جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.
  • بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود. https://t.me/iromanbook

معرفی کتاب گرداب تمنا

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته قفسه کتاب توسط BALLERINA با نام گرداب تمنا ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 120 بازدید, 3 پاسخ و 1 بار واکنش داشته است
نام دسته قفسه کتاب
نام موضوع گرداب تمنا
نویسنده موضوع BALLERINA
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط BALLERINA
موضوع نویسنده

BALLERINA

سطح
6
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
Dec
6,898
15,664
مدال‌ها
11
[ گرداب تمنا ]
نویسنده: شهریار احمدی
دسته‌بندی: شعر معاصر
تعداد صفحه‌ها: ۱۰۶ صفحه
 
موضوع نویسنده

BALLERINA

سطح
6
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
Dec
6,898
15,664
مدال‌ها
11
معرفی کتاب گرداب تمنا:

کتاب گرداب تمنا دربردارنده مجموعه‌ای از غزلیات عاشقانه به قلم شاعر معاصر شهریار احمدی است. در این اثر شاعر با ذوق و قریحه خاص خود که با موسیقی هم عجین شده، خواننده را با خود در عالم زیبای اشعارش همراه می‌کند.
 
موضوع نویسنده

BALLERINA

سطح
6
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
Dec
6,898
15,664
مدال‌ها
11
در مقدمه کتاب می‌خوانیم:

صوت یاری نبرد راه به خلوتگه یار/خامشی به که ز گرداب تمنا افتم

سکوت گاه یک نعمت است، گاه یک فرصت، گاه خود بستری است برای ظهور. در خامشی گاه به خود رخصت شنیدن صداها و نجواهایی قریب می‌دهیم که در هیاهوی فریادها توان شنیدن آن را نداریم.
 
موضوع نویسنده

BALLERINA

سطح
6
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
Dec
6,898
15,664
مدال‌ها
11
جملاتی از کتاب گرداب تمنا:
شد همنشین هر دمم تشویش و ترس و اضطراب

یارب رسان آن دم شود منزل به دامان تراب

شد تکه تکه هرچه بودش جامه‌ی آمال من

هرچه بدانستم, نمیدانم چو بیداران خواب

تکرار و تغییر و دگرگونی چه در عالم کند

کآخر بجز یک خاطره از من نمانده جز سراب

بشکن مرا تا تکه های دل ز من پیدا کنم

بندی زنم بر پیکرش چون روزگاران شباب

زین پس اگر این احمدی اندیشه ای در ره کند

داند که آید آن دمی کین هم بود نقش بر آب
 
بالا پایین