جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.
  • بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود. https://t.me/iromanbook

معرفی کتاب چشم‌هایش

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته قفسه کتاب توسط SETAREH_M با نام چشم‌هایش ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 281 بازدید, 4 پاسخ و 1 بار واکنش داشته است
نام دسته قفسه کتاب
نام موضوع چشم‌هایش
نویسنده موضوع SETAREH_M
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط SETAREH_M
موضوع نویسنده

SETAREH_M

سطح
0
 
کاربر رمان‌بوک
کاربر رمان‌بوک
Jun
419
1,200
مدال‌ها
1
1623835881313.png
معرفی کتاب چشمهایش
کتاب چشمهایش یکی از مهم‌ترین آثار بزرگ علوی از نویسندگان برجسته ادبیات فارسی است. چشمهایش به زندگی یک مبارز سیاسی به نام استاد ماکان و نقاشی مرموز او از چشم‌های یک زن، می‌پردازد. طرح کلی داستان با کنار هم قرار دادن قطعات پراکنده یک ماجرا نوشته شده است.

نشر نگاه کتاب چشم‌هایش را که برای اولین بار در سال ۱۳۵۷ چاپ شده است، منتشر کرده است.​
 
موضوع نویسنده

SETAREH_M

سطح
0
 
کاربر رمان‌بوک
کاربر رمان‌بوک
Jun
419
1,200
مدال‌ها
1
درباره‌ی کتاب چشم‌هایش
کتاب چشم‌هایش از آثار معدود زبان فارسی است که در مرکز آن یک زن با تمام عواطف و ارتعاشات روانی و ذهنی قرار گرفته است. استاد ماکان- نقاش بزرگ -که یک مبارز سیاسی علیه دیکتاتوری رضا شاه است، در تبعید می‌میرد. یکی از آثار باقی‌مانده از او پرده‌ای است به‌نام چشم‌هایش؛ چشم‌های زنی که گویا رازی را در خود پنهان کرده است.

راوی داستان که ناظم مدرسه و نمایشگاه آثار استاد ماکان است، سخت کنجکاو است راز این چشم‌ها را دریابد. بنابراین سعی می‌کند زن در تصویر را بیابد و از ارتباط او با استاد ماکان بپرسد. پس از سال‌ها، ناظم زن مورد نظر را می‌یابد و در خانه او با هم گفت‌وگو می‌کنند. زن به او می‌گوید که او دختری از خاندانی ثروتمند بوده و به خاطر زیبایی‌اش توجه مردان بسیاری را جلب خود می کرده اما آن‌ها برای او سرگرمی‌ای بیش نبودند و تنها استاد ماکان بود که توجهی به زیبایی و جاذبه‌اش نداشته است. زن برای جلب توجه استاد با تشکیلات مخفی سیاسی زیر نظر استاد همکاری می‌کند اما استاد نه فداکاری او را جدی می‌گیرد و نه احساسات و عشق او را درمی‌یابد. در آخر استاد از سوی پلیس دستگیر می‌شود و زن به درخواست ازدواج رییس شهربانی که از خواستاران قدیمی او بوده‌ است، به شرط نجات استاد از مرگ، پاسخ مثبت می‌دهد. استاد به تبعید می‌رود و هرگز از فداکاری زن آگاه نمی‌شود. در تبعید پردهٔ چشمهایش را می‌کشد، چشم‌هایی که زنی مرموز اما هوس‌باز و خطرناک را نمایان می‌کند.زن می‌داند که استاد هرگز او را نشناخته و این چشم‌ها از آن او نیست.

هنوز بر سر اینکه داستان از زندگی کمال‌الملک الهام گرفته شده است یا زندگی تقی ارانی، اختلاف نظر وجود دارد.
 
