جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.
  • بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود. https://t.me/iromanbook

معرفی کتاب کتاب فصل تاک

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته معرفی کتب نشر توسط Negin jamali با نام کتاب فصل تاک ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 301 بازدید, 1 پاسخ و 0 بار واکنش داشته است
نام دسته معرفی کتب نشر
نام موضوع کتاب فصل تاک
نویسنده موضوع Negin jamali
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط Negin jamali
موضوع نویسنده

Negin jamali

سطح
0
 
مدیر تالار ادبیات
پرسنل مدیریت
مدیر تالار ادبیات
منتقد ادبیات
ناظر ادبیات
ناظر تایید
فعال انجمن
Feb
3,060
2,383
مدال‌ها
2
موضوع نویسنده

Negin jamali

سطح
0
 
مدیر تالار ادبیات
پرسنل مدیریت
مدیر تالار ادبیات
منتقد ادبیات
ناظر ادبیات
ناظر تایید
فعال انجمن
Feb
3,060
2,383
مدال‌ها
2
0684266bb37a48c798668dfa478ece12.jpg

کد کتاب: 52687
شابک: 978-6001870897
قطع: رقعی
تعداد صفحه: 504
سال انتشار شمسی: 1400
نوع جلد: شومیز
سری چاپ: ۵
زودترین زمان ارسال: ۷ فروردین

بیوگرافی نویسنده‌ی رمان فصل تاک، مژگان مظفری:

مژگان مظفری متولد کرمانشاه است و نیاکانش شیرازی بودند، پدربزرگش علیمرادخان حبیبی از طایفه ی بزرگ الهیار خانی از همان ابتدا او را با شعر و هنر آشنا کرد، مظفری نویسندگی را به صورت آماتور از سال ۱۳۷۲ آغاز کرد و اولین اثر خود را در سال ۱۳۷۸ به چاپ رساند، از او تا به حال بیست اثر به چاپ رسیده و بیشتر کتابهایش چاپ‌های بسیاری خورده است.​

قسمتی از این رمان زیبا، فصل تاک:

کرشمه زیر شیروانی، گوشه ای چمپاتمه زده و در هوای لطیف بهاری گوش به صدای باران سپرده بود. بوی گل های باران زده، حکایت از بهار داشت. صدای خروشان رود و صدای پسربچه های بازیگوش روستا که در زیر سقف نیمه ویران خانه ی قدیمی مأوا گرفته بودند او را به تفکر واداشت… یکی از پسر بچه های بازیگوش آتشی بزرگ برپا کرد و بقیه به دور آتش حلقه زدند، شاید به تقلید از فیلم های سرخپوستان امریکایی بود که به طبل های کوچکی که خود درست کرده بودند، می زدند و دور آتش می رقصیدند و صداهای عجیب و غریبی از حنجره ی خود خارج می کردند: ـ هاها… ها… هوهو… هو…​
 
بالا پایین