جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.
  • بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود. https://t.me/iromanbook

خبری چرا دولت‌آبادی نمایش‌نامه‌نویسی را رها کرد

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته کتاب و ادبیات توسط Puyannnn با نام چرا دولت‌آبادی نمایش‌نامه‌نویسی را رها کرد ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 133 بازدید, 1 پاسخ و 1 بار واکنش داشته است
نام دسته کتاب و ادبیات
نام موضوع چرا دولت‌آبادی نمایش‌نامه‌نویسی را رها کرد
نویسنده موضوع Puyannnn
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط Puyannnn
موضوع نویسنده

Puyannnn

سطح
4
 
مهمان
Sep
13,512
21,981
مدال‌ها
3
محمود دولت‌آبادی امروز نه فقط برای خوانندگان فارسی‌زبان بلکه برای خوانندگان دیگر کشورها هم شناخته‌شده است. آثار او به زبان‌های متعددی ترجمه شده و نویسنده‌ای است که به خاطر ارزش‌های کارش جایگاه مهمی در ادبیات مدرن و معاصر ایران و جهان دارد.

محمود دولت‌آبادی امروز نه فقط برای خوانندگان فارسی‌زبان بلکه برای خوانندگان دیگر کشورها هم شناخته‌شده است. آثار او به زبان‌های متعددی ترجمه شده و نویسنده‌ای است که به خاطر ارزش‌های کارش جایگاه مهمی در ادبیات مدرن و معاصر ایران و جهان دارد. دولت‌آبادی زندگی پرثمری دارد؛ مدام کار کرده و کار کرده؛ جدا از کارهای مختلفی که برای کسب معاش و گذران زندگی کرده، او بازیگری کرده، نمایش‌نامه نوشته، برخی از تئاترهای زمانه‌اش را نقد کرده، و داستان نوشته، رُمان نوشته، و بی‌گمان رمان «کلیدر» او برای مدت‌ها، شاید تا همیشه، در صدر ادبیات داستانی ایران قرار خواهد داشت. من تخصص و دانشی در زمینه داستان‌نویسی ندارم و صلاحیت ندارم که به نقد آثار دولت‌آبادی بپردازم، و از این‌رو می‌خواهم خیلی مختصر، فقط به یکی از وجوه کاری او که تا حدودی می‌شناسم، اشاره‌ای بکنم.

زمانی که در دهه چهل، به‌طور جدی به تئاتر علاقه‌مند شدم و به‌طور قطعی تصمیم گرفتم که زندگی و آینده‌ام را در تئاتر بسازم، محمود دولت‌آبادی از جمله چهره‌هایی بود که در شکل‌گیری این علاقه تأثیر داشت. ‌در آن دوره او در تئاتر بازیگری می‌کرد و داستان‌های کوتاه و بلند می‌نوشت که بعضی از جوانان تئاتری در شهرهای مختلف، از جمله در شهر زادگاه من کرمانشاه، برخی از داستان‌های او را تبدیل به کارهای صحنه‌ای می‌کردند.

این آغاز آشنایی من با دولت‌آبادیِ هنرمند بود. در طول پنج دهه‌ای که با آثار دولت‌آبادی و خودش آشنایی و افتخار دوستی دارم، همیشه یک پرسش برایم وجود داشته و هیچ‌گاه فرصت نشده که این را مستقیما از خود او سؤال کنم. پرسشم این است که چرا محمود دولت‌آبادی بعد از گرفتاری‌های زندان که به خاطر تئاتر بود؛ و پس از آزادی در سال پنجاه‌و‌شش، اگرچه همیشه و تا به امروز، با تئاتر و تئاتری‌ها همراه و هم‌قدم بوده، اما دیگر به شکل جدی به سراغ نمایش‌نامه‌نویسی نرفته است؟ اگرچه او در سال‌های آغازین کارش یکی، دو نمایش‌نامه نوشته؛ اما پس از آن تمام وقتش را صرف داستان‌ و رمان‌نویسی کرده و دیگر نمایش‌نامه‌ای به جز«ققنوس» ننوشته. یادمان باشد دولت‌آبادی کسی است که در آغاز جوانی به دلیل عشق به تئاتر از مشهد به تهران آمده و در همان دوره‌ای که برای گذران زندگی کارگری می‌کرده به مدرسه تئاتر آناهیتا رفته و بعدها بازیگر تئاتر و سینما (در فیلم «گاو») شده، در نمایش‌نامه‌هایی از ساعدی و بیضایی بازی کرده و در گروه هنر ملی با عباس جوانمرد در نمایش «شهر طلایی» نقش‌آفرینی کرده و از یاوران و همراهان در پایه‌گذاری انجمن تئاتر ایران، که یکی از مهم‌ترین گروه‌های تاریخ تئاتر معاصر ایران است، بوده. در آنجا کسانی چون ناصر رحمانی‌نژاد، محسن یلفانی، روانشاد سعید سلطان‌پور و محمود دولت‌آبادی حضور داشتند و این دقیقا همزمان است با سال‌هایی که جریان فرهنگی و هنری در ایران تکاپو و تلاش بسیار داشته است. یکی از شاخص‌ترین اجراهای صحنه‌ای دولت‌آبادی بازی در نمایش «در اعماق» اثر ماکسیم گورکی به کارگردانی مهین اسکویی، و یکی از به‌یادماندنی‌ترین کارهایش رد کردن پیشنهاد پیتر بروک برای بازی در نمایش «اورگاست» در جشن هنر شیراز در سال پنجاه‌ویک بود. دولت‌آبادی در شکل‌گیری اولین سندیکای هنرمندان و کارکنان تئاتر نقش جدی داشت و به عنوان اولین دبیر آن انتخاب شد.


درباره پرسشی که طرح کردم فکر می‌کنم دولت‌آبادی اصولا داستان‌نویس است و یکی از ویژگی‌های داستان‌نویسی پرداختن به ریزه‌‌کاری‌ها و جزئیات و توصیف‌های دقیق است. بخش زیادی از رمان، توصیف صحنه‌ها و آدم‌ها و موقعیت‌ها است؛ در حالی‌که در نمایش‌نامه چنین نیست. در نمایش‌نامه دیالوگ‌ها حضور دارند و توصیف‌های اندکی که همان دستور صحنه‌ها است دیده می‌شود، و این توصیف‌ها هم، به کارگردان و طراحان و گروه اجرایی واگذار می‌شود.

دولت‌آبادی یک‌بار در پاسخ به این پرسش که آیا فکر نمی‌کند برخی از آثارش از جمله «کلیدر» کمی طولانی است، گفته بود نه حتی یک کلمه‌اش هم اضافی نیست. این حرف او را قبول دارم، زیرا او سال‌هایی طولانی از عمرش را صرف کرده تا در رمانی که در داستان‌نویسی ایران کم‌نظیر است، جهانی را با تمام جزئیات و ظرایفش بسازد. اما در تئاتر چنین امکانی وجود ندارد. به هرحال دوست دارم یک‌بار خودش درباره این موضوع صحبت کند. او در جایی دیگر گفته بود که تئاتر و داستان را خیلی دوست دارم اما به سینما علاقه ندارم. سینما به داستان صادق نیست. این گفته او را نیز درک می‌کنم. او فیلم «خاک» را که بر اساس داستان «اوسنه بابا سبحان» ساخته شده بود، دوست نداشت. رمان‌نویس جهانی را با تمام ریزه‌کاری‌ها و اجزایش خلق می‌کند و به نظرم هیچ‌وقت سینما نمی‌تواند آنچه را که در رمان خلق شده، بیافریند. این به خاطر ارتباطی است که کلمات با خواننده برقرار می‌کنند به گونه‌ای که هرکسی در ذهن خودش جهان رمان را با تمام جزئیات و تجربه‌های زیسته‌اش همراهی می‌کند. در این میان نثر دولت‌آبادی تشخص دارد و برای خودش زیباست و با نثر داستان‌نویسان دیگر کاملا متفاوت است. در بسیاری از توصیف‌هایی که در آثار دولت‌آبادی و به‌ویژه در «کلیدر» دیده می‌شود آدم یکباره حس می‌کند که انگار در حال دیدن تابلوهای نقاشی است؛ صحنه‌ها با چنان دقتی ترسیم شده‌اند و شخصیت‌ها به گونه‌ای ساخته و پرداخته شده‌اند که فراموش‌نشدنی‌اند. کلیدر، رمانی حماسی، سرشار از زندگی، شکوه طبیعت، و غم و شادی و شجاعت قهرمانانی مردمی است.

از سوی‌ دیگر، تجربه زیسته دولت‌آبادی نیز نکته‌ای حائز اهمیت است. زندگی شخصی خود او دست‌کمی از رمان ندارد. اینکه بچه‌ای روستایی از دولت‌آبادِ خراسان این مسیر را طی کرده تا به اینجا برسد، بسیار شگفت‌انگیز و تحسین‌برانگیز است. او در این مسیر کارهای عظیمی کرده است. فکر می‌کنم تجربه زیسته او و گرایشش به رئالیسم در آثارش کاملا درهم‌تنیده‌اند. اصولا رئالیسم قالب بسیاری از رمان‌های بزرگ است و در سال‌های دهه چهل اغلبِ نویسندگان و روشنفکران ستایشگر رئالیسم بودند. زمانی از ماکسیم گورکی پرسیده بودند که دانشگاه برای تویی که درس نخوانده‌ای کجاست؟ گورکی گفته بود دانشگاه من جامعه و مردم جامعه است. دولت‌آبادی هم، که به دانشگاه نرفته و احتمالا به گورکی هم علاقه‌مند است، گفته بود: من هنر را از طریق کارکردن کشف کرده‌ام و منظورش از کار، کارگری و زیستن با توده مردم است. او نمی‌گوید نوشتن را، بلکه به طور خاص می‌گوید: هنر را از طریق کار کشف کرده‌ام! جهانی که او خلق می‌کند جهانی تجربه‌شده است و به همین دلیل است که وقتی با این پشتوانه و کوله‌بارِ برآمده از زندگی پا به‌ عرصه ادبیات می‌گذارد و در مسیر جریان‌های اجتماعی و تاریخی قرار می‌گیرد به سمت رئالیسم کشیده می‌شود.
 
موضوع نویسنده

Puyannnn

سطح
4
 
مهمان
Sep
13,512
21,981
مدال‌ها
3
اگرچه آثار هنری، اغلب، محصول شرایط و زمانه اجتماعی و زندگی خود هنرمندند، اما من گاهی فکر می‌کنم که اگر دولت‌آبادی چند سال زودتر «کلیدر» را نوشته بود، یا اصلا در زمانه‌ای که صادق هدایت می‌نوشت، «کلیدر» را نوشته بود، احتمالا دامنه تفکر و اندیشه در رمان‌نویسی و در جامعه ما بسیار توسعه‌‌یافته‌تر می‌شد. منظورم این است که دولت‌آبادی در زمانی رمان طولانی نوشته که دوره فرصت‌های کوتاه است، آن هم در سرزمینی که میانگین مطالعه سالانه در آن دو سه دقیقه بیشتر نیست، و تنبلی مزمنی فضای فرهنگی و هنری را فراگرفته و این دردناک است. می‌دانیم که روزگارِ سرعت‌های بیهوده و بی‌حوصلگی‌های بی‌پایان را طی می‌کنیم؛ مع‌ذالک این امیدوارکننده است که این رمان کم‌نظیر همچنان خوانده می‌شود.
 
بالا پایین