کد کتاب : | 10881 |
شابک : | 9789643621971 |
قطع : | پالتویی |
تعداد صفحه : | 87 |
سال انتشار شمسی : | 1401 |
سال انتشار میلادی : | 2005 |
نوع جلد : | شومیز |
سری چاپ : | 40 |
زودترین زمان ارسال : | 9 فروردین |
در فهرست برترین آثار داستانی ایران
معرفی کتاب:
کتاب استخوان خوک و دست های جذامی، رمانی نوشته ی مصطفی مستور است که نخستین بار در سال 2004 منتشر شد. این کتاب که شرحی قدرتمند از جامعه ی ایرانی معاصر است، از داستان های مختلفی تشکیل شده که در بخش هایی به هم ارتباط پیدا می کنند. شخصیت های این داستان ها، یا در آپارتمان هفده طبقه ی خاوران ساکن هستند یا به آنجا رفت و آمد می کنند و ملاقات های اجتناب ناپذیری با یکدیگر در آسانسور، سالن آرایش مو و یا در پارک دارند. مستور، داستان این کتاب را با توصیفاتی دقیق و جزئی نگرانه روایت می کند و با صحنه سازی های موشکافانه ی خود، مخاطبین را در دل زندگی شخصیت ها قرار می دهد. این نویسنده در کتاب استخوان خوک و دست های جذامی، از تأثیرگذارترین عوامل حاکم بر زندگی انسان، یعنی عشق و مرگ سخن به میان می آورد و رنج ها، آرزوها، امیدها و ترس های کاراکترهایش را به زیبایی به تصویر می کشد.
معرفی نویسنده:
مصطفی مستور، زاده ی سال ۱۳۴۳، داستان نویس، پژوهشگر و مترجم ایرانی است. مستور در اهواز به دنیا آمد. او در سال ۱۳۶۷ در رشته ی مهندسی عمران از دانشگاه شهید چمران اهواز فارغ التحصیل شد و دوره ی کارشناسی ارشد را در رشته ی زبان و ادبیات فارسی در همان دانشگاه گذراند. مستور نخستین داستان خود را در سال ۱۳۶۹ نوشت و در همان سال در مجله ی کیان به چاپ رساند. او نخستین کتاب خود را نیز در سال ۱۳۷۷ با عنوان «عشق روی پیاده رو» که شامل ۱۲ داستان کوتاه است، به چاپ رساند.
قسمتهایی از کتاب:
۱- اون پایین دارید چی کار می کنید؟ با شما هستم! با شما عوضی ها که عینهو کرم دارید توی هم می لولید. چی خیال کرده اید؟ همه تون، از وکیل و وزیر گرفته تا سپور و آشپز و پروفسور، آخرش می شید دو عدد. خیلی که هنر کنید، خیلی که خبر مرگتون به خودتون برسید فاصله ی دو عددتون می شه صد.
قسمتهایی از کتاب:
۲- اگه زنی در کار نباشه، عشقی هم در کار نیست. شکسپیر و حافظ و رومئو و ژولیت و شیرین و فرهاد ول معطل اند. اگه روزی زن ها بخواند از این جا برند، تقریبا همه ی ادبیات و سینما و هنر دنیا رو با خودشون باید ببرند. اما اگه قرار باشه مردا برند چی؟
قسمتهایی از کتاب:
۳- زندگی وقتی شروع می شه، سرعت زیادی نداره. در واقع میشه گفت خیلی هم کنده. یعنی برای بچه ها خیلی کنده. معمولا بچه ها از زندگی جلوترند. ثانیه ها و دقیقه ها و روزها برای اون ها کش می آد. اما همین طور که بزرگتر می شند، سرعت زندگیشون زیاد می شه. وقتی جوون هستیم زندگی همون قدر سرعت داره که ما داریم.