آموزشی گره گشایی و گره افکنی چه جایی در داستان دارد؟

[Kosarvalipour]

گره گشایی و گره افکنی چه جایی در داستان دارد؟

 

[Kosarvalipour]

بنام خدا
گره افکنی در مراحل ابتدایی داستان رخ می‌دهد.
شما پس از آنکه آغاز مبهم و جذابی را رقم می‌زنید، بایستی کمی خواننده را با فضای داستان آشنا کرده و سپس او را وارد ماجرای جنجالی داستان کنید.

 

[Kosarvalipour]

نویسنده دو الی سه پارت پس از آغاز، می‌تواند رسماً گره‌افکنی و طرح معماها و تعلیق های داستان را آغاز کند.
آن‌چه در این‌جا مهم است، تعادل سیر، عدم کلیشه، و در نظر گرفتن سلیقه‌ی مخاطب است‌.

 

[Kosarvalipour]

حالا نوبت نقطه ی اوج داستان می رسد.
شورانگیز ترین و هیجان انگیزترین بخش داستان نقطه ی اوج آن است.
شما باید تمامی راه‌های حل مسئله را از پیش روی شخصیت اصلی و مخاطبتان بردارید.

 

[Kosarvalipour]

در اینجا خواننده اوج هیجان را در خود احساس می‌کند. او مشتاقانه به دنبال خواندن ادامه اثر است تا بفهمد ذهن خلاق نویسنده چگونه قرار است چنین مخمصه ی بزرگی را حل و فصل کند.

 

[Kosarvalipour]

حال شما مرحله ی اوج داستان و گره افکنی را پشت گذاشته اید.
بایستی شروع به گره‌گشایی کنید. گره گشایی با انواعی مواجه است و به طرق مختلفی می‌توان آن را در داستان انجام داد.

 

[Kosarvalipour]

گره گشایی می‌تواند با حضور ناجی و منجی انجام شود.
شما می‌توانید از شخصیت یا وسیله‌ای برای منجی بودن استفاده کنید.
آنچه در اینجا مهم است، به دور از کلیشه و متعادل بودن سیر است.

 

[Kosarvalipour]

توجه داشته باشید که برای بهتر و جذابتر شدن اثر می‌توانید از شخصیت ها یا وسیله هایی استفاده کنید که در ابتدای داستان، حضور کوتاهی داشته اند یا اتفاقات عادی و روزمره را رقم زده‌اند.
این‌گونه‌ شما یک نویسنده حرفه ای خواهید بود که حتی اتفاقات کوچک و روزمره داستان تان نیز، با تفکر و برنامه ریزی قبلی است.

 

[Kosarvalipour]

می‌توانید گره گشایی را از طریق رو شدن حقیقت ها دنبال کنید.
شخصیت ها همه به دنبال آسیب زدن به یکدیگر هستند اما روشدن تکه ای از حقایق، درهای جدیدی را به روی داستان باز می‌کند.

 

[Kosarvalipour]

لزوماً قرار نیست منجی داستانتان یک فرد دیگر باشد.‌
شما می‌توانید از هوش و ذکاوت شخصیت مثبت داستان یا ندامت و پشیمانی شخصیت منفی داستان یا کمک‌های ناخواسته‌ی شخصیت خاکستری داستان نیز استفاده کنید.