جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.
  • بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود. https://t.me/iromanbook

خبری چاپ پنجم داستان "دختر فرانسوی" منتشر شد

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته کتاب و ادبیات توسط Puyannnn با نام چاپ پنجم داستان \"دختر فرانسوی\" منتشر شد ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 93 بازدید, 1 پاسخ و 1 بار واکنش داشته است
نام دسته کتاب و ادبیات
نام موضوع چاپ پنجم داستان \"دختر فرانسوی\" منتشر شد
نویسنده موضوع Puyannnn
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط Puyannnn
موضوع نویسنده

Puyannnn

سطح
4
 
مهمان
Sep
13,512
21,981
مدال‌ها
3
داستان به ده سال پیش برمی‌گردد.
شش دانشجوی آکسفورد با هم دوست و حتی صمیمی‌تر از دوست‌ بوده‌اند. آن‌ها هفته‌ای خوش و دلنشین را در مزرعه‌ای در فرانسه با هم گذرانده بوده‌اند. آغازی خوب برای تابستانشان بوده، تا اینکه سِوِرین، دختر خانۀ کناری را، می‌بینند. از نظر کیک چانینگ، راوی داستان، آمدن سورین ناخوشی‌هایی را برای گروهشان درپی داشته است؛ زیبایی باورنکردنی او بند محکم دوستی‌شان را سست و درنهایت تنش‌ها فوارن کرده است. پس از دعوایی بزرگ در آخرین شب تعطیلات، دیگر هیچ‌چیز مثل قبل نشده؛ چیزهایی درمیان بوده که نمی‌توانسته ببخشد و کسانی بوده‌اند که هرگز نمی‌توانسته فراموششان کند، مانند سورین که دیگر هرگز آفتابی نشد.
 
موضوع نویسنده

Puyannnn

سطح
4
 
مهمان
Sep
13,512
21,981
مدال‌ها
3
حالا، بعد از ده سال، بدن سرد سورین در چاهی پشت مزرعه پیدا شده و پروندۀ سورین دوباره باز شده است. کیت و دوستانش مدام بازجویی‌ می‌شوند. بدگمانی‌ها دربارۀ کیت بیشتر می‌شود و نزدیک است تمام چیزهایی را که برایشان سخت تلاش کرده است از دست بدهد. او از فراموش کردن خاطره‌هایی که هرلحظه حقیقت آن برایش آشکارتر می‌شود ناامید شده است و می‌ترسد مبادا برای همیشه به سورین، به شَبَهی که حال کنونی‌اش را درگیر کرده است، پیوند بخورد. خودش را زیر لایه‌هایی از نیرنگ مدفون می‌بیند و هیچ‌ک.س نیست او را از این بند آزاد کند...
 
بالا پایین