- Apr
- 7,429
- 29,262
- مدالها
- 15
در آن شب، کورالاین در رؤیایی که میبیند سه بچه شبح نجات یافته را در یک پیک نیک خانوادگی ملاقات میکند. بچهها لباسهای قدیمی میپوشند و به نظر میرسد یکی از آنها بال دارد و پرواز میکند. آنها به کورالاین هشدار میدهند که هنوز وظیفه اش انجام نشدهاست: مادر دیگر تلاش خواهد کرد تا او را به عقب برگرداند و تلاش خواهد کرد تا کلید بازکردن درب بین جهانها را بدست آورد. کورالاین برای نابود کردن کلید به چاه قدیمی جنگل میرود. او وانمود میکند با عروسکهایش به پیک نیک آمده، در حالی که یک پتو که کلید بر رویش قرار دارد دهانهٔ چاه را پوشانده، دست جداشده مادر دیگر تلاش میکند کلید را بگیرد، اما روی پتو قدم میگذارد و در چاه میافتد. کورالاین به خانه برمی گردد و به همسایگان خود سلام میکند (که برای اولین بار نامش را درست ادا میکنند) و فردا برای مدرسه آماده میشود.