردن علامت مخصوص خودش—قله ای آبی رنگ—روی ساختمان، دستگیر می شود. «پیک» (به معنای قله) ممکن است مجبور باشد زمانی طولانی را در مرکز اصلاح و تربیت بگذراند اما پدرش، راه حلی را به دادگاه ارائه می کند که او را بلافاصله به جایی دور خواهد فرستاد. «پیک» قبل از سفر به چین، جایی که پدرش اداره کننده شرکتی تجاری برای صعود از «کوه اورست» است، با معلم انگلیسی اش «وینسنت» صحبت می کند. «وینسنت» دو دفتر به «پیک» می دهد تا او تجاربش را در آن ها یادداشت کند و به عنوان پروژه مدرسه به معلمش تحویل دهد. حالا «پیک» می خواهد تلاش کند تا به جوانترین کسی تبدیل شود که «کوه اورست» را فتح کرده است.
قسمت هایی از کتاب پسری به نام قله (لذت متن)
اسم من «پیک» (قله) است. بله، می دانم: اسم عجیب و غریبی است؛ اما می دانید که ما هیچ نقشی توی انتخاب اسم یا پدر و مادرمان نداریم. (توی زندگی خیلی چیزهای دیگر هم همینطوری هستند.) تازه ممکن بود اسمم بدتر از این هم بشود. مامان و بابام می توانستند اسمم را کوه یخ بگذارند یا گودال یا حتی یخ شکن. شوخی نمی کنم. مامانم گفته همه این اسم ها را توی فهرستشان نوشته بودند.
«وینسنت»، معلم ادبیاتم (شاید شما توی مدرسه بهش می گویید معلم زبان انگلیسی)، ازم خواست این متن را برای تکلیف آخر سال بنویسم (که توی مدرسه ما بهش نمره نمی دهند). وقتی «وینسنت» جمله ای را که الان خواندید بخواند، حتما می گوید: جمله هات آشفته هستن و بینشون از حروف ربط و علائم نگارشی استفاده نکرده ای. (دقیقا همین طوری حرف می زند.)