جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.
  • بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود. https://t.me/iromanbook

مجموعه اشعار کلیم کاشانی

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته اشعار شاعران توسط za-wrde با نام کلیم کاشانی ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 38 بازدید, 6 پاسخ و 2 بار واکنش داشته است
نام دسته اشعار شاعران
نام موضوع کلیم کاشانی
نویسنده موضوع za-wrde
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط za-wrde
موضوع نویسنده

za-wrde

سطح
0
 
همیار سرپرست ادبیات
پرسنل مدیریت
همیار سرپرست ادبیات
منتقد ادبیات
ناظر کتاب
ناظر تایید
گوینده آزمایشی
Nov
1,773
7,122
مدال‌ها
2
پیری رسید و مستی طبع جوان گذشت

ضعف تن از تحمّل رطل گران گذشت

وضع زمانه قابل دیدن دو بار نیست

رو پس نکرد هرکه ازین خاکدان گذشت

در راه عشق، گریه متاع اثر نداشت

صد بار از کنار من این کاروان گذشت

حبّ‌الوطن نگر که ز گل چشم بسته‌ایم

نتوان ولی ز مشت خس آشیان گذشت

طبعی به هم رسان که بسازی به عالمی

یا همّتی که از سر عالم توان گذشت

مضمون سرنوشت دو عالم جز این نبود

کان سر که خاک راه شد از آسمان گذشت

بی دیده راه اگر نتوان رفت، پس چرا

چشم از جهان چو بستی ازو می‌توان گذشت؟

بدنامی حیات دو روزی نبود بیش

گویم کلیم با تو که آن هم چه‌سان گذشت:

یک روز صرف بستن دل شد به آن و این

روز دگر به کندن دل زین و آن گذشت
 
موضوع نویسنده

za-wrde

سطح
0
 
همیار سرپرست ادبیات
پرسنل مدیریت
همیار سرپرست ادبیات
منتقد ادبیات
ناظر کتاب
ناظر تایید
گوینده آزمایشی
Nov
1,773
7,122
مدال‌ها
2
آزادگی ز منّت احسان رمیدن است

قطع امید، دست طلب را بریدن است

بحری است زندگی که نهنگش حوادث است

تن کشتی است و مرگ به ساحل رسیدن است

امیّد کام یافتن از روزگار ما

فکر گلاب از گل اختر کشیدن است

سیر ریاض عالم جان با حجاب تن

گلزار را ز رخنۀ دیوار دیدن است

در دور ما، ز خسّت ابنای روزگار

دشوارتر ز مرگ، گریبان دریدن است

در کوی دوست خاک‌نشینی ز حد گذشت

ای تیغ جور، نوبت در خون تپیدن است…
 
موضوع نویسنده

za-wrde

سطح
0
 
همیار سرپرست ادبیات
پرسنل مدیریت
همیار سرپرست ادبیات
منتقد ادبیات
ناظر کتاب
ناظر تایید
گوینده آزمایشی
Nov
1,773
7,122
مدال‌ها
2
تا دیده باز شد به جهانم، جهان گذشت

تیر شهاب خاطره ها از کمان گذشت

تا خواستم به مدرسه عشق رو کنم

دوران درس و مرحله امتحان گذشت

بد نامی حیات دو روزی نبود بیش

آن هم به تو گویم چند سال گذشت

یک روز صرف بستن دل شد از این و آن

روز دگر به کندن دل از این و آن گذشت
 
موضوع نویسنده

za-wrde

سطح
0
 
همیار سرپرست ادبیات
پرسنل مدیریت
همیار سرپرست ادبیات
منتقد ادبیات
ناظر کتاب
ناظر تایید
گوینده آزمایشی
Nov
1,773
7,122
مدال‌ها
2
آرزو

آرزو در طبع پیران از جوانان هست بیش

در خزان،یک برگ چندین رنگ پیدا می کند.


غم

مجنون به ریگ بادیه ،غم های خود شمرد

یاد زمانه ای که غم دل حساب داشت.


سازش

طبعی به هم رسان که بسازی به عالمی

یا همتی که از سر عالم توان گذشت.
 
موضوع نویسنده

za-wrde

سطح
0
 
همیار سرپرست ادبیات
پرسنل مدیریت
همیار سرپرست ادبیات
منتقد ادبیات
ناظر کتاب
ناظر تایید
گوینده آزمایشی
Nov
1,773
7,122
مدال‌ها
2
روشندلان

روشندلان،فریفته ی رنگ و بو ،نیند

آئینه،دل به هیچ جمالی نبسته است.



آه

تا ز دل آهی کشیدم ،جمله دل ها درگرفت

باد بود،از آتش یک خانه ،چندین خانه سوخت.


گریه

بعد عمری که به خواب منِ بیدل آمد

گریه آبی به رخم ریخت که بیدار شدم.
 
موضوع نویسنده

za-wrde

سطح
0
 
همیار سرپرست ادبیات
پرسنل مدیریت
همیار سرپرست ادبیات
منتقد ادبیات
ناظر کتاب
ناظر تایید
گوینده آزمایشی
Nov
1,773
7,122
مدال‌ها
2
باطن

باطنش،همچو پشت آینه بود

ظاهر هر که صافتر دیدم.


پختگی

باشد نشان پختگی،افتادگی،کلیم

آن میوه نارس است که بر دار مانده است.


آغاز و انجام

ما ز آغاز و ز انجام جهان ، بی خبریم

اول و آخر این کهنه کتاب،افتاده است
 
موضوع نویسنده

za-wrde

سطح
0
 
همیار سرپرست ادبیات
پرسنل مدیریت
همیار سرپرست ادبیات
منتقد ادبیات
ناظر کتاب
ناظر تایید
گوینده آزمایشی
Nov
1,773
7,122
مدال‌ها
2
گل

سیر گلشن کردی و گل،غنچه شد بار دگر

بس که از شرم جمالت،دست پیش رو گرفت


جهت

این همسفران،پشت به مقصود،روانند

شاید که بمانم،قدمی پیش تر افتم


راز


گر ز غمت شکست دل ، راز تو فاش کی شود

گنج نهفته تر شود ، خانه اگر خراب شد.
 
بالا پایین