۱- تمرین «نه گفتن»: همفکری کنید و جملهای مناسب بنویسید.
– یکی از همکلاسیهایتان، شما را به جشن تولدش دعوت کرده است. پدر و مادرتان، هم کلاسی شما و خوانوادهاش را نمیشناسند و به شما اجازه نمیدهند در این مهمانی شرکت کنید. همکلاسی شما دوباره تلفن میزند و به شما اصرار میکند که حتماً بیاید. شما چه میگویید؟ چگونه؟پدر و مادرم راضی نیستند و از آنجایی که من به پدر و مادرم خیلی احترام می گذارم پس نمی توانم بیایم. بعد تولّد او را تبریک گفته و بابت نرفتن عذرخواهی می کنم.
– یکی از دوستان شما، تشویقتان میکند که باهم در امتحان تقلّب کنید و شیوهای را هم برای این کار به شما نشان میدهد. اما نظر شما این است که هر نمرهای بگیرید، بهتر از این است که این کار نادرست را انجام بدهید. شما چه میگویید؟ چگونه نظر خود را مطرح میکنید؟هر نمرهای بگیرید بهتر از تقلّب (دزدی علمی) است. زیرا تقلّب کردن، یعنی دزدی و دروغ گفتن به خود معلّم؛ بنابراین نظر خود را محترمانه و قاطعانه مطرح میکنم.
حمید با عجله در حال رفتن به مدرسه است. پسری با موتور به او نزدیک میشود و میگوید: میخواهی تو را سریع به مدرسه برسانم؟ سوار شو. حمید آن پسر را نمیشناسد؛ اگرچه چند بار او را در آن کوچه دیده است. به نظر شما حمید چه باید بگوید؟ چرا؟ نباید اعتماد کنیم، چون ممکن است به ما آسیب بزند. حمید باید قاطعانه «نه» بگوید.هر نمرهای بگیریم بهتر از تقلب کردن است. زیرا تقلب کردن، نوعی دزدی است.
– نرگس و نسترن در حال برگشتن از مدرسه هستند. خانمی به آنها نزدیک میشود و میگوید: در کوچه مجاور، در خانهای نمایشگاه لباسهای قشنگ و ارزان قیمت بر پا شده است. او به نرگس و نسترن اصرار میکند که به همراهش بروند و اگر لباسها را پسندیدند، بعداً با خوانوادههایشان به خرید بیایند. به نظر شما نرگس و نسترن چه پاسخی باید بدهند؟ چرا؟باید قاطعانه بگویند که همراه مادرشان میآیند هیچ وقت به کسی که نمیشناسند اعتماد نکنند، حتی اگر بهترین پیشنهادها را به آنها بدهند.