آموزشی چگونه درونمایه داستان را شناسایی کنیم؟

[-pariya-]

در هر داستانی، چند عنصر کلیدی وجود دارد که به شکل گیری آن کمک می کند. این عناصر شامل شخصیت ها، فضاسازی، پیرنگ و کشمکش هستند. شخصیت ها افرادی هستند که در وقایع داستان نقش دارند و به نوعی نماینده احساسات و تجربیات نویسنده به شمار می آیند.

 

[-pariya-]

فضاسازی به مکان و زمان وقوع داستان اشاره دارد و به خواننده کمک می کند تا درک بهتری از محیط داشته باشد. پیرنگ، مجموعه ای از وقایع و رویدادهایی است که داستان را شکل می دهند و کشمکش، چالشی است که شخصیت اصلی با آن مواجه می شود و باید راه حلی برای آن پیدا کند.

 

[-pariya-]

برای شناسایی درونمایه داستان، نخستین گام این است که به این عناصر توجه کنید و آن ها را به دقت تحلیل کنید. پس از مشخص کردن شخصیت ها، مکان و زمان، و همچنین وقایع اصلی، می توان به ایده اصلی داستان فکر کرد. این ایده در قالب یک جمله کوتاه قابل بیان است و به نوعی جوهره داستان را در بر می گیرد. پرسش از خود درباره ایده اصلی، به شما کمک می کند تا درک بهتری از درونمایه پیدا کنید.

 

[-pariya-]

برای تشخیص درونمایه، می توان سوالات خاصی را مطرح کرد. به عنوان مثال، شخصیت اصلی با چه مشکلی مواجه است؟ این مشکل چه تاثیری بر او و دیگر شخصیت ها دارد؟ همچنین، چه درسی از این تجربه آموخته می شود؟ پاسخ به این سوالات می تواند به شما در درک عمیق تری از داستان کمک کند. در نهایت، بررسی پیام هایی که از داستان دریافت می شود، می تواند به شفاف سازی درونمایه کمک کند.

 

[-pariya-]

درونمایه داستان می تواند شامل موضوعات متنوعی باشد. برخی از این موضوعات شامل رحم و شفقت، شجاعت، مرگ، صداقت، وفاداری، استقامت، اهمیت خانواده، مزایای تلاش و کوشش و قدرت عشق هستند. این لیست تنها نمونه هایی از درونمایه های رایج است و هر نویسنده می تواند بر اساس تجربیات و دیدگاه های خود، درونمایه های جدیدی را خلق کند.

 

[-pariya-]

خواندن آثار مختلف و تحلیل آن ها نیز به شناسایی درونمایه های مشترک کمک می کند. با مطالعه داستان های مختلف، می توان به الگوهای مشابهی برخورد که درونمایه های مختلف را به تصویر می کشند. این تجربه به نویسندگان کمک می کند تا درک عمیق تری از نحوه بیان درونمایه ها و تاثیر آن ها بر داستان پیدا کنند.

 

[-pariya-]

شناسایی درونمایه داستان نه تنها به درک بهتر داستان کمک می کند، بلکه به نویسندگان نیز این امکان را می دهد که آثار خود را با عمق و معنا بیشتری خلق کنند. با توجه به عناصر کلیدی و تحلیل دقیق آن ها، می توان به درونمایه ای دست یافت که داستان را به شکلی موثر و جذاب به تصویر می کشد.

 

[-pariya-]

توی هر داستان پنج تا مؤلفه وجود داره: شخصیت، محیط، طرح، کشمکش و تم. هیچ داستانی بدون شخصیت‌های چند وجهی، محیط جذاب، طرح درگیر کننده، یه کشمکشی که باید بر اون غالب شد و یه تم یا پیام اصلی، ارزش خوندن نخواهد داشت.

 

[-pariya-]

توی این پنج تا مؤلفه، تم اون مؤلفۀ اصلیه؛ چون از اول تا انتهای داستان وجود داره و همراه مخاطب هست. البته قرار نیست که هر داستان فقط یک تم داشته باشه.