Puyannnn
سطح
4
مهمان
- Sep
- 13,533
- 22,017
- مدالها
- 3
دنبال کتابی در کتابخانه قدیمی روستا بودیم و به خودمان قول دادیم اگر کتاب را پیدا کنیم، کتابخانه را دوباره راهاندازی کنیم." اینها بخشی از صحبتهای یک مروج کتابخوانی است که کیلومترها دورتر از پایتخت دنبال جا انداختن کتاب در ذهن و قلب بچههاست.
طرح ترویج کتاب و کتابخوانی «روستاها و عشایر دوستدار کتاب» از اوایل دهه ۹۰ آغاز به کار کرد و در این طرح از فعالیتهای روستاییان و عشایر در حوزه کتاب و کتابخوانی تقدیر شد، روستاهایی که شاید اسمشان را نشنیده باشیم اما برای فرهنگ کتاب و کتابخوانی فعالیت میکنند. نمایشگاه کتاب مجالی برای آنهاست که به دور از قیل و قال خرید و فروش کتاب در داخل شبستان، در گوشهای از حیاط مصلی به کسانی که گذرشان به چادرهایی که در آنها مستقر هستند، میافتد درباره کارها و فعالیتهای کتاب و کتابخوانی و گاه از فرهنگ و غذاها و سوغاتیهای روستایشان بگویند.
این مروجان کتاب از هر منطقهای که میآیند، سه روز فرصت دارند تا خود و فعالیتهایشان را به مخاطبان بشناسانند و بعد از سهروز باید راهی شهر و دیارشان بشوند تا مروجان دیگر از روستاهای دیگر جایشان را بگیرند.
اگر صفحات آنها را در شبکههای مجازی دنبال کنید نمایشگاه کتاب فرصتی به شما میدهد تا از نزدیک آنها را ببینید و خوش و بشی دوستانه داشته باشید. در این خوش و بشها با مروجان دیگری هم آشنا میشوید و شبکه دوستیتان به وسعت ایران گسترش مییابد.
چند سبد با کاغذهای رنگارنگ در مقابل غرفهای توجهم را جلب میکند، سمت سبدها میروم تا ببینم چه چیزی در آنهاست. ناگهان سبد در مقابلم قرار میگیرد که "صبحتان را با حافظ شروع کنید." پس در آن کاغذها شعر حافظ است. بلافاصله سبد دیگری به سمتم تعارف میشود "بچهها کتاب معرفی کردهاند، بردارید. در آن یکی هم برش کتاب است." همین باعث میشود وارد غرفهشان شوم. خود را هانیه ابویسانی از روستای ابویسانِ شهرستان جغتای استان خراسان رضوی معرفی میکند. چند سوال کوتاه بینمان رد و بدل میشود و با علاقه و ذوقی که در چشمانش میتوان دید از بچههای روستایشان میگوید.
طرح ترویج کتاب و کتابخوانی «روستاها و عشایر دوستدار کتاب» از اوایل دهه ۹۰ آغاز به کار کرد و در این طرح از فعالیتهای روستاییان و عشایر در حوزه کتاب و کتابخوانی تقدیر شد، روستاهایی که شاید اسمشان را نشنیده باشیم اما برای فرهنگ کتاب و کتابخوانی فعالیت میکنند. نمایشگاه کتاب مجالی برای آنهاست که به دور از قیل و قال خرید و فروش کتاب در داخل شبستان، در گوشهای از حیاط مصلی به کسانی که گذرشان به چادرهایی که در آنها مستقر هستند، میافتد درباره کارها و فعالیتهای کتاب و کتابخوانی و گاه از فرهنگ و غذاها و سوغاتیهای روستایشان بگویند.
این مروجان کتاب از هر منطقهای که میآیند، سه روز فرصت دارند تا خود و فعالیتهایشان را به مخاطبان بشناسانند و بعد از سهروز باید راهی شهر و دیارشان بشوند تا مروجان دیگر از روستاهای دیگر جایشان را بگیرند.
اگر صفحات آنها را در شبکههای مجازی دنبال کنید نمایشگاه کتاب فرصتی به شما میدهد تا از نزدیک آنها را ببینید و خوش و بشی دوستانه داشته باشید. در این خوش و بشها با مروجان دیگری هم آشنا میشوید و شبکه دوستیتان به وسعت ایران گسترش مییابد.
چند سبد با کاغذهای رنگارنگ در مقابل غرفهای توجهم را جلب میکند، سمت سبدها میروم تا ببینم چه چیزی در آنهاست. ناگهان سبد در مقابلم قرار میگیرد که "صبحتان را با حافظ شروع کنید." پس در آن کاغذها شعر حافظ است. بلافاصله سبد دیگری به سمتم تعارف میشود "بچهها کتاب معرفی کردهاند، بردارید. در آن یکی هم برش کتاب است." همین باعث میشود وارد غرفهشان شوم. خود را هانیه ابویسانی از روستای ابویسانِ شهرستان جغتای استان خراسان رضوی معرفی میکند. چند سوال کوتاه بینمان رد و بدل میشود و با علاقه و ذوقی که در چشمانش میتوان دید از بچههای روستایشان میگوید.