جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.

معرفی کتاب کریسمس در گم و گورآباد

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته معرفی کتب نشر توسط دختر خوب با نام کریسمس در گم و گورآباد ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 134 بازدید, 0 پاسخ و 1 بار واکنش داشته است
نام دسته معرفی کتب نشر
نام موضوع کریسمس در گم و گورآباد
نویسنده موضوع دختر خوب
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط دختر خوب
موضوع نویسنده

دختر خوب

سطح
10
 
ناظر کیفی کتاب
ناظر کیفی کتاب
ارشد بازنشسته
کاربر ویژه انجمن
نویسنده انجمن
Jun
12,625
40,503
مدال‌ها
25
کد کتاب :62718
مترجم :آرزو مقدس
شابک :978-6222743000
قطع :رقعی
تعداد صفحه :292
سال انتشار شمسی :1403
سال انتشار میلادی :2021
نوع جلد :شومیز
سری چاپ :3
معرفی کتاب کریسمس در گم و گورآباد اثر جی کی رولینگ
کتاب «خوک کریسمس» رمانی نوشته ی «جی. کی. رولینگ» است که اولین بار در سال 2021 منتشر شد. این داستان دلنشین درباره ی یک پسر و اسباب بازی مورد علاقه اش، یک ماجراجویی هیجان انگیز از ابتدا تا انتها است. وقتی عروسک مورد علاقه ی «جک» یعنی «دی. پی.» گم می شود، او با عروسک جدیدش به نام «خوک کریسمس» یک تیم نجات را تشکیل می دهد و برای پیدا کردن «دی. پی.»، در روز قبل از کریسمس به یک ماجراجویی فراموش نشدنی و عجیب می رود. این داستان هوشمندانه بدون تردید برای تمام مخاطبینی که تا به حال به این سوال فکر کرده اند، جذاب خواهد بود: وقتی چیزها گم می شوند، کجا می روند؟ «جک» در این داستان زیبا برای پیدا کردن عروسک عزیز خود، تمام تلاشش را خواهد کرد.
قسمت هایی از کتاب کریسمس در گم و گورآباد (لذت متن)
«آگاکوکه» خوک عروسکی کوچولویی بود از جنس حوله های نرم. توی شکمش پر از دانه های ریزه میزه ی پلاستیکی بود و این طرف و آن طرف پرت کردنش کیف می داد. پاهای نرمی داشت که قد و قواره شان کاملا برای پاک کردن قطره های اشک مناسب بود.
بعد از این که «آگاکوکه» چشمش را عمل کرد، دیگر همه به همان اسم «آکو» صدایش زدند که کوتاه شده ی «آگاکوکه» بود. «جک» از دوسالگی، هرگز بدون «آکو» به رختخواب نرفت. این قضیه اغلب مشکل ساز می شـد چون معمولا وقت خواب که می رسید، «آکو» غیبش می زد. گاهی خیلی طول می کشید تا مامان و بابا موفق شوند «آکو» را پیدا کنند؛ از جاهای عجیب و غریبی هم سر در می آورد، مثلا توی کتانی بابا قایم می شد یا توی گلدانی می چپید.
هر بار مامان «آکو» را پیدا می کرد در حالی که خودش را توی یکی از کشوهای آشپزخانه جمع کرده یا زیر بالشتک مبل پنهان شده بود، می پرسید: «چرا هی قایمش می کنی، جک؟» جواب این سوال یک راز بود، رازی بین «جک» و «آکو». «جک» می دانست «آکو» جاهای ساکت را دوست دارد، جاهایی که می توانست راحت جا خوش کند و بخوابد.
 
بالا پایین