جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.
  • بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود. https://t.me/iromanbook

معرفی کتاب شطرنج باز

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته گفتگو متفرقه کتاب توسط -پریزاد- با نام کتاب شطرنج باز ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 201 بازدید, 6 پاسخ و 1 بار واکنش داشته است
نام دسته گفتگو متفرقه کتاب
نام موضوع کتاب شطرنج باز
نویسنده موضوع -پریزاد-
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط -پریزاد-
موضوع نویسنده

-پریزاد-

سطح
6
 
کاربر رمان‌بوک
کاربر رمان‌بوک
Sep
3,815
13,272
مدال‌ها
12
Screenshot_۲۰۲۳۱۰۱۷_۱۶۰۷۳۷_Chrome.jpg
‹معرفی کتاب شطرنج باز›
 
  • تایید
واکنش‌ها[ی پسندها]: Raaz67
موضوع نویسنده

-پریزاد-

سطح
6
 
کاربر رمان‌بوک
کاربر رمان‌بوک
Sep
3,815
13,272
مدال‌ها
12
کتاب شطرنج باز به قلم نرجس شکوریان فرد به همت نشر عهد مانا به چاپ رسیده است.
 
  • تایید
واکنش‌ها[ی پسندها]: Raaz67
موضوع نویسنده

-پریزاد-

سطح
6
 
کاربر رمان‌بوک
کاربر رمان‌بوک
Sep
3,815
13,272
مدال‌ها
12
این داستان بر اساس یک پروندهٔ واقعی نوشته شده است.
کتاب شطرنج باز داستانی است که بر اساس پرونده‌ای واقعی نوشته اما اسامی شخصیت‌ها و مکان‌ها به دلایل امنیتی واقعی نیست و هرگونه تشابه اسمی تصادفی است! عشق، خ*یانت، فساد، ترس، دلهره، مرگ و... موضوعاتی هستند که شخصیت‌های این رمان با آن‌ها درگیر می‌شوند.
 
  • تایید
واکنش‌ها[ی پسندها]: Raaz67
موضوع نویسنده

-پریزاد-

سطح
6
 
کاربر رمان‌بوک
کاربر رمان‌بوک
Sep
3,815
13,272
مدال‌ها
12
رمان یکی از راه‌های انتقال احساسات است. نویسنده برای بیان حقیقت احساسات و عواطفش به زبانی نیاز دارد که او را از سردی مکالمه روزمره دور کند و بتواند با آن خیالش را معنا کند و داستان و رمان همین زبان است. با داستان از زندگی ماشینی و شلوغ روزمره فاصله می‌گیرید و گمشده وجودتان را پیدا می‌کنید. این احساس گمشده عشق، دلتنگی، دوری و تنهایی و چیزهای دیگری است که سال‌ها نویسندگان در داستانشان بازگو کرده‌اند.
 
  • تایید
واکنش‌ها[ی پسندها]: Raaz67
موضوع نویسنده

-پریزاد-

سطح
6
 
کاربر رمان‌بوک
کاربر رمان‌بوک
Sep
3,815
13,272
مدال‌ها
12
داستان معاصر در بند چیزی نیست و زبان انسان معاصر است. انسان معاصری که احساساتش را فراموش کرده‌ است و به زمانی برای استراحت روحش نیاز دارد. نویسنده در این کتاب با احساسات خالصش شما را از زندگی روزمره دور می‌کند و کمک می‌کند خودتان را بهتر بشناسید. این کتاب زبانی روان و ساده دارد و آیینه‌ای از طبیعتی است که شاید بشر امروز فرصت نداشته باشد با آن خلوت کند. نویسنده به زبان فارسی مسلط است و از این توانایی برای درک حس مشترک انسانی استفاده کرده است.
 
  • تایید
واکنش‌ها[ی پسندها]: Raaz67
موضوع نویسنده

-پریزاد-

سطح
6
 
کاربر رمان‌بوک
کاربر رمان‌بوک
Sep
3,815
13,272
مدال‌ها
12
گزیده
«دستانش را دو طرف میز قهوه‌ای میناکاری گذاشت و تمام وزن هشتاد کیلویی‌اش را انداخت روی آن. چشمان سبز تلخش را چنان دوخت به مهره‌ها که فرمانروایی بر بردگانش، یا چوپانی بر گله گوسفندانش!

سکوت و سکون مهره‌ها تمرکزش را بیشتر می‌کرد و او را فراتر از بازی با آن‌ها، می‌برد تا جابه‌جا کردن انسان‌های جاندار و ظاهراً مختار!

نگاه از سیاه و سفید صفحه گرفت و خودش را رها کرد روی صندلی کنار میز! میلش به نوشیدن دستش را بالا آورد تا زنگ کنار میز را فشار بدهد و دوباره نگاهش را دوخت به صفحه‌ای که هنوز مهره‌های آن تکان نخورده بود. گاهی هفته‌ها کسی را به بازی دعوت نمی‌کرد و گاهی هم شبش را کنار صفحه روز می‌کرد و هم روز را با فکر حرکت بعدی به شب می‌رساند. از نوجوانی مهم‌ترین سرگرمی و بازیش برای قدرت‌نمایی، نشان‌دادن تسلطش بر سیاه و سفید شطرنج بود. لذت می‌برد از این‌که حریفش را به تکاپو بیندازد، حتی گاهی حرکتی عمدی به مهره می‌داد تا حریف کمی حس برتر بودن در زمین داشته باشد و بعد مستاصل بشود و او بازی را طول می‌داد تا با دیدن دست و پا زدن حریف ته دلش بزمی به شادی راه بیندازد و لحظاتی را به خوشی بگذراند؛ اما حالا نه حریفش را باید دست کم می‌گرفت و نه زمان را باید می‌سوزاند.

با حس سوزش چشمانش پلک زد و سرش را بالا گرفت، لب در هم کشید و نگاه گرداند روی تمام وسایلی که در سکوت کنارش بودند و هیچ دخالتی در تصمیماتش نداشتند. لبخند به صورتش نشست؛ سکوت و سکون اطرافش را دلیل قدرتش نمی‌دانست اما به هر حال به آن نیاز داشت و حالش را خوب می‌کرد.»
 
  • تایید
واکنش‌ها[ی پسندها]: Raaz67
موضوع نویسنده

-پریزاد-

سطح
6
 
کاربر رمان‌بوک
کاربر رمان‌بوک
Sep
3,815
13,272
مدال‌ها
12
مشخصات
زبان کتاب
فارسی
سال نشر
1402
چاپ جاری
2
تاریخ اولین چاپ
1401
شمارگان
1000
نوع جلد
جلد نرم
قطع
رقعی
تعداد صفحات
240
ناشر
عهد مانا
نویسنده
نرجس شکوریان فرد
وزن
295
تاریخ ثبت اطلاعات
شنبه 21 مرداد 1402
تاریخ ویرایش اطلاعات
سه‌شنبه 25 مهر 1402
شناسه
107445
دسته بندی :
رمان و داستان کوتاه (2-29)
 
  • تایید
واکنش‌ها[ی پسندها]: Raaz67
بالا پایین