جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.

معرفی کتاب کتاب گوش ماهی

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته معرفی کتب نشر توسط توکـیو با نام کتاب گوش ماهی ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 228 بازدید, 0 پاسخ و 2 بار واکنش داشته است
نام دسته معرفی کتب نشر
نام موضوع کتاب گوش ماهی
نویسنده موضوع توکـیو
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط توکـیو
موضوع نویسنده

توکـیو

سطح
6
 
ارشد بازنشسته
ارشد بازنشسته
کاربر ممتاز
Jan
6,426
11,315
مدال‌ها
11
درباره گوش ماهی
روی تخت دراز می‌‌کشم و چشمانم را با لذت می‌بندم. بعد از گذشتِ چهار سال، همه چیز دقیقا مثل همان روزی است که رفتم. چراغ‌ها خاموش است و دیگر نمی‌توانم با دقت زل بزنم به وسیله‌ها اما در همین تاریک روشنی هم می‌توانم تشخیص بدهم که جای هیچ چیزی عوض نشده. با این‌که می‌دانم مامان اجازه نداده در این مدت احدی پایش را توی این اتاق بگذارد، اما باز هم این‌قدر تمیز و مرتب است که انگار نه انگار که چهار سال خالی بوده!
پوزخند کج و معوجی که کنج لبم خانه ‌می‌کند دست خودم نیست. سرم را تکانی می‌دهم و نفس سنگینم را به بیرون فوت می‌کنم. دستانم را زیر سرم می‌گذارم و به سقف خیره می‌شوم. روزهای سخت و پر خاطره تمام شد. شاید بهتر است بگویم روزهای نکبت بارِ لعنتی، ولی نه... بی‌انصافی است. حداقل به خاطر پیدا کردن دوستی که داشتنش به همه‌ی روزهای این تبعید می‌ارزید. یک‌هو یادش می‌افتم که از وقتی راهمان از اتوبان جدا شد از او خبر ندارم. یعنی جابه‌جا شده؟
تلفنم را برمی‌دارم و شماره‌اش را می‌گیرم. با بوق سوم جواب می‌دهد:
ـ انگار خیلی خوش می‌گذره‌ها!

نویسنده : مدیا خجسته
 
بالا پایین