مشاعره چشم

[SOLEMN]

چشم دلجویی دلم از مردم عالم نداشت
داغ من مرهم ندید و راز من محرم نداشت

کلیم کاشانی

 

[SOLEMN]

چشم را از دیگران بر بند و بر خود باز کن
مرد شو جز همت مردانه پشتیبان مخواه

احمد کمال پور

 

[خاتون کوچولو]

چشمم افتاد به چشم تو ولی خیره نماند
شعله ای بود که لرزید ولی جان نگرفت

 

[خاتون کوچولو]

چشمِ دل باز کن که جان بینی
آنچه نادیدنی است آن بینی

 

[خاتون کوچولو]

چشم اگر باز کنی، رخ بنماید جانان
زان بهشتم نبود، با رخ دلبر هجران

 

[SOLEMN]

چشمم چو به چشم خویش چشم تو بدید
بی چشم تو خواب چشم از چشم رمید‌
ای چشم همه چشم به چشمت روشن
چون چشم تو چشم من دگر چشم ندید

 

[خاتون کوچولو]

چشم ما روشن و دل عاشق و جان بی‌قرار
ما همه در تب و تابت، تو کجا و ما کجا

 

[Tara Motlagh]

بی‌تو در خلوت خود شب‌همه‌شب بیدارم
آه…ای خفته که من چشم به راهت دارم

خانه‌ام ابری و چشمان تو همچون خورشید
چه کنم؟ دست خودم نیست اگر می‌بارم

 

[Tara Motlagh]

رازي است در آن چشم سياهت ، بِنَمايش
شعري نسروده ست نگاهت ، بِسُرايش

 

[Tara Motlagh]

غزلِ چشمِ تو ، سر فصلِ کتابِ سخن است
بیتِ ابرویِ تو ، بیت الغزلِ شعرِ من است

مسـ*ـتِ آن چشمِ سیاهم که در آئینۀِ حُسن
مسـ*ـت و مخمور مُدام از نگهِ خویشتن است