جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.
  • بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود. https://t.me/iromanbook

در حال تایپ [کلاغ‌های مرده] اثر «دنیز رضایی کاربر انجمن رمان بوک»

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته تایپ رمان توسط Deniz Rezaei با نام [کلاغ‌های مرده] اثر «دنیز رضایی کاربر انجمن رمان بوک» ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 384 بازدید, 4 پاسخ و 2 بار واکنش داشته است
نام دسته تایپ رمان
نام موضوع [کلاغ‌های مرده] اثر «دنیز رضایی کاربر انجمن رمان بوک»
نویسنده موضوع Deniz Rezaei
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط NIRI
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.
موضوع نویسنده

Deniz Rezaei

سطح
0
 
کاربر رمان‌بوک
کاربر رمان‌بوک
Jul
5
28
مدال‌ها
1
نام رمان : کلاغ‌های مرده
نویسنده : دنیز رضایی
ژانر:جنایی، درام، عاشقانه
عضو گپ نظارت: S.O.W (۵)
خلاصه:کریستال دختر یتیمی که با عموش زندگی میکنه،از طرفی عموش به مافیا بدهکاره.
مافیا کریستال رو گروگان میگیره تا عموش قرضش رو پرداخت کنه اما عموش به جای بدهی برادر زادشو به باند میفروشه.از طرفی مافیا باید تو مهمونی یه تابلو‌ نقاشی حاوی‌ مواد مخدر رو جا به جا کنه و نیاز به یه نقاش داره که‌ فیک‌ اون نقاشی رو حتی بدون هیچ اشتباهیی‌ بکشه.کریستال‌ قبول‌ میکنه نقاشی رو بکشه و...
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

_ نفس _

سطح
4
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
Jan
2,237
3,447
مدال‌ها
5
negar_۲۰۲۲۰۸۲۷_۲۲۰۴۳۴_ogx.png

"باسمه تعالی"


نویسنده‌ی عزیز، ضمن خوش‌آمدگویی و سپاس از انتخاب انجمن رمان بوک برای منتشر کردن رمان خود؛ خواهشمندیم قبل از تایپ رمان خود، قوانین زیر را با دقت مطالعه کنید.
قوانین تایپ رمان


و برای پرسش سوالات و رفع اشکالات خود در رابطه با رمان، به لینک زیر مراجعه کنید.
پرسش و پاسخ تایپ رمان


قبل از ارسال پارت تاپیک آموزشی درست نویسی را با دقت مطالعه کنید.
درست نویسی- مطالعه این آموزشات اجباری است.
مدیران در صورتی که متوجه اشکالات شما در درست نویسی شوند برای شما ناظر تعیین می‌کنند.

شما می‌توانید با ارسال دو پارت ابتدایی اثر تاپیک نقد کاربران را ایجاد کنید.
پس از ارسال پست اول، از کاربران بخواهید تا نظرات خود را در قالب نقد درباره هر جز از رمان بازگو کنند.
«درخواست نقد توسط کاربران»

دوستان عزیز برای سفارش جلد رمان خود بعد ۱۵ پست در تاپیک زیر درخواست دهید.
درخواست جلد


چنان‌چه قصد دارید اثرتان را با تیزر تبلیغ کنید، درخواست تهیه کلیپ توسط تیم تدوین دهید.
«درخواست تیزر»

پس از 30 پارت در تاپیک زیر درخواست نقد شورا دهید.
درخواست نقد شورا


می‌توانید پس از ویرایش اثر خود با توجه به نقد، به تاپیک زیر مراجعه کنید و بعد از خواندن شرایط و با داشتن شرایط، درخواست تگ دهید.
درخواست تگ


و پس پایان یافتن رمان، در تاپیک زیر با توجه به قوانین اعلام نمایید. حتماً تمامی پارت‌ها باید تایید ناظر را دارا باشند.
اعلام پایان رمان




با تشکر از همراهی شما
|کادر مدیریت بخش کتاب|
 
آخرین ویرایش:
موضوع نویسنده

Deniz Rezaei

سطح
0
 
کاربر رمان‌بوک
کاربر رمان‌بوک
Jul
5
28
مدال‌ها
1
‌‌#کلاغ‌های‌مرده
#پارت_1
نویسنده:دنیز رضایی
⸙❉‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ᔢ°࿐ྏ✾‹🌚›✾࿐ྏ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ᔢ°❉⸙
᪥🩸𝐊𝐥𝐚𝐠𝐡 𝐇𝐚𝐲𝐞 𝐌𝐨𝐫𝐝𝐞🩸᪥
⸙❉ᔢ°࿐ྏ✾‹🕷›✾࿐ྏ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ᔢ°❉⸙

پاکن اتدی را آرام بر روی دفتر نقاشی کوچکش کشید؛
این بار سوم بود که،در زاویه فک فیگور اشتباه میکرد.
نفسش را با حرص فوت می‌کند و کاغذ را پاره میکند!
از پاره شدن کاغذ صدای ناهنجاری ایجاد می‌‌شود و چندی از دانشجویان به سمتش برمی گردند

با خجالت،سرش را پایین‌می اندازد و گونه هایش رنگ رز می‌شود.

معلم به سمتش می‌آید، دستش را بر شانه اش میگذارد و آرام می‌گوید:چی شده؟
_ببخشید...

ورق میزند و به طرح فیگور قبلی اش روی می آورد
خانم کیم،لبخندی میزند و مهربان میگوید:معذرت خواهی چرا؟مشکلت کجاست کِر؟!
_من، ‌زاویه فک رو اشتباه کردم!
_هیچ اشکالی نداره عزیزم؛پاکن رو بده؟!

پاکن را به دستش میدهد
خانم کیم پاکن را بر زوایا مختلف روی فیگور‌ میکشد و فک را متمایز میکند!
_تو میتونی کِر!فقط یکم تلاش کن!

آرام و با خجالت سرش را تکان میدهد و مشغول کشیدن موهای فیگور می‌شود.
بچه ها،با بهانه کمک در کشیدن چشم و دماغ خانم کیم را صدا میزدند و از او کمک می‌خواستند

به نقاشی های خود نگاه کرد؛هیچ کدام هیچ‌ اجزای صورتی نداشتند و فقط تنه هایشان را میکشید.
بخاطر همین بچه های کلاس،او را بی استعداد خطاب میکردند

_بچه ها تموم شد؟تایمتون رو به اتمامه.
تک به تک بچه ها برگه را تحویل دادند و فقط کِر ماند
_عزیزم؟چرا برگتو نمیدی؟

یکی از دانشجویان بلند گفت:خانم چون هیچی بلد نیس الکی داره طولش میده با گریه ازتون نمره بگیره

خانم کیم با اخم به سمت دانشجو برگشت
_نیا؟بهتره با دوستت درست حرف بزنی.

کرستال، آخرین برگه را از دفترش کند و به معلم داد
دفترش تمام شده بود!
بغضش را قورت داد و از کلاس بیرون رفت

_کریستال؟

صدای جیا را پشت سرش شنید
با بغض به‌ سمت چیا برمیگردد

_بله؟
_صبر کن دختر،چرا انقد تند میری؟
_ زود بگو،میخوام برم
_بابا یه دقیقه صبر کن،از نیا ناراحت نشو اون یه چیز گفت‌...

⸙❉‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ᔢ°࿐ྏ✾‹🕷›✾࿐ྏᔢ°❉⸙
 
موضوع نویسنده

Deniz Rezaei

سطح
0
 
کاربر رمان‌بوک
کاربر رمان‌بوک
Jul
5
28
مدال‌ها
1

#کلاغ‌های‌مرده
#پارت_2
نویسنده:دنیزرضایی
⸙❉‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ᔢ°࿐ྏ✾‹🌚›✾࿐ྏ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ᔢ°❉⸙
᪥🩸𝐊𝐥𝐚𝐠𝐡 𝐇𝐚𝐲𝐞 𝐌𝐨𝐫𝐝𝐞🩸᪥
⸙❉ᔢ°࿐ྏ✾‹🕷›✾࿐ྏ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ᔢ°❉⸙


_مهم نیست!
بی توجه به یونا به راه خود ادامه داد.
در راه فکر دفتر طراحی اش از ذهنش بیرون نمی‌رفت!
دوست داشت به تحریر فروشی برود و دفترش را بخرد.
اما پولی برای خرید دفتر نداشت.

در خانه را باز کرد و آرام وارد خانه شد؛از تاریکی خانه میتوانست فهمید که عمویش خوابیده.
سعی کرد مثل گربه قدم بردارد تا مبادا عمویش بیدار شود،اما این سعی زیاد طول نکشید!
اشتباهی پایش به لبه تلوزیون برخورد کرد و باعث افتادن قاب عکس شد و
از شدت برخورد صدای ناهنجاری ایجاد کرد.

با ترس؛چشمانش را بست,و سعی کرد برای چند دقیقه صدایی ایجاد نکند!

طولی نکشید که چهره ی عبوس عمویش در چهارچوب در اتاق پدیدار شد
_باز این دختر احمق اومد خونه که منو بد خوابم کنه!!

با بغض چشمانش را بست،دیگر به این جملات عادت کرده بود.
برق خانه را روش کرد و با نگاه غضب ناکی به کریس خیره شد.
دخترکِ بیچاره با مِن و مِن گفت
_م، من میخواستم بی، سر صدا بیام تو اما، خب، پام خورد به تلوزیون، ببخشید!!

مویه نزدیکش شد و موهای بلند کریس را دور مشتش پیچید
اما دخترک حتی نتوانست آخی بگوید
چون میدانست،بدتر می‌کند!
زیر گوش کریستال آرام می‌غرد
_تا حالا میتونستم صدبار بفروشمت و کلی پول ازت به جیب بزنم،اما خب خداتو شکر کن کسی یه دختر بچه ۱۵ ساله که اشکش دم مشکشه رو‌ نمیخواد . هرکی تورو ببره فرداش برمیگردونه!!حالا هم تا کار دستت ندادم گمشو تو گاودونیت تا ریخت نحستو نبینم؛شیر فهمه؟

موهایش را که ول میکند پا رو پا میگذارد و به سرعت برق به اتاقش باز میگردد و در را قفل میکند.
⸙❉‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ᔢ°࿐ྏ✾‹🕷›✾࿐ྏᔢ°❉⸙
 

NIRI

سطح
7
 
خانمِ نیری.
ارشد بازنشسته
کاربر ویژه انجمن
کاربر رمان‌بوک
Mar
6,023
26,555
مدال‌ها
12
«نویسنده تایپ این اثر را موکول کرده»
تاپیک تا اطلاع ثانوی بسته خواهد بود.
[..کادر مدیریت بخش کتاب..]
 
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.
بالا پایین