جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.

ضرب‌المثل "گرگ به میش نمی‌رسد، اما از بز خوشش می‌آید."

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته ادبیات کهن توسط ساحـره با نام \"گرگ به میش نمی‌رسد، اما از بز خوشش می‌آید.\" ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 38 بازدید, 3 پاسخ و 2 بار واکنش داشته است
نام دسته ادبیات کهن
نام موضوع \"گرگ به میش نمی‌رسد، اما از بز خوشش می‌آید.\"
نویسنده موضوع ساحـره
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط ساحـره
موضوع نویسنده

ساحـره

سطح
0
 
مدیر آزمایشی تالار ادبیات
پرسنل مدیریت
مدیر آزمایشی
منتقد کتاب آزمایشی
ناظر تایید
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Jun
296
1,816
مدال‌ها
2
قدیم‌ها در یک دهکده‌ی دورافتاده، چوپانی بزهایش را در کوه‌ها چرا می‌داد. هر روز باید مراقب بود که گرگ‌ها به گله حمله نکنند. چوپان همیشه می‌دید که گرگ‌ها به دنبال بزها هستند و می‌خواهند یکی از آن‌ها را شکار کنند، اما هیچ‌وقت به میش‌ها (گوسفندهای ماده) کاری ندارند چون آنها را نمی‌خورند.

یک روز، گرگ‌ها تصمیم گرفتند با هم جلسه بگذارند و درباره‌ی اینکه کدام حیوان آسان‌تر شکار شود و غذای بهتری است، صحبت کنند. گرگ‌ها به این نتیجه رسیدند که میش‌ها خیلی سریع و باهوش هستند و شکارشان سخت است، ولی بزها کمتر مراقبت می‌شوند و شکارشان راحت‌تر است. پس گرگ‌ها تمام تمرکزشان را روی بزها گذاشتند و برای شکار آن‌ها برنامه‌ریزی کردند.

چوپان که از این نقشه‌ها خبر داشت، تصمیم گرفت گله‌اش را به شکلی نگه دارد که گرگ‌ها نتوانند راحت به آن‌ها نزدیک شوند. او میش‌ها را در مرکز و بزها را در اطراف قرار داد و هر روز با سگ‌های نگهبان بیشتری به کوه می‌رفت. گرگ‌ها که برنامه‌هایشان نقش بر آب شده بود، شکست خوردند ولی باز هم امیدوار بودند.

این داستان در اصل نشانه‌ی این است که گاهی آدم‌ها هدف‌هایی دارند که شاید نتوانند به آن برسند (مثل گرگ به میش)، اما به چیزهای دیگر اکتفا می‌کنند که برایشان مطلوب‌تر است (مثل بز برای گرگ). این ضرب‌المثل به ما می‌گوید که در زندگی باید به هدف واقعی‌مان فکر کنیم و بدانیم که ممکن است گاهی مجبور شویم از برخی خواسته‌ها بگذریم و به گزینه‌های جایگزین رضایت دهیم.
 
موضوع نویسنده

ساحـره

سطح
0
 
مدیر آزمایشی تالار ادبیات
پرسنل مدیریت
مدیر آزمایشی
منتقد کتاب آزمایشی
ناظر تایید
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Jun
296
1,816
مدال‌ها
2
این ضرب‌المثل یکی از مثل‌های قدیمی و فولکلوریک است که در فرهنگ‌های مختلف خاورمیانه و بالکان دیده می‌شود، به‌خصوص در فرهنگ‌های ترکی، فارسی و عربی. ریشه‌اش به داستان‌ها و حکایات مردم روستایی و عشایری برمی‌گردد که زندگی‌شان با دامداری و حیوانات گره خورده بود.
 
موضوع نویسنده

ساحـره

سطح
0
 
مدیر آزمایشی تالار ادبیات
پرسنل مدیریت
مدیر آزمایشی
منتقد کتاب آزمایشی
ناظر تایید
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Jun
296
1,816
مدال‌ها
2
در این مثل، «گرگ» نماد تهدید، خطر و کسی است که به دنبال چیزی ارزشمندتر است. «میش» که همان گوسفند ماده است، معمولاً گران‌بهاتر و محافظت‌شده‌تر در نظر گرفته می‌شود و شکار کردنش سخت‌تر است. «بز» حیوانی است که مراقبت کمتری از آن می‌شود و به نظر گزینه‌ی آسان‌تر و دسترس‌پذیرتری برای گرگ‌ها است.
 
موضوع نویسنده

ساحـره

سطح
0
 
مدیر آزمایشی تالار ادبیات
پرسنل مدیریت
مدیر آزمایشی
منتقد کتاب آزمایشی
ناظر تایید
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Jun
296
1,816
مدال‌ها
2
معنای کلی ضرب‌المثل این است که گاهی آدم‌ها یا موجودات به هدف‌های بزرگ‌تر و بهتر دسترسی ندارند، اما به چیزهای کوچکتر یا کم‌ارزش‌تر رضایت می‌دهند. یعنی ممکن است به آنچه آرزو دارند نرسند، ولی به آنچه می‌توانند، اکتفا کنند.

از نظر تاریخی، این ضرب‌المثل نشان‌دهنده زندگی دشوار و شرایط سخت عشایر و دامداران بود که هر روز با خطر حمله گرگ‌ها به گله‌هایشان روبرو بودند. در کنار آن، حکمت مردم این بود که حتی اگر نتوان به بهترین چیزها رسید، بهتر است با چیزی که هست کنار آمد و تلاش کرد.
 
بالا پایین