سورن
سطح
0
مدیر تالار موسیقی
پرسنل مدیریت
مدیر تالار موسیقی
مدیر آزمایشی
ویراستار آزمایشی
گوینده آزمایشی
مترجم انجمن
عضو تیم تعیین سطح ادبیات
- Jun
- 2,031
- 13,339
- مدالها
- 2
و در این میان، من در سایههای زوال خویش مینشینم و به یاد میآورم روزهایی را که شکوه عشق در چشمانت میدرخشید. روزهایی که با هم میخندیدیم و رویاهایمان را در آسمان خیال میکشیدیم. اما حالا، یاد آن لحظات، همچون پرندهای در قفس زخمهایم، به دور از آزادی پرواز میکند. آیا روزی خواهد آمد که دوباره شکوه عشق را احساس کنم؟ یا اینکه تنها در دنیای زوال غرق خواهم شد، در میان اشکها و حسرتها؟ امیدم به آن روزها، گاه در دل تاریکی محو میشود و گاه در نور امیدی که هر از گاهی به دلم میتابد…میدانم که یک روز تو هم آنچه که من تجربه کردم را تجربه خواهی کرد.
میدانم که تو هم عاشق خواهی شد و دل به کسی خواهی بست.
اما امیدوارم عاقبت آن عشق زیبا و باشکوهت زوال نباشد.
امیدوارم که دنیا دار مکافاتت نباشد.
درست است که عاقبت عشق یکطرفه من به رفتنت و شکست قلبم ختم شد، اما امیدوارم که عشق تو پایدار و جاوید بماند...