جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.
  • بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود. https://t.me/iromanbook

انگلیسی کلمات کلیدی🚕تاکسی🚖

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته یادگیری زبان ها توسط روژان مهرزاد با نام کلمات کلیدی🚕تاکسی🚖 ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 80 بازدید, 19 پاسخ و 2 بار واکنش داشته است
نام دسته یادگیری زبان ها
نام موضوع کلمات کلیدی🚕تاکسی🚖
نویسنده موضوع روژان مهرزاد
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط روژان مهرزاد
موضوع نویسنده
مدیر آزمایشی تالار زبان و هنر
پرسنل مدیریت
مدیر آزمایشی
گوینده آزمایشی
مولف تیم روزنامه
فعال انجمن
Aug
733
1,733
مدال‌ها
2
Get in (a taxi)
ترجمه:
سوار شدن (به تاکسی)

معنی:
وارد ماشین شدن
مثال:
"She get in the taxi and told the driver her destination."
اون سوار تاکسی شد و مقصدشو به راننده گفت.
 
موضوع نویسنده
مدیر آزمایشی تالار زبان و هنر
پرسنل مدیریت
مدیر آزمایشی
گوینده آزمایشی
مولف تیم روزنامه
فعال انجمن
Aug
733
1,733
مدال‌ها
2
Get out (of a taxi)
ترجمه:
پیاده شدن (از تاکسی)
معنی:

از ماشین بیرون اومدن
مثال:
"I got out of the taxi near the station."
نزدیک ایستگاه از تاکسی پیاده شدم.
 
موضوع نویسنده
مدیر آزمایشی تالار زبان و هنر
پرسنل مدیریت
مدیر آزمایشی
گوینده آزمایشی
مولف تیم روزنامه
فعال انجمن
Aug
733
1,733
مدال‌ها
2
Turn left
ترجمه:
بپیچ به چپ

معنی:
جهت دادن به سمت چپ

مثال:
"Turn left at the traffic light, please."
لطفاً سر چراغ راهنمایی بپیچ به چپ.
 
موضوع نویسنده
مدیر آزمایشی تالار زبان و هنر
پرسنل مدیریت
مدیر آزمایشی
گوینده آزمایشی
مولف تیم روزنامه
فعال انجمن
Aug
733
1,733
مدال‌ها
2
Turn right
ترجمه:
بپیچ به راست
معنی:
جهت دادن به سمت راست
مثال:

"You need to turn right after the supermarket."
باید بعد از سوپرمارکت بپیچی به راست.
 
موضوع نویسنده
مدیر آزمایشی تالار زبان و هنر
پرسنل مدیریت
مدیر آزمایشی
گوینده آزمایشی
مولف تیم روزنامه
فعال انجمن
Aug
733
1,733
مدال‌ها
2
Go straight
ترجمه:
مستقیم برو
معنی:
بدون پیچیدن ادامه دادن مسیر
مثال:

"Go straight for two blocks and then turn left."
دو خیابون مستقیم برو بعدش بپیچ به چپ.
 
موضوع نویسنده
مدیر آزمایشی تالار زبان و هنر
پرسنل مدیریت
مدیر آزمایشی
گوینده آزمایشی
مولف تیم روزنامه
فعال انجمن
Aug
733
1,733
مدال‌ها
2
Before the intersection
ترجمه:
قبل از چهارراه
معنی:
نقطه‌ای قبل از محل تلاقی خیابون‌ها

مثال:
"Please stop before the intersection."
لطفاً قبل از چهارراه نگه دار.
 
موضوع نویسنده
مدیر آزمایشی تالار زبان و هنر
پرسنل مدیریت
مدیر آزمایشی
گوینده آزمایشی
مولف تیم روزنامه
فعال انجمن
Aug
733
1,733
مدال‌ها
2
After the intersection
ترجمه:
بعد از چهارراه
معنی:
نقطه‌ای بعد از محل تلاقی خیابون‌ها
مثال:

"Turn right after the intersection."
بعد از چهارراه بپیچ به راست.
 
موضوع نویسنده
مدیر آزمایشی تالار زبان و هنر
پرسنل مدیریت
مدیر آزمایشی
گوینده آزمایشی
مولف تیم روزنامه
فعال انجمن
Aug
733
1,733
مدال‌ها
2
How much is the fare
ترجمه:
کرایه چقدره؟
مثال:

"How much is the fare to the train station
کرایه تا ایستگاه قطار چقدره؟
 
موضوع نویسنده
مدیر آزمایشی تالار زبان و هنر
پرسنل مدیریت
مدیر آزمایشی
گوینده آزمایشی
مولف تیم روزنامه
فعال انجمن
Aug
733
1,733
مدال‌ها
2
Can you stop here
ترجمه:
می‌تونی همین‌جا وایسی؟
مثال:
"Can you stop here? This is fine."
می‌تونی همین‌جا وایسی؟ اینجا خوبه.
 
موضوع نویسنده
مدیر آزمایشی تالار زبان و هنر
پرسنل مدیریت
مدیر آزمایشی
گوینده آزمایشی
مولف تیم روزنامه
فعال انجمن
Aug
733
1,733
مدال‌ها
2
I'd like to be dropped off...
ترجمه:
می‌خوام پیاده بشم...
مثال:

"I'd like to be dropped off in front of the library."
می‌خوام جلوی کتابخونه پیاده بشم.
 
بالا پایین