جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.
  • بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود. https://t.me/iromanbook

آموزشی کلمه که داری!

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته جمع‌آوری نکات توسط سایدآ با نام کلمه که داری! ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 98 بازدید, 3 پاسخ و 2 بار واکنش داشته است
نام دسته جمع‌آوری نکات
نام موضوع کلمه که داری!
نویسنده موضوع سایدآ
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط سایدآ
موضوع نویسنده

سایدآ

سطح
0
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Aug
185
432
مدال‌ها
2
کلمه که داری



هر چه نداری کلمه‌اش را داری.
آنچه نداری واژه‌اش را که داری.
چیزهایی هستند که آن‌ها را نداری، اما کلماتشان را داری.
خودش را نداری، کلمه‌اش را که داری.
نداریش، واژه‌اش هست اما.
اگر نیست، کلمه‌اش که هست.
واژه‌اش را که داری حتا اگر خودش را نداری.

با کلمه‌اش کاری بکن.
 
موضوع نویسنده

سایدآ

سطح
0
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Aug
185
432
مدال‌ها
2
نوشتن برای تغییر، تغییر برای نوشتن


واژه‌ی «شعار» بار منفی هم دارد و چندان خوش ندارم از آن بهره بجویم. در برابرنهادهای پارسی هم چیزی نیافتم که جایگزین درخوری برای شعار باشد. باری، اصلن چه اصراری دارم بگویم شعار؟ چیزی که می‌خواهم* از آن بگویم در واقع بیانیه‌ی (مانیفست) کوچکی‌ست که برگزیده‌ام:

«نوشتن برای تغییر، تغییر برای نوشتن»

نوشتن برای تغییر:

آیا جز این است که بسیاری از ما به سبب ناخرسندی از ایستجایمان دست به قلم می‌شویم؟ انگیزه‌ی نوشتن زمانی فزونی می‌یابد که حس کنی جمله به جمله جلو می‌افتی، دگرگون می‌شوی.

تأثیر نوشتن نخست باید در زندگی نویسنده نمود یابد. نتیجه‌ی کار چنین قلمزنی می‌تواند الهام‌بخش دیگران هم باشد.

نوشتن را به تغییر بخش‌های گوناگون زندگی‌‌مان گره بزنیم تا هرگز دست از قلم نکشیم.

تغییر برای نوشتن:

اما تغییر با نوشتن می‌طلبد که اولویت‌ها و سبک‌ زندگی‌مان ‌را تغییر بدهیم. پس همزمان با «نوشتن برای تغییر» کوشیدن برای «تغییر با نوشتن»‌ هم ضروری‌ست. بله گفتن به نوشتن، توامان با نه گفتن‌های بیشمار ممکن می‌شود.

نوشتن وامی‌داردت به رابطه‌های تازه، مشاهده‌ی عمیق و بازاندیشی درباره‌ی همه چیز.

تغییر برای نوشتن، نوشتن برای تغییر. این است که برمی‌انگیزدمان. ما آیندگانیم.

*از شما چه پنهان، چندی‌ست بدجور هوس کرده‌ام «خواستن» و «خواهر» و... را هم به سیاق «حتمن» و «حتا» و... با گفتار همخوان (یا همخان) کنم و بنویسم «خاستن» و «خاهر» و هیچ هم عین خیالم نباشد فرق «برخاستن» و «برخواستن». ولی فعلن ویار نسنجیده‌یی‌ست که بهتر است موکول شود به بعد. چون هیچ حوصله ندارم سر رسمُلخط (رسم‌الخط) با کسی جدل کنم.
 
موضوع نویسنده

سایدآ

سطح
0
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Aug
185
432
مدال‌ها
2
بدون کلمه



از مترجم‌های قابل این روزها یکی هم محمدرضا ترک‌تتاری است. به اعتبار ترجمه‌اش از «مغز اندرو» می‌روم سراغ سایر کتاب‌هاش و همه را می‌‌‌خرم.

«الیزابت فینچ» را باز می‌کنم و همان جمله‌ی اول می‌ایستاندم:

«روبه‌روی ما ایستاد، بدون یادداشت، بدون کتاب، بدون دلهره.»


همین جمله‌ کافی‌ست تا برانگیزدم به نوشتن.

خوره‌ی تکرارم. هر جا تکرار خلاقانه‌یی ببینم هوس نوشتن می‌کنم. تکرار شعر می‌شود،‌ شعر تکرار می‌شود (به سیاق فریدون هویدا در رمان «قرنطینه» خوش دارم ته برخی جمله‌ها پرانتز بگشایم و بگویم «جمله‌ی باسمه‌یی». جمله‌ی پیشاپرانتز باسمه‌یی‌ست؛ ولی چه باک؟)


می‌نویسم، بدون امید، بدون ناامیدی، بدون انگیزه، بدون ایده، بدون بهانه، بدون گذشته، بدون آینده، بدون توقع، بدون شادی، بدون غم، بدون تردید، بدون اطمینان، بدون عجله، بدون صبوری، بدون پنجره، بدون دست، حتا بدون کلمه. ولی چه باک؟
 
موضوع نویسنده

سایدآ

سطح
0
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Aug
185
432
مدال‌ها
2
فقط نگاه می‌کنم



در یادداشت‌گاهِ گوشی فهرستی دارم از هزارها واژه که از این‌سو و آن‌سو گرد آورده‌ام.

هر هنگام که بتوانم می‌نشینم و تنها به این کلمات می‌نگرم.

چند نمونه:

نهانگاه

طعم‌یاد

دامنگستر

شادمان‌ساز

چالاک

هیچ پافشاری نمی‌کنم که آن‌ها را به خاطر بسپارم یا بی‌درنگ در نوشته‌یی بیاورمشان.

اتفاق جالب چندی بعد می‌افتد. می‌بینم بی‌که فشاری به ذهنم آورده باشم، لغت‌های فهرست در گفتار و نوشتارم جاری شده‌اند.

واژه ببینیم. با واژه‌ها ببینیم.
 
بالا پایین