موضوع نویسنده

SETAREH_M

سطح
0
 
کاربر رمان‌بوک
کاربر رمان‌بوک
Jun
419
1,200
مدال‌ها
1
کتاب چشم‌هایش را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم
کتاب چشمهایش از بزرگ‌ترین و مهم‌ترین آثار داستانی فارسی معاصر است. اگر به دنبال اثری خوب و قوی از نویسندگان مطرح می‌گردید، خواندن کتاب چشم‌هایش برایتان جذاب است.

درباره‌ی بزرگ علوی
بزرگ علوی در ۱۳ بهمن ماه ۱۲۸۳ در تهران متولد شد. نام کامل او سیّد مجتبیٰ آقابزرگ علوی است. او نویسنده واقع‌گرا، سیاست‌مدار چپ‌گرا، روزنامه‌نگار نوگرا و استاد زبان فارسی ایرانی است که به همراه صادق هدایت و صادق چوبک از پدران داستان نویسی نوین به شمار می‌رود. بزرگ علوی تحصیلاتش را در زمینه علوم تربیتی و روانشناسی در دانشگاه آلمان به پایان برد و مدتی در مدرسه صنعتی شیراز زبان آلمانی تدریس می‌کرد. به دلیل پیروی از کمونیسم محاکمه شد و مدتی را در زندان به سر برد. او از اعضای حزب توده و بنیانگذاران آن است. بزرگ علوی دوستی و صمیمیتی با صادق هدایت داشت که با پیوستن مجتبی مینوی و مسعود فرزاد به جمعشان، جمع ربعه را تشکیل می‌داد. از آثار مشهور بزرگ علوی می‌توان به چمدان، میرزا، سالاری‌ها، گیله مرد و چشم‌هایش اشاره کرد. علوی در ۲۱ بهمن ۱۳۷۵ چشم از دنیا فرو بست.
 
موضوع نویسنده

SETAREH_M

سطح
0
 
کاربر رمان‌بوک
کاربر رمان‌بوک
Jun
419
1,200
مدال‌ها
1
جملاتی از کتاب چشم‌هایش
همه‌چیز این صورت عادی بود: پیشانی بلند، بینی کشیده و قلمی، چانه باریک، گونه‌های استخوانی، زلف‌های ابریشمی، لب‌های باریک، جمعا اثر خاصی در بیننده باقی نمی‌گذاشتند.

صورت از آن زن بسیار زیبایی بود، اما آن چیزی که تماشاچی را مبهوت می‌کرد، زیبایی صورت نبود، معما و رمز در خود چشم‌ها بود. چشم‌ها باریک و مورب بودند. گاهی برعکس تخیل بیننده زنی را جلوه‌گر می‌ساخت که دارد با این نگاه نقاش را زجر می‌دهد. آن وقت تنفر انسان برانگیخته می‌شد، در صورتی که دوستان و نزدیکان استاد معتقد بودند که در زندگی او زن هیچ وقت نقشی نداشته است.

تنها یک زن گویی مدتی مدل نشسته بوده و از آن زن نه صورتی در دست است و نه آثار نقاشی شبیه او دیده می‌شود.

وقتی او را از تهران تبعید کردند، مجرد بود. کسی سراغ نداشت که زنی در زندگی او اثری باقی گذاشته باشد. سه سال و خرده‌ای در کلات به سر برد و آنجا مرد. در یکی دو روز اول روزنامه‌ها این حادثه مهم را اصلاً قابل توجه ندانستند. فقط در روزنامه رسمی دولتی با دو سطر اشاره به مرگ استاد شد. ناگهان همه اشک تمساح ریختند و از غروب یک ستاره درخشان در افق هنر ایران سخن گفتند.
 
موضوع نویسنده

SETAREH_M

سطح
0
 
کاربر رمان‌بوک
کاربر رمان‌بوک
Jun
419
1,200
مدال‌ها
1
دختر، اینطور به من نگاه نکن! این چشم‌های تو بالاخره مرا وادار به یک خبط بزرگی در زندگی خواهد کرد.» گفتم: «این خبط شما آرزوی من است.»
 
بالا پایین