جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.
  • بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود. https://t.me/iromanbook

آموزشی چرا شروع داستان مهمه؟

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته جمع‌آوری نکات توسط -SAHEL- با نام چرا شروع داستان مهمه؟ ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 215 بازدید, 0 پاسخ و 0 بار واکنش داشته است
نام دسته جمع‌آوری نکات
نام موضوع چرا شروع داستان مهمه؟
نویسنده موضوع -SAHEL-
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط -SAHEL-
موضوع نویسنده

-SAHEL-

سطح
0
 
کاربر ممتاز
کاربر ممتاز
Aug
450
926
مدال‌ها
2
داستانی کشش داره که شروعش مخاطب رو به دام بندازه .
یا با اتفاق یا با توصیف .
هر کدوم کارایی خودش رو داره .
این بستگی داره به نوع سوژه ی شما که اتفاق محوره یا شخصیت_فضا محور .
احتمالا آغاز یک داستان از فضاسازی رایج ترین شیوه شروع است.
هیچ اتفاقی در پاراگراف اول نمی‌‌افتد، بلکه نویسنده ابتدا خواننده را با فضایی که کاراکتر یا شخصیت اول در آن حضور دارد آشنا می‌سازد .

داستان‌هایی که با فضاسازی آغاز می‌شوند، باید بتوانند تصویری واضح از فضای پیرامون کاراکتر اصلی در ذهن خواننده حک کنند و همزمان بهتر است فضاسازی طوری باشد که مخاطب مجذوبش شود .
مثال : در روستای شورگشت فقط دو نفر زندگی می کنند : آقا رضای معرکه گیر و زنش آیه . توی این روستا هیچ موجود زنده ای جز این زن و شوهر زندگی نمی کند . نه اینکه زندگی نمی کردند از اول نه . روزگاری این روستا صد و پانزده خانوار داشت ...

این داستان با فضاسازی شروع شده .

در داستان‌هایی که با فضاسازی آغاز می‌شود، حادثه یا اتفاق اصلی دو یا سه پاراگراف بعد اتفاق می‌افتد.

آغاز با فضاسازی زمانی مناسب است که آن فضا بخشی مهم از داستان باشد و یا اینکه نویسنده قصد داشته باشد مخاطب را در فضایی مشخص قرار دهد تا بتواند داستان را بهتر درک کند.

به عنوان مثال، اگر داستان در محیطی ناآشنا یا نامتعارف (گورستان در شب، سلول زندان یا مریخ) اتفاق می‌افتد، یک آغاز خوب می‌تواند دادن تصویری قابل تجسم از آن محیط باشد.

اما گاهی ایده‌ها و پلات داستان مهمتر از فضا است.
در آن صورت آغاز داستان بهتر است از همان ایده‌ها و یا اتفاق اصلی باشد.

فضاسازی می‌تواند در پاراگراف دوم یا سوم انجام شود و یا همزمان با پیشرفت روایت نویسنده می‌تواند در جای لازم فضا را نیز تشریح کند. مثلا اگر داستان در مورد پیدا شدن یک جسد در یک قریه باشد، احتمالا جملات اولی داستان بهتر است مرتبط با جسد باشد و نه توضیحات مربوط به قریه.

قبل از اینکه آفتاب توی آسمان شورگشت پیدا شود آقا رضا معرکه گیر جنازه ی زنش آیه خانم را توی حیاط پیدا کرد. پاشده بود آب بخورد که دید زنش کنار دستش نیست. دستهایش به وضوح می لرزید . از در باز خانه نور تیر چوبی برق توی خانه می ریخت که ناگهان سایه ای توی کوچه دوید...

گره

هیچ اشکالی ندارد که یک داستان از «گره» یا Conflict آغاز شود و خواننده از همان اول بداند که چه اتفاقی افتاده است. گره از همان ابتدا توجه خواننده را جلب می‌کند و به نویسنده این فرصت را می‌دهد که جزییات بیشتری از فضاسازی یا شخصیت‌ها به مخاطب بدهد.

حرف آخر : شروع داستان بنا به اتفاق محور یا فضا_شخصیت محور بودن شروع متفاوتی داره .
سعی کنین شروع داستانتون رو چندین بار بخونین ببینین آیا خودتون کنجکاو میشین ادامه ی داستان رو بدونین یا نه ؟ اگر کنجکاو شدین بدونین مخاطب هم کنجکاو خواهد شد .

در ادامه درباره میانه ی داستان و گسترش طرح صحبت خواهم کرد .
 
بالا پایین