دلنوشته {یعنی ممکن است} اثر •aram کاربر انجمن رمان بوک•

[STARLET]

یعنی ممکن است هرگاه که گیسوان دخترت را می‌بافی، یاد موهای مواج من بیفتی؟
ممکن است نام مرا روی آن گذاشته باشی؟
ممکن است در هر صدا زدنش، یاد من از یاد رفته بیفتی؟
یعنی ممکن است؟

 

[STARLET]

یعنی ممکن است در خیالت، عطر موهای فر خورده مرا ببوسی؟
ممکن است در فکرت، به چشمان همچون شبم فکر کنی؟
ممکن است مغزت مرا نهی و قلبت مرا خواستار شود؟
ممکن است هی مرا پس بزنی و من باز به رویایت برگردم؟

 

[STARLET]

یعنی ممکن است هرگاه که بر من ضربه‌ای وارد شود، تو به‌جای من درد بکشی؟
ممکن است به‌جای من آخ بگویی؟
ممکن است لعنت بفرستی بر کسی که ضربه زد؟
ممکن است خواستار صد برابر دردی که بر من وارد شد، شوی؟
ممکن است؟

 

[STARLET]

یعنی ممکن است، هر شب احساس کنی ناله‌ای می‌شنوی؟ آری آن ناله‌ی من بی‌صدا است! ناله‌ای که سعی در توجه تو دارد اما تو مشغول فرد دیگری هستی جانا! فردا که قلبت را تسخیر و فکرت را از من پاک کردی!

 

[STARLET]

یعنی ممکن است، مانند من رکب خورده باشی و صبر کرده باشی تا به وقتش؟
ممکن است امید به آمدن معشوق باشی و ساعت‌ها به آن فکر کنی؟
ممکن است آن‌قدر صبور و عاشق باشی که ندانی آن با معشوق خودش سرگرم است و تو هنوز انتظار آمدنش را می‌کشی؟

 

[STARLET]

ممکن است که امشب از تاریکی و سردی روزگار شکایت کرده‌ام، مرا در حصار دستانت بگیری و آرامم کنی؟
ممکن است در گوشم نجوا شوی و بگویی: ای عشق آرام باش، من اینجا هستم در حالی‌که نباشی!

 

[DLNZ]

«نویسنده تایپ این اثر را موکول کرده»
تاپیک تا اطلاع ثانوی بسته خواهد بود.
[کادر مدیریت بخش ادبیات]